reflected

/rəˈflektəd//rɪˈflektɪd/

معنی: معکوس، منعکس، بازتابیده
معانی دیگر: بازتابیده، منعکس

جمله های نمونه

1. he reflected that the news of pari's coming might be true
او فکر کرد که ممکن است خبر آمدن پری درست باشد.

2. the building was reflected in the pool
ساختمان در حوض منعکس شده بود.

3. the gleam of the lights reflected in the dark waters of the river
درخشش نورهایی که در آب تیره ی رودخانه منعکس می شد

4. he imbibed his master's moral principles and later on reflected them in his works
او اصول اخلاقی استاد خود را پذیرفت و بعدها در آثار خود منعکس کرد.

5. Warmness is luxury — which is reflected by deep cold and hurt.
[ترجمه گوگل]گرمی یک تجمل است - که با سرمای عمیق و آسیب منعکس می شود
[ترجمه ترگمان]Warmness لوکس است - که با سرمای شدید و صدمه زدن منعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Proust's work reflected his own social and cultural milieu.
[ترجمه گوگل]آثار پروست منعکس کننده محیط اجتماعی و فرهنگی او بود
[ترجمه ترگمان]آثار پروست، محیط اجتماعی و اجتماعی او را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Los Angeles riots reflected the bitterness between the black and Korean communities in the city.
[ترجمه گوگل]شورش های لس آنجلس منعکس کننده تلخی بین جوامع سیاه پوست و کره ای در این شهر بود
[ترجمه ترگمان]آشوب های لس آنجلس، تلخی بین جوامع سیاه و کره ای در شهر را منعکس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The exhibition reflected concurrent developments abroad.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه منعکس کننده تحولات همزمان در خارج از کشور بود
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه منعکس کننده پیشرفت همزمان در خارج از کشور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He looked at his face reflected in the mirror.
[ترجمه گوگل]به چهره ای که در آینه منعکس شده بود نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]نگاهی به صورت او انداخت که در آینه منعکس می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The smooth surface of the lake reflected back the brilliant moonlight.
[ترجمه گوگل]سطح صاف دریاچه نور درخشان ماه را بازتاب می داد
[ترجمه ترگمان]سطح صاف دریاچه انعکاس نور ماه را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sun reflected dully off the stone walls.
[ترجمه گوگل]خورشید از روی دیوارهای سنگی منعکس شد
[ترجمه ترگمان]خورشید از روی دیواره ای سنگی منعکس می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. White clouds reflected in the lake.
[ترجمه گوگل]ابرهای سفید در دریاچه منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]ابره ای سفید در دریاچه منعکس شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sea reflected back the bright sunlight.
[ترجمه گوگل]دریا نور درخشان خورشید را منعکس کرد
[ترجمه ترگمان]دریا نور خورشید را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The light reflected from the water into my eyes.
[ترجمه گوگل]نور از آب به چشمانم منعکس شد
[ترجمه ترگمان]نور از آب در چشمانم منعکس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She reflected that his argument was probably true.
[ترجمه گوگل]او منعکس کرد که استدلال او احتمالاً درست است
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که استدلال او احتمالا درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معکوس (صفت)
contrary, opposite, reverse, reverberate, inverse, inverted, turned upside down, echoic, reflected, repercussive

منعکس (صفت)
reflected

بازتابیده (صفت)
reflected

تخصصی

[برق و الکترونیک] منعکس شده
[ریاضیات] منعکس شده، بازتافته

انگلیسی به انگلیسی

• sent back, cast back, returned; mirrored, sent back as a mirror image

پیشنهاد کاربران

منظور گردیده
منعکس کردن، ارائه نمودن
reflected ( adj ) = منعکس شده، بازتابیده شده، انعکاسی/معکوس، غیر مستقیم/نشان دهنده
reflected light = نور مستقیم ( در صنعت هنر و سینما )
reflected plan = پلان معکوس
reflected wave = موج انعکاسی
...
[مشاهده متن کامل]

reflected ray = پرتو بازتابیده
examples:
1 - That judgment reflected a reduction in the agreed quantum of damages suffered by the plaintiff.
آن حکم نشان دهنده کاهش مقدار توافق شده خسارت متحمل شده به شاکی بود.
2 - Finally, it has been suggested by Wilenski and others that Vermeer might have traced over images reflected in mirrors.
در نهایت، توسط ویلنسکی و دیگران پیشنهاد شده است که ورمیر ممکن است تصاویر منعکس شده در آینه ها را بکشد.
3 - Using reflectometers, reflected light of a surface is measured in an angle range which is limited by aperture dimensions.
با استفاده از بازتاب سنج ها، نور بازتابیده شده یک سطح در محدوده زاویه ای اندازه گیری می شود که با ابعاد دیافراگم محدود می شود.

منعکس شده
reflected plan ( مهندسی ) : نقشه یا پلان معکوس
نشان دادن

بپرس