reformed

/rəˈfɔːrmd//rɪˈfɔːmd/

معنی: تصحیح شده، مهذب، تعمیرشده، ارشاد شده
معانی دیگر: اصلاح شده، بهسازی شده، سامان یافته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: purged of faults, abuses, and errors.

(2) تعریف: marked by improvement in conduct.

(3) تعریف: (cap.) denoting Protestant movements based upon the teachings of Calvin and Zwingli, or Protestant churches with such doctrine.

جمله های نمونه

1. reformed addicts often relapse
معتادان اصلاح شده اغلب دوباره دچار می شوند.

2. reformed gasoline
بنزین بازساخته

3. Greeley says he's a genuinely reformed character .
[ترجمه گوگل]گریلی می گوید که او یک شخصیت واقعاً اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]گر یلی می گوید او یک شخصیت کاملا اصلاح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The law needs to be reformed.
[ترجمه گوگل]قانون باید اصلاح شود
[ترجمه ترگمان]قانون باید اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The health service must be radically reformed.
[ترجمه گوگل]خدمات بهداشتی و درمانی باید به طور اساسی اصلاح شود
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشتی باید کاملا اصلاح شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has reformed his bad habits.
[ترجمه گوگل]او عادات بد خود را اصلاح کرده است
[ترجمه ترگمان]او عادات بد خود را اصلاح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Capitalism has been reformed almost out of all recognition.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری تقریباً بدون هیچ شناختی اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری تقریبا از همه جهت به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has completely reformed after three years' imprisonment.
[ترجمه گوگل]او پس از سه سال حبس به کلی اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]او بعد از سه سال حبس کاملا اصلاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The coinage was reformed under Elizabeth I .
[ترجمه گوگل]ضرب سکه در زمان الیزابت اول اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]این سکه در دوره الیزابت اول اصلاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A large area of desert was reformed to turn to fertile soil in the northwest region.
[ترجمه گوگل]منطقه وسیعی از بیابان برای تبدیل شدن به خاک حاصلخیز در منطقه شمال غربی اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]منطقه وسیعی از کویر برای تبدیل به خاک حاصلخیز در منطقه شمال غربی به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A reformed party would have to win the approval of the people.
[ترجمه گوگل]یک حزب اصلاح شده باید رضایت مردم را جلب کند
[ترجمه ترگمان]یک حزب اصلاح باید موافقت مردم را جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The 40-year-old singer reformed his band.
[ترجمه گوگل]خواننده 40 ساله گروه خود را اصلاح کرد
[ترجمه ترگمان]این خواننده ۴۰ ساله ارکستر خود را اصلاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's a reformed criminal who may yet backslide.
[ترجمه گوگل]او یک جنایتکار اصلاح شده است که هنوز ممکن است عقب نشینی کند
[ترجمه ترگمان]او یک مجرم reformed است که ممکن است هنوز زنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's given up drink and is now a reformed character.
[ترجمه گوگل]او نوشیدنی را کنار گذاشته و اکنون یک شخصیت اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]مشروب را رها کرده و حالا یک شخصیت اصلاح شده ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصحیح شده (صفت)
corrected, reformed

مهذب (صفت)
polite, cultured, reformed, refined

تعمیر شده (صفت)
reformed, remade, repaired, restored

ارشاد شده (صفت)
reformed

پیشنهاد کاربران

🟡 واژه ی برنهاده: بازدیسیده ⚫
به خط لاتین: Bāzdiside
⚫ این واژه از �باز� به معنای ( re ) و �دیس� به معنای ( form ) و پسوند �یده� به معنای ( ed ) برپا شده است
روی هم رفته معنای � چیزی که به دلیل اینکه فاسد یا آکمند و معیوب بوده، آنرا درست کردند� می دهد
...
[مشاهده متن کامل]

🟡 واژه ی رایج: اصلاح شده ❌
آک و عیب واژه ی رایج: �اصلاح شده� واژه ای آمیخته با فعل کمکی �شدن� و اسم مصدر از ریشه ی �ص ل ح� به معنای نیک کردن است که با معنی واژه ی reformed ارتباط ندارد؛ همچنین به دلیل اینکه واژه ای آمیخته، بلند و ناچسبان است، از پویایی بسنده برای همتایی با برابر انگلیسی خود برخوردار نیست. ناهمپوشی با واژه ی بیگانه، کم توانی در اشتقاق و کاهش کاربرد نیز از آک های این واژه می باشند.
⚫ این واژه با برگیری از پیشنهاد پارسی انجمن، فرهنگستان زبان و ادب پارسی و پروفسور ملایری بدست انجمن بازدیسان پارسی برابرنهاد شده است و ساخته براساس الگوهای واژه سازی همپوش پارسی با زبان انگلیسی می باشد.
🟡 این واژه پیشانه در ترجمه ی پَرسون ( Precise ) نوشتارهای دانشیک انگلیسی به پارسی بکار رفته است. ازین رو پشتوانه ای ارزشمند و استوار دارد.
⚫ انجمن بازدیسان پارسی برای سایِن ها ( nuances ) ارزش قائل است.
🟡 جداشدگان واژه ی بازدیسیدن ( برای برابری با همتای انگلیسی )
To reform: Bāzdisidan
Reformer: Bāzdisgar
Reformed: Bāzdiside
Reformative: Bāzdisā
Reformatory: Bāzdisih
Reforming: Bāzdisi
Reformation: Bāzdisesh
Reformational: Bāzdiseshāl
Reformable: Bāzdisshavā
Reformability: Bāzdisshavāyi
Reformism: Bāzdisgerāyi
Reformist: Bāzdiagerā

reformed
☑️ بازدیسیده
مشتقات دیگر
To reform: بازدیسیدن
Reformer: بازدیسگر
Reformed: بازدیسیده
Reformative: بازدیسا
Reformatory: بازدیسیْه
Reforming: بازدیسی
Reformation: بازدیسش
Reformational: بازدیسشال
...
[مشاهده متن کامل]

Reformable: بازدیس شوا
Reformability: بازدیس شوایی
Reformism: بازدیس گرایی
Reformist: بازدیس گرا
ماستمالی نکنیم 🖐🏼

🇮🇷 همتای پارسی: بازدیسیده 🇮🇷
بازدیسیده
( Bāzdiside )
از �باز� ( re ) و �دیسیده� ( formed )
• برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی �تصحیح شده� مرکب به معنی نیک کنش شده و نیک شده است و برای همتایی با reform بسیار بی ربطه و پَرسون ( precise ) نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

این شلختگی و نابسامانی دستاورد کوشش های عربزده های دوران قاجار است؛ اون احمق های نادون هر واژه ی انگلیسی که می دیدند بجای جستجو در پارسی، یکراست اون رو از فرهنگ های عربی - انگلیسی می گرفتند؛ غافل از اینکه زبان خودمون بسیار سازگار و همپوش بر انگلیسی ست و مثل آب خوردن از پس همتاسازی بر میاد.
• ازین رو برای فهم درست بگرت های ( concepts ) انگلیسی که بی ابهام هستند، باید از برابرنهاد های دقیق پارسی انجمن، بازدیسان پارسی و فرهنگستان زبان و ادب بهره برد؛ تا با بگرت دیگه ای جابجا شناخته نشن.
• این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
واژه ی �بازدیسی� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.

اصلاحات یافته

بپرس