reiterate

/riˈɪtəˌret//riːˈɪtəreɪt/

معنی: تصریح کردن، تکرار کردن، عادتا تکرار کردن
معانی دیگر: دوباره گفتن، دوباره تاکید کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reiterates, reiterating, reiterated
مشتقات: reiterative (adj.), reiteration (n.)
• : تعریف: to say again.
مترادف: iterate, repeat
مشابه: echo, harp on, paraphrase, recapitulate, rehash, rephrase, restate

- You don't need to reiterate your point; we have heard and understand what you're saying.
[ترجمه A.A] نیاز به تکرار منظور شما نیست ، ما آنچه شما میگویید را شنیده و متوجه شده ایم
|
[ترجمه گوگل] شما نیازی به تکرار نظر خود ندارید ما شنیده ایم و درک می کنیم که شما چه می گویید
[ترجمه ترگمان] لازم نیست این امتیار را دوباره تکرار کنید؛ ما شنیده ایم و می فهمم که شما چه می گویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Let me reiterate the most important points.
[ترجمه گوگل]بگذارید مهم ترین نکات را تکرار کنم
[ترجمه ترگمان]بگذارید مهم ترین نکات را تکرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The boy do not move though the teacher reiterate her command.
[ترجمه علم الهدایی] پسر حرکتی نمیکند علی رغم اینکه معلم دستورش را دوباره تکرار میکند
|
[ترجمه گوگل]پسر تکان نخورد، هر چند معلم دستور خود را تکرار کرد
[ترجمه ترگمان]پسر با این که معلم دستور او را تکرار می کند حرکت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Chinese Government deems it necessary to reiterate its position and policy on the following matters.
[ترجمه گوگل]دولت چین لازم می داند موضع و سیاست خود را در مورد موارد زیر تکرار کند
[ترجمه ترگمان]دولت چین لازم می داند که موضع و سیاست خود را در مسائل زیر تکرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let me reiterate that we are fully committed to this policy.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید مجدداً تأکید کنم که ما کاملاً به این سیاست متعهد هستیم
[ترجمه ترگمان]بگذارید تکرار کنم که ما کاملا به این سیاست متعهد هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I want to reiterate that our conventional weapons are superior.
[ترجمه گوگل]من می خواهم تکرار کنم که سلاح های متعارف ما برتر هستند
[ترجمه ترگمان]من می خواهم تکرار کنم که سلاح های متعارف ما برتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let me reiterate that we have absolutely no plan to increase taxation.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید مجدداً تأکید کنم که ما مطلقاً برنامه ای برای افزایش مالیات نداریم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید تکرار کنم که ما مطلقا برنامه ای برای افزایش مالیات نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is sufficient here to merely reiterate two points.
[ترجمه گوگل]در اینجا تنها به ذکر دو نکته بسنده می شود
[ترجمه ترگمان]این جا برای تکرار دو نقطه کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reiterate the arguments in your press release calmly but firmly.
[ترجمه گوگل]استدلال های موجود در بیانیه مطبوعاتی خود را با آرامش اما قاطعانه تکرار کنید
[ترجمه ترگمان]arguments را به آرامی اما محکم آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As for me, I should reiterate my view that the tests were legitimate but, in their timing, wrong.
[ترجمه گوگل]در مورد من، باید دیدگاه خود را تکرار کنم که آزمون‌ها مشروع بودند، اما از نظر زمان‌بندی، اشتباه بودند
[ترجمه ترگمان]اما در مورد من، باید دیدگاه خود را تکرار کنم که این تست ها قانونی بودند، اما در زمانبندی آن ها اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of them reiterate the plea for a high profile personality to present a powerful voice on behalf of the Institute and its members.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها مجدداً درخواست می کنند که یک شخصیت بلند مرتبه از طرف مؤسسه و اعضای آن صدایی قدرتمند ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها درخواست یک شخصیت برجسته را تکرار می کنند تا صدای قدرتمند را از طرف موسسه و اعضای آن ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To reiterate: every language has its own devices for establishing cohesive links.
[ترجمه گوگل]تکرار: هر زبانی ابزارهای خاص خود را برای ایجاد پیوندهای منسجم دارد
[ترجمه ترگمان]تکرار: هر زبانی وسایل خود را برای برقراری ارتباط منسجم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had done little except reiterate his protests against Philip's invasion of his dominions.
[ترجمه گوگل]او جز تکرار اعتراضات خود علیه تهاجم فیلیپ به قلمروهایش، کاری انجام نداده بود
[ترجمه ترگمان]او هیچ کاری جز تکرار اعتراض های خود علیه حمله فیلیپ به سرزمین خود انجام نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They also reiterate how fresh and vital some of this music still sounds.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین تکرار می کنند که برخی از این موسیقی هنوز چقدر تازه و حیاتی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین تکرار می کنند که برخی از این موسیقی چقدر تازه و حیاتی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I wish to reiterate that the U. S. Air Force by no means did the air campaign job all by itself.
[ترجمه گوگل]من می خواهم تکرار کنم که نیروی هوایی ایالات متحده به هیچ وجه کارزار هوایی را به تنهایی انجام نداد
[ترجمه ترگمان]می خواهم تکرار کنم که U اس نیروی هوایی به هیچ وجه وظیفه کمپین هوایی را به تنهایی انجام نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصریح کردن (فعل)
affirm, restate, clarify, explain, reiterate, specify, stipulate

تکرار کردن (فعل)
reiterate, repeat, replicate, reduplicate, rehearse, frequent, iterate, ingeminate, renew

عادتا تکرار کردن (فعل)
reiterate

انگلیسی به انگلیسی

• repeat, say again, restate
if you reiterate something, you say it again; a formal word.

پیشنهاد کاربران

[VERB]
یه فعل FORMAL هستش
معنای دوستان:
بازگو کردن - دوباره گفتن و تکرار کردن جهت تاکید و شفافیت
SYNs
restate - repeat
MEANING
- to repeat a statement or opinion in order to make your meaning as clear as possible
...
[مشاهده متن کامل]

- say something again or a number of times, typically for emphasis or clarity.
- to say something again, once or several times
▪️▪️▪️
[NOUN]
اسمش میشه:
reiteration
بازگویی - تاکید مجدد - دوباره یا چندباره گویی جهت شفافیت
💠 Attendance of 11 cabinet ministers and 15 coalition members of Knesset appears to violate ICJ ruling on Gaza war
. . .
Ben - Gvir said: “We must encourage voluntary migration. Let them leave. Part of correcting the mistake of the sin of the preconception that brought us to 7 October is to return home to Gush Katif [southern Gaza] and to northern Samaria. We have to return home, because that is the Torah, that is morality, that is historic justice, that is logic and that is the right thing. ”
He also reiterated his support for bringing back the death penalty for terrorist offences.

اعادۀ ذکر
در حقیقت این کلمه به معنای تکرار یک ایده یا بیانیه هست برای واضح تر کردن معنیش
Syn: restate
دوباره گفتن = repeat = restate
گوشزد کردن ، تصریح کردن ، باز رخ دادن که دوستان پیشنهاد دادند کاملا غلط هستش
بهتره این کلمه را معنی کنیم = تکرار کردن ، دوباره گفتن ، بازگو کردن
گوشزد کردن
( باز هم ) تکرار کردن
Repeat again or for a number of times for clarity or emphasis
باز رخ دادن_ باز گو شدن
تصریح کردن
تأکید کردن
تکرار برای تأکید
بازگو کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس