remand

/ˌrɪˈmænd//rɪˈmɑːnd/

معنی: اعاده دادن، به بازداشتگاه برگرداندن
معانی دیگر: بازگرداندن، فرمان بازگشت دادن، پس فرستادن، (حقوق) تعویض دادرسی کیفری، (زندانی) در انتظار محاکمه، احضار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: remands, remanding, remanded
(1) تعریف: to transfer or send back.

(2) تعریف: in law, to transfer (a prisoner) to the custody of another court or other official agency or institution to await further proceedings.

- He was remanded to the custody of federal agents.
[ترجمه یاور منصوری] او تحت حفاظت مامورین فدرال بازداشت شد. remand یعنی بازداشتی که در انتظار حکم باشد که موقتا یا در زندان یا در بازداشگاه تحت حفاظت باشد.
|
[ترجمه گوگل] وی در اختیار ماموران فدرال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] اون به بازداشت مامورین فدرال منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in law, to send (a case) back to a lower court for further consideration.
مشابه: remit
اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of sending back.
مشابه: remit

(2) تعریف: the condition of having been sent back or remanded.

- in prison on remand
[ترجمه گوگل] در بازداشتگاه
[ترجمه ترگمان] در زندان به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: one who has been placed in official custody while awaiting further proceedings.

جمله های نمونه

1. He absconded from a remand home.
[ترجمه گوگل]او از یک بازداشتگاه متواری شد
[ترجمه ترگمان]او از یک بازداشتگاه فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He spent a week in custody on remand awaiting sentence.
[ترجمه گوگل]او یک هفته را در بازداشت به سر برد و در انتظار صدور حکم بود
[ترجمه ترگمان]او یک هفته را در بازداشت به انتظار محکومیت گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was held on remand, charged with causing malicious damage to property.
[ترجمه گوگل]وی به اتهام وارد کردن خسارت به اموال در بازداشت به سر می برد
[ترجمه ترگمان]او در بازداشت به سر می برد و متهم به ایجاد خسارت مخرب به اموال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Evans committed suicide while on remand in Parkhurst prison.
[ترجمه گوگل]ایوانز در حین بازداشت در زندان پارکورست خودکشی کرد
[ترجمه ترگمان]اوانز در زندان Parkhurst خودکشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is currently being held on remand .
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در بازداشت به سر می برد
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در بازداشت نگه داشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was in prison on remand for three weeks.
[ترجمه گوگل]سه هفته در زندان بودم
[ترجمه ترگمان] من سه هفته تو زندان بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was held on remand in Brixton prison for 18 months.
[ترجمه گوگل]او به مدت 18 ماه در زندان بریکستون بازداشت شد
[ترجمه ترگمان]او ۱۸ ماه در زندان بریکستون نگه داشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The remand hearing is often over in three minutes.
[ترجمه گوگل]جلسه بازداشت اغلب در عرض سه دقیقه به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]رسیدگی به قرار بازداشت اغلب در عرض سه دقیقه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In addition, more remand prisoners were held in police or court cells.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تعداد بیشتری از زندانیان بازداشتی در سلول های پلیس یا دادگاه نگهداری می شدند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نگهداری بیشتری از زندانیان در پلیس و یا سلول های دادگاه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The problem of remand prisoners, is particularly acute.
[ترجمه گوگل]مشکل زندانیان بازداشتی به ویژه حاد است
[ترجمه ترگمان]مساله بازداشت زندانیان به طور خاص حاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Another problem is remand for very difficult children.
[ترجمه گوگل]مشکل دیگر حبس برای کودکان بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان]یک مشکل دیگر برای کودکان بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Quite often, the police ask for a remand to give them time to make further enquiries, assemble their evidence and so on.
[ترجمه گوگل]اغلب، پلیس از آنها درخواست بازپرداخت می کند تا به آنها مهلت دهد تا تحقیقات بیشتری را انجام دهند، مدارک خود را جمع آوری کنند و غیره
[ترجمه ترگمان]اغلب، پلیس برای دادن اطلاعات بیشتر به آن ها وقت می دهد، مدارک خود را جمع آوری کرده و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But because he'd already served five weeks on remand he was released.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که او قبلاً پنج هفته در بازداشت سپری کرده بود، آزاد شد
[ترجمه ترگمان]اما به این دلیل که پنج هفته به مدت پنج هفته از زندان آزاد شده بود آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At Gloucester Prison while on remand awaiting trial the prosecution say Gardiner made threats against White.
[ترجمه گوگل]در زندان گلاستر در حالی که در بازداشت در انتظار محاکمه بود، دادستان می گوید که گاردینر علیه وایت تهدید کرده است
[ترجمه ترگمان]در زندان گلاستر، در حالی که در انتظار محاکمه، دادستان می گوید کاردی نر تهدیدات علیه وایت را مرتکب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعاده دادن (فعل)
restore, revert, remand

به بازداشتگاه برگرداندن (فعل)
remand

تخصصی

[حقوق] اعاده پرونده به دادگاه نخستین، بازگرداندن زندانی به زندان (پس از رسیدگی به علت بازداشت)

انگلیسی به انگلیسی

• act of sending back, act of remitting; act of sending back into custody pending further legal action; state of being remitted, state of being sent back
send back, remit; hold in custody pending further legal action
if someone who is accused of a crime is remanded by a judge, they are ordered to come back for their trial at a later date.
if someone is on remand, they have appeared in court and are waiting for their trial to take place.
remand is the period of time that someone spends on remand.

پیشنهاد کاربران

بازداشت موقت
زندانی در انتظار محاکمه
Be remanded in custody
بازداشت ؛ نگه داشتن ( در بازداشت )
# He was held on remand
# I was in prison on remand for three weeks
# The accused was remanded in custody
# You will be remanded in custody until your trial

بپرس