referential

/ˌrefəˈrenʃl̩//ˌrefəˈrenʃl̩/

معنی: ارجاعی، مورد مراجعه
معانی دیگر: حاوی اشاره یا پس گشت یا رجوع، پس گشتی، رجوعی، اشارتی، referent مورد مراجعه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: referentially (adv.)
• : تعریف: having reference or containing a reference to something.

جمله های نمونه

1. There are always referential alternatives possible to the speaker and addressee and to the observer in relation to any utterance.
[ترجمه گوگل]همیشه جایگزین های ارجاعی برای گوینده و مخاطب و ناظر در رابطه با هر گفته ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه راه های ارجاعی برای گوینده و مخاطب و ناظر در رابطه با هر حرف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It has a network architecture for high-performance and referential integrity, but also allows purely relational systems to be built where required.
[ترجمه گوگل]این یک معماری شبکه برای عملکرد بالا و یکپارچگی ارجاعی دارد، اما همچنین اجازه می دهد تا سیستم های کاملاً رابطه ای در مکان های مورد نیاز ساخته شوند
[ترجمه ترگمان]این معماری یک معماری شبکه برای انسجام بالایی و خود ارجاعی دارد، اما اجازه می دهد تا سیستم های کاملا رابطه ای در جایی که مورد نیاز است، ساخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The referential rigidity is said to be subject to a simple intuitive test.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که صلبیت ارجاعی در معرض یک آزمون شهودی ساده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که سختی ارجاعی، منوط به یک تست ساده شهودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Constraints like referential integrity can be placed automatically on new data entered into the system and on updates to existing records.
[ترجمه گوگل]محدودیت هایی مانند یکپارچگی ارجاعی را می توان به طور خودکار روی داده های جدید وارد شده به سیستم و به روز رسانی رکوردهای موجود قرار داد
[ترجمه ترگمان]محدودیت ها مانند تمامیت (ارجاعی)را می توان به صورت خودکار بر روی داده های جدید وارد سیستم و به روز رسانی های موجود در فایل های موجود گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All we have is a difference in the referential relations between linguistic expressions and the world outside language.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که ما داریم تفاوت در روابط ارجاعی بین عبارات زبانی و جهان خارج از زبان است
[ترجمه ترگمان]تمام چیزی که ما داریم تفاوت در روابط ارجاعی بین عبارات زبانی و جهان خارج از زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Referential : object used as point of reference for the rotation.
[ترجمه گوگل]مرجع: شیء مورد استفاده به عنوان نقطه مرجع برای چرخش
[ترجمه ترگمان]Referential: شی به عنوان نقطه مرجع برای چرخش مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The selection procedure for R18 offered a referential example for breeding varieties highly resistant to verticillium wilt of cotton.
[ترجمه گوگل]روش انتخاب برای R18 یک مثال ارجاعی برای پرورش انواع بسیار مقاوم در برابر پژمردگی ورتیسیلیوم پنبه ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]روند انتخاب برای R۱۸ یک مثال ارجاعی برای انواع تولید کننده بسیار مقاوم در برابر verticillium wilt است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This table uses referential integrity constraints to ensure data validity.
[ترجمه گوگل]این جدول از محدودیت های یکپارچگی ارجاعی برای اطمینان از اعتبار داده ها استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این جدول به منظور تضمین اعتبار داده ها از قیود مربوط به تمامیت خود استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Think of transaction handling and referential integrity.
[ترجمه گوگل]به مدیریت تراکنش و یکپارچگی ارجاعی فکر کنید
[ترجمه ترگمان]به یکپارچگی تراکنش و تمامیت (ارجاعی)فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This courtyard arrangement is also referential to the current architecture designs.
[ترجمه گوگل]این چیدمان حیاط نیز به طرح های معماری فعلی اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]این آرایش حیاط همچنین به طراحی های معماری فعلی ارجاع داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a referential method for the identification of Chinese drugs.
[ترجمه گوگل]این یک روش مرجع برای شناسایی داروهای چینی است
[ترجمه ترگمان]این روش مرجعی برای شناسایی مواد مخدر چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The predicting models has something referential value for forecast the extreme temperature on asphalt overlay structure of Ningbo area.
[ترجمه گوگل]مدل‌های پیش‌بینی‌کننده مقداری ارجاعی برای پیش‌بینی دمای شدید روی ساختار روکش آسفالت منطقه نینگبو دارند
[ترجمه ترگمان]مدل های پیش بینی مقدار ارجاعی برای پیش بینی دمای شدید بر روی ساختار اورلی آسفالت کردن منطقه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are two aspects of word meaning: referential meaning and connotative meaning.
[ترجمه گوگل]معنای کلمه دو جنبه دارد: معنای ارجاعی و معنای معنایی
[ترجمه ترگمان]دو جنبه از معنای کلمه وجود دارد: معنی ارجاعی و معنی connotative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The nature of fuzziness is its unsharp referential boundary, it is the essence that acts as the major criterion in distinguishing fuzziness from generality, ambiguity, and vagueness.
[ترجمه گوگل]ماهیت فازی مرز ارجاعی نامشخص آن است، این ماهیت است که به عنوان معیار اصلی در تشخیص ابهام از کلیت، ابهام و مبهم عمل می کند
[ترجمه ترگمان]ماهیت گنگ بودن مرز ارجاعی اش است، همان ماهیت است که به عنوان معیار اصلی در تشخیص fuzziness، ابهام، ابهام و ابهام عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارجاعی (صفت)
referential

مورد مراجعه (صفت)
referential, referred

تخصصی

[ریاضیات] مرجعی، ارجاعی

انگلیسی به انگلیسی

• concerning, regarding; containing references, containing footnotes that refer readers to other sources of information

پیشنهاد کاربران

بپرس