refund

/rəˈfənd//rɪˈfʌnd/

معنی: استرداد، پس پرداخت، مجددا پرداختن، پس دادن
معانی دیگر: بازپرداخت کردن، (پول) پس دادن، پرداخت مجدد کردن، رد، دوباره بودجه (یا اعتبار) دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: refunds, refunding, refunded
• : تعریف: to return or restore (money).
مشابه: reimburse
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make a repayment.
اسم ( noun )
مشتقات: refundable (adj.), refunder (n.)
• : تعریف: an amount of money returned to its original source.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: refunds, refunding, refunded
(1) تعریف: to fund afresh.

(2) تعریف: to pay back (a debt) by borrowing anew.

جمله های نمونه

1. a refund of fifty dollars
بازپرداختنی به مبلغ پنجاه دلار

2. to refund the price of defective article
قیمت یک کالای معیوب را پس دادن

3. I'd like to get a refund, please.
[ترجمه امیر حسین] من میخواهم باقی پولم را پس بگیرم خواهشا
|
[ترجمه Z....] من میخواهم باقی مانده ی پولم را بگیرم . لطفا
|
[ترجمه Marinate] لطفا می خواهم باز پرداخت دریافت کنم .
|
[ترجمه Heli] لطفا بازپرداخت پولم را پس بدید.
|
[ترجمه FAR] من می خواهم باقی مانده ی پولم را پس بگیرم، لطفا
|
[ترجمه Fa... n] من میخواهم باقی مانده پولم را پس بگیرم، لطفا
|
[ترجمه Ami] من تمایل دارا پولم رو پس بگیرم، ( لطفا اینجا منظور بدین بهم )
|
[ترجمه Ą....Ţ] من میخواهم پس بگیرم ، لطفا
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم بازپرداخت دریافت کنم، لطفا
[ترجمه ترگمان]می خوام یه پولی پس بگیرم، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They refused to give me a refund .
[ترجمه نگار] آن ها حاضر نشدند تا بازپرداخت من را بدهند.
|
[ترجمه گوگل]آنها از بازپرداخت من خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از دادن a به من خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They demand a refund on unsatisfactory goods.
[ترجمه حسن کوشکستانی] بخاطر عدم رضایت از کالاها خواستار باز پرداخت وجه خود شدند
|
[ترجمه گوگل]آنها خواستار بازپرداخت کالاهای نامناسب هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار بازپرداخت کالاهای ناموفق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The insurance company will refund any amount due to you.
[ترجمه M.G.] شرکت بیمه هر مبلغی را که برای شما است پس خواهد داد
|
[ترجمه گوگل]شرکت بیمه هر مبلغی را که به شما تعلق می گیرد بازپرداخت می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت بیمه هر مبلغی را به شما پس می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They'll only give you a refund if you've got the receipt.
[ترجمه Anisaa] انها فقط میدهند به تو بازپرداختی را اگر شما رسید گرفته باشد
|
[ترجمه a] آنها تنها به شما بازپرداخت را خواهند داد، اگر رسید گرفته باشید
|
[ترجمه غــزل] آنهـا به شما ( تو ) باز پرداخت می دهند تنها اگر رسید گرفته باشید
|
[ترجمه ایمان] ان ها در صورتی پول شما را پس میدهند که رسید داشته باشید. ( رسید پرداخت )
|
[ترجمه Parnian] اگر شما رسید داشته باشید آنها به شما پول تون رو پس خواهند داد
|
[ترجمه .] در صورتی آنها پول شمارو پس میدن که رسید ( رسید خرید ) همراه داشته باشید
|
[ترجمه گوگل]آنها فقط در صورتی به شما بازپرداخت می کنند که رسید را دریافت کرده باشید
[ترجمه ترگمان]اگه رسید رو بهت پس میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'd like a refund, please.
[ترجمه مائده] من بازپرداخت می خواهم، لطفا
|
[ترجمه گوگل]من بازپرداخت می خواهم، لطفا
[ترجمه ترگمان]من پول refund رو دوست دارم، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She received a refund on the unused tickets.
[ترجمه فاطمه] او بلیط های استفاده نشده را بازپرداخت کرد.
|
[ترجمه گوگل]او پول بلیط های استفاده نشده را بازپرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]او a را بابت بلیط های بلا استفاده دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can't give you a refund - I'm afraid it's not within my power.
[ترجمه ایمان] من نمیتونم پول شما را پس بدهم گمون نکنم که توانایی پرداخت داشته باشم.
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به شما بازپرداخت کنم - می ترسم در اختیار من نباشد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه در قدرت من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The shop was unwilling to refund my money.
[ترجمه ایمان] مغازه دار مایل نبود ( مشتاق نبود ) که پول من رو پس بده.
|
[ترجمه گوگل]مغازه حاضر به بازپرداخت پول من نبود
[ترجمه ترگمان]مغازه نمی خواست پول من را پس بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We claimed a refund from the association, but they would not pay up.
[ترجمه گوگل]ما از انجمن تقاضای بازپرداخت کردیم، اما آنها پرداخت نکردند
[ترجمه ترگمان]ما ادعا کردیم که این انجمن بازپرداخت را بازپرداخت کرده است، اما آن ها حقوق خود را پرداخت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll refund you the full cost of your fare.
[ترجمه گوگل]من تمام هزینه کرایه خود را به شما بازپرداخت می کنم
[ترجمه ترگمان]من هزینه سفر شما را به شما پس خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There will be no refund for cancellations made within 10 working days of the conference.
[ترجمه گوگل]برای کنسلی که در 10 روز کاری پس از کنفرانس انجام شود، هیچ مبلغی بازپرداخت نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]هیچ refund برای لغو لغو در ۱۰ روز کاری کنفرانس وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He has been refused a refund on his air ticket.
[ترجمه گوگل]او از بازپرداخت بلیط هواپیما خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]او از بازپرداخت جریمه his خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استرداد (اسم)
recovery, restoration, retraction, refund, reclamation

پس پرداخت (اسم)
refund

مجددا پرداختن (فعل)
refund

پس دادن (فعل)
restore, return, excrete, restitute, give back, refund, repay

انگلیسی به انگلیسی

• return of money, repayment, reimbursement
return money, reimburse, repay; provide new funds, finance again
a refund is a sum of money which is returned to you, for example because you have paid too much for goods, or have returned them to a shop.
if you refund money to someone, you return it to them, for example because they have paid you too much for something.

پیشنهاد کاربران

برگشت فروش
بازپس پول/ استرداد وجه/ رد مال: برگشت پولی است که پرداخت شده است.
شارژ کردن بلیط
for a refund ( that's correct collocation )
give a refund : استرداد پول یا پس دادن پول
get a refund: پس گرفتن پول
کلا refund ( اسم ) به معنای پولیه که پس گرفته یا پس داده می شه
پول پرداختی
پول داده شده
Get a refundگرفتن پول پرداختی =get the money backپس گرفتن پول
Give a refundدادن پول پرداختی=give the money backپس دادن پول
کلمه ی"پس" درون refundمستتر می ماند و وقتی با فعل get یا give می آید آنرا چسبیده به فعل ظاهر می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

Ask for a refundدر خواست پول پرداختی
Demand a refundمطالبه ی پول پرداختی

I refund my money
استرداد وجه
No Refunds
جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود
عودت، استرداد، بازستانی، پس دهی
صورت حساب
Money that returned to you
یعنی پولی که به تو برگردونده ( پس داده ) میشه.

Refundبه معنی پولی به شما پس دادن ، برگرداندند .
money that is returned to you
اینکه شما فلان جنسو میری میخری ولی راضی نیستی ازش، جنسو برمیگردونی فروشگاه و پولتو پس میگیری، ( فعل و اسم )
#دیکشنری_لانگمن
No refunds
هیچ استردادی در کار نیست
پرداختن . . . پس دادن
money that is returned
sentence :the deposit is not refundable
money that is returned to you کانون زبان ایران Reach3. Unit1
پس دادن پول یا باز پرداخت
باقیمانده ی پول را پس دادن به صاحبش
بازگرداندن ( حقوق، موضوع استرداد مجرمین )
( to return or restore ( money
my brother refund my mobil
پس دادن اضافه ی پول. . . پس دادن. . . استرداد. . . پرداخت دوباره. . . returned money. . .
پس دادن

if you want to get a refund you have to show the receipt of the shirt
باز سرمایه گذاری ، سرمایه گذاری دوباره
پرداخت مجدد پول در فروشگاه
I want to get a refund because there is a problem with this trousers
money that is returned to you
پول را پس دادن
باقی مانده ی پول را پس دادن
پس دادن
باز پرداخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس