refulgence

/rɪˈfʌldʒens//rɪˈfʌldʒens/

معنی: درخشندگی، شکوه، تشعشع، جلال، نور افشانی
معانی دیگر: درخشندگی، شکوه، جلال، تشعشع، نور افشانی

جمله های نمونه

1. We almost service our country and setup refulgence for our nation electronic information industry !
[ترجمه گوگل]ما تقریباً به کشور خود خدمات رسانی می کنیم و برای صنعت اطلاعات الکترونیکی کشور خود پرتوافکنی را راه اندازی می کنیم!
[ترجمه ترگمان]ما تقریبا به کشورمان خدمت می کنیم و refulgence را برای صنعت اطلاعات الکترونیکی کشورمان راه اندازی می کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The nest. beautiful, quiet, waiting for her refulgence after more than 20 hours.
[ترجمه گوگل]لانه زیبا، ساکت، پس از بیش از 20 ساعت در انتظار شادی اوست
[ترجمه ترگمان] لونه - ش زیبا، ساکت و در انتظار refulgence بیش از ۲۰ ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Charming refulgence has been a dream of yesterday. Now, there is only a desperate fading. . . . . .
[ترجمه گوگل]پرزرق و برق جذاب رویای دیروز بوده است اکنون، تنها یک محو شدن ناامیدکننده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]زرق و برق زرق و برق دیروز رویای دیروز بود در حال حاضر فقط یک روشنایی ضعیف در حال محو شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We hope to share refulgence with all friends from in and abord.
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که شادی را با همه دوستان از داخل و خارج به اشتراک بگذاریم
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم refulgence را با تمام دوستان از داخل و abord به اشتراک بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tomorrow we will have our refulgence in China sanitary ware world.
[ترجمه گوگل]فردا ما در دنیای لوازم بهداشتی چین پرشور خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]فردا we را در دنیای محصولات بهداشتی چین خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I have created a refulgence eer.
[ترجمه گوگل]من یک eer refulgence ایجاد کرده ام
[ترجمه ترگمان]من یه eer زرق و برق درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At the beginning of this thesis, the author guide us to tracing back to the history of lacquer-painting and show that lacquer work had a refulgence history as an important commodity in our country.
[ترجمه گوگل]در ابتدای این پایان نامه، نویسنده ما را راهنمایی می کند تا به تاریخچه لاک زدن برگردیم و نشان می دهد که لاک به عنوان یک کالای مهم در کشور ما سابقه درخشانی داشته است
[ترجمه ترگمان]در ابتدای این پایان نامه، نویسنده به ما کمک می کند تا به تاریخچه نقاشی لاک و لاک پی ببریم و نشان دهیم که اثر لاک و الکل در کشور ما سابقه درخشانی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a way to develop or construct the culture structure and idol system in local society, Idolization of Chuanshan caused the success and refulgence of Hunan Provincial Culture in modern history.
[ترجمه گوگل]به عنوان راهی برای توسعه یا ساختن ساختار فرهنگ و سیستم بت در جامعه محلی، بت سازی چوانشان باعث موفقیت و شکوفایی فرهنگ استانی هونان در تاریخ مدرن شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان روشی برای توسعه یا ساخت ساختار فرهنگی و سیستم بت در جامعه محلی، Idolization of Chuanshan باعث موفقیت و refulgence فرهنگ استان هونان در تاریخ مدرن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All wool and a yard wide products, excellent service, unceasing enterprising are PaOu's duties. they setter worries for you and make for the refulgence.
[ترجمه گوگل]تمام محصولات پشمی و یک حیاط گسترده، خدمات عالی، کارآفرینی بی وقفه از وظایف PaOu است آنها برای شما نگرانی ایجاد می کنند و برای شما شادابی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]همه پشم و محصولات گسترده، خدمات عالی، enterprising مداوم، وظایف PaOu آن ها با نگرانی از شما مراقبت می کنند و for را جبران می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Digging out the traditional spirit implied in history is of great significance for us to recast refulgence of Bayu culture.
[ترجمه گوگل]کندن روح سنتی که در تاریخ نهفته است برای ما اهمیت زیادی دارد تا شکوه فرهنگ بایو را بازسازی کنیم
[ترجمه ترگمان]کشف روح سنتی که در تاریخ به آن اشاره شده است برای ما اهمیت زیادی دارد که فرهنگ Bayu را روشن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thanks for you to come to lur hotel, and wish you to have a good trip and refulgence career.
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما که به هتل لر آمدید و آرزو می کنم سفر خوبی داشته باشید و شغلی سرشار از شادی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]از شما ممنون شدم که به هتل lur بیایید و آرزو کنید که شما یک سفر خوب و حرفه ای داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By the reappearance of the different types, different symbols torii in Huizhou, it posts the refulgence and heaviness of the traditional culture of Huizhou.
[ترجمه گوگل]با ظهور دوباره انواع مختلف، نمادهای مختلف توری در هویژو، شکوه و سنگینی فرهنگ سنتی هویژو را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]با ظهور انواع مختلف، علائم مختلفی در Huizhou وجود دارد، که the و heaviness فرهنگ سنتی Huizhou را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our growth and development can not be separated from the customers support, sincerely cooperate, resource sharing, and create refulgence, we would like to work with you for the bright future!
[ترجمه گوگل]رشد و توسعه ما را نمی توان از پشتیبانی مشتریان، صمیمانه همکاری، به اشتراک گذاری منابع، و ایجاد شادابی جدا کرد، ما می خواهیم برای آینده روشن با شما کار کنیم!
[ترجمه ترگمان]رشد و رشد ما را نمی توان از حمایت مشتریان، هم کاری صمیمانه، تقسیم منابع و ایجاد refulgence جدا کرد، ما می خواهیم با شما برای آینده روشن کار کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 30 years of the reform and open is the 30 years of the intra-country reform and open to hardly explore, innovate and bring up the refulgence.
[ترجمه گوگل]30 سال اصلاحات و باز، 30 سال اصلاحات درون کشوری است و به سختی امکان اکتشاف، نوآوری و شکوفایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]۳۰ سال اصلاحات و باز کردن، ۳۰ سال اصلاحات درون کشور است و به سختی می توان کشف کرد، نوآوری کرد و the را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشندگی (اسم)
brilliance, radiance, sheen, blaze, luster, irradiance, irradiancy, effulgence, glitter, coruscation, resplendence, resplendency, radiancy, glim, refulgence

شکوه (اسم)
magnitude, grandeur, glory, complaint, pomp, effulgence, plaint, resplendence, resplendency, refulgence, pomposity

تشعشع (اسم)
ray, radiance, radiation, flash, glare, radiancy, refulgence

جلال (اسم)
worthiness, glory, kudos, honesty, refulgence

نورافشانی (اسم)
refulgence

انگلیسی به انگلیسی

• splendor, brilliance, radiance; quality of being radiant

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : refulgence
✅️ صفت ( adjective ) : refulgent
✅️ قید ( adverb ) : _
درخشندگی.
درخشندگی. شکوه و جلال. نور افشانی

بپرس