relay race

/ˈriːˌleˈreɪs//rɪˈleɪreɪs/

مسابقه ی امدادی، دو امدادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a race between two or more teams in which each runner is relieved by a teammate after running part of the distance.

جمله های نمونه

1. Each member of the relay race needs to entice others to be on the team.
[ترجمه گوگل]هر یک از اعضای مسابقه رله باید دیگران را برای حضور در تیم ترغیب کند
[ترجمه ترگمان]هر عضو از مسابقه دوی امدادی باید دیگران را جذب کند تا در تیم باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our marriage has been like a relay race.
[ترجمه گوگل]ازدواج ما مانند مسابقه امدادی بوده است
[ترجمه ترگمان]ازدواج ما مانند مسابقه دوی امدادی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such leaders are all members of a spiritual relay race handing on the messianic baton it seems.
[ترجمه گوگل]چنین رهبرانی همه اعضای یک مسابقه رله معنوی هستند که به نظر می رسد باتوم مسیحایی را به دست می گیرند
[ترجمه ترگمان]چنین رهبرانی همه اعضای یک مسابقه مراسم حمل و نقل معنوی هستند که با baton messianic به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They talked non-stop in an elaborate relay race, one picking up the thread as soon as the other paused for breath.
[ترجمه گوگل]آنها بدون وقفه در یک مسابقه رله مفصل صحبت کردند، یکی به محض اینکه دیگری برای نفس کشیدن مکث کرد، نخ را برداشت
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون توقف در یک مسابقه بزرگ با هم حرف می زدند و به محض اینکه آن یکی مکث کرد نخ را برداشت تا نفسی تازه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We were the baton in a relay race to war.
[ترجمه گوگل]ما باتوم مسابقه امدادی به جنگ بودیم
[ترجمه ترگمان]ما در مسابقه دوی امدادی با باتوم به جنگ رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How fast he runs in the relay race!
[ترجمه گوگل]چقدر سریع در مسابقه امدادی می دود!
[ترجمه ترگمان]چه قدر در مسابقه دوی امدادی می دود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I took part in the 4 X 400 relay race.
[ترجمه گوگل]من در مسابقه امدادی 4*400 شرکت کردم
[ترجمه ترگمان]من در مسابقه رالی ۴ X شرکت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They tried out for the relay race.
[ترجمه گوگل]آنها برای مسابقه امدادی تلاش کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای مسابقه امدادی تلاش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are taking part in a relay race.
[ترجمه گوگل]آنها در مسابقه امدادی شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مسابقه دوی امدادی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Me too. I always want to watch every relay race.
[ترجمه گوگل]من هم همینطور من همیشه دوست دارم هر مسابقه امدادی را تماشا کنم
[ترجمه ترگمان]منم همینطور من همیشه می خوام همه مسابقه رو ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There will be anther exciting relay race this afternoon.
[ترجمه گوگل]امروز بعدازظهر یک مسابقه رله هیجان انگیز دیگر برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر یک مسابقه اسب دوانی هیجان انگیز برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Are you in the field for the relay race?
[ترجمه گوگل]آیا برای مسابقه امدادی در میدان هستید؟
[ترجمه ترگمان]برای مسابقه دوی امدادی در میدان مسابقه هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How did you do in the relay race?
[ترجمه گوگل]در مسابقه امدادی چطور بودید؟
[ترجمه ترگمان]تو مسابقه رو چطوری انجام دادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Who can win the relay race, Class 3 or Class 4?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند در مسابقه رله، کلاس 3 یا کلاس 4 برنده شود؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند برنده مسابقه رالی، کلاس ۳ یا کلاس ۴ شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We are glad that our class won the relay race.
[ترجمه گوگل]خوشحالیم که کلاس ما در مسابقه امدادی پیروز شد
[ترجمه ترگمان]ما خوشحالیم که کلاس ما برنده مسابقه رالی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• race in which the members of a team alternately replace each other

پیشنهاد کاربران

مسابقه دو امدادی که از چند دونده تشکیل شده است. هر دو دونده مسافتی را می دود و در انتها یک باتون را به دونده بعدی می دهد تا به آخرین دونده برسد. در انتها گروهی که بیشترین سرعت را داشته باشد برنده است.

بپرس