remains

/rəˈmeɪnz//rɪˈmeɪnz/

معنی: باقی، بقایا
معانی دیگر: بقیه (بقایا)، باقی ماندگان، پس مانده ها، نشانه های گذشته، یادبودها، یادگارها، آثار، جسد، لاشه، نعش، جنازه، باقی مانده

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: that which is left when parts have been taken away, destroyed, or the like.
مشابه: remainder, remnant

- the remains of yesterday's dinner
[ترجمه گوگل] بقایای شام دیروز
[ترجمه ترگمان] بقایای شام دیروز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a dead body; corpse.
مشابه: cadaver, carrion, corpse

(3) تعریف: ruins or traces of the past.
مشابه: antiquity, remnant, ruin, vestige

(4) تعریف: unpublished writings left by an author at his death; literary remains.

جمله های نمونه

1. he remains here on sufferance
او با اجازه اینجا می ماند.

2. she remains an optimist
او هنوز خوشبین است.

3. it remains to add that. . .
فقط باید افزود که . . .

4. it remains to be seen
بعدا معلوم خواهد شد،هنوز معلوم نیست

5. his earthly remains were buried in a monastery
جسد او را در خانقاهی خاک کردند.

6. only one bowl remains of that delicious wine. . .
از باده ی نوشین قدحی بیش نماند . . .

7. sea gulls scavenged the remains of the fish market
مرغان دریایی باقیمانده های بازار ماهی را لاشخوری می کردند.

8. his stock with the electorate remains high
رای دهندگان هنوز برای او اعتبار زیادی قائل اند.

9. what he really wanted to say remains indefinite
آنچه که واقعا می خواست بگوید مبهم باقی مانده است.

10. mustard gas is a persistent gas that remains deadly for several minutes
گاز خردل گاز دیرپایی است که تا چندین دقیقه مهلک باقی می ماند.

11. who knows only his own generation always remains a child
کسی که فقط از نسل خود اطلاع دارد همیشه کودک باقی خواهد ماند.

12. Distance doesn't mean separation,the longing feeling remains the same no matter how far it is. I'm your friend on the journey of life.
[ترجمه گوگل]فاصله به معنای جدایی نیست، احساس اشتیاق هر چقدر هم که دور باشد ثابت می ماند من دوست شما در سفر زندگی هستم
[ترجمه ترگمان]فاصله به معنای جدایی نیست، احساس اشتیاق نیز یک سان باقی می ماند مهم نیست چقدر است من دوست تو در سفر زندگی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Building at the site was halted after human remains were unearthed earlier this month.
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز در این مکان پس از کشف بقایای انسان در اوایل ماه جاری متوقف شد
[ترجمه ترگمان]ساختمان این مکان پس از کشف بقایای انسانی در اوایل این ماه متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The remains of some Roman earthenware vessels were found during the dig.
[ترجمه گوگل]بقایای برخی از ظروف سفالی رومی در حین حفاری پیدا شد
[ترجمه ترگمان]بقایای برخی ظروف سفالی رومی در طول این گودال یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The festival remains a valuable showcase for new talent.
[ترجمه گوگل]این جشنواره همچنان یک ویترین ارزشمند برای استعدادهای جدید است
[ترجمه ترگمان]این جشنواره به عنوان یک نمایش ارزشمند برای استعدادهای جدید باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The arctic shore remains frozen until the summer thaw.
[ترجمه گوگل]سواحل قطب شمال تا آب شدن تابستان یخ زده باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]تا قبل از گرم شدن فصل تابستان، ساحل قطبی منجمد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The ownership of the painting remains unclear.
[ترجمه گوگل]مالکیت این نقاشی همچنان نامشخص است
[ترجمه ترگمان]مالکیت این نقاشی هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. How do you demonstrate that the pressure remains constant?
[ترجمه گوگل]چگونه ثابت می کنید که فشار ثابت می ماند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ثابت می کنید که فشار ثابت باقی می ماند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باقی (اسم)
rest, residuum, remainder, gleanings, remains, leftovers, leavings

بقایا (اسم)
rest, leftover, vestige, remains, reliquiae, remnants

تخصصی

[علوم دامی] پسمان، باقی مانده .

انگلیسی به انگلیسی

• corpse, dead body; remainders, remnants; ruins or items preserved from earlier times

پیشنهاد کاربران

بقایا
جسد
آثار باستانی
همچنان، کماکان
کماکان
it remains to be seen
هنوز معلوم نیست. . .

بپرس