renascence

/rɪˈnæsns//rɪˈnæsns/

معنی: تجدید حیات، نوزایش، زندگی مجدد، تولد مجدد
معانی دیگر: رجوع شود به: renaissance

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (sometimes cap.) the state or an instance of rebirth or revival; renaissance.
مشابه: revival

جمله های نمونه

1. Chinese renascence is an important means for the national revitalization, for the opening of a new era for the nation, and for the reconstruction of the splendor for the nation.
[ترجمه گوگل]احیای چین وسیله مهمی برای احیای ملی، برای گشایش عصر جدیدی برای ملت و بازسازی شکوه و جلال ملت است
[ترجمه ترگمان]renascence چینی ابزار مهمی برای تجدید حیات ملی، برای گشایش یک عصر جدید برای ملت و برای بازسازی شکوه و شکوه ملت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let me renascence in the fire!
[ترجمه گوگل]بگذار در آتش زنده شوم!
[ترجمه ترگمان]بگذار من در آتش زندگی کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So it has only two ways, to renascence after a painful course, or to die.
[ترجمه گوگل]بنابراین تنها دو راه دارد، پس از یک دوره دردناک دوباره زنده شود یا بمیرد
[ترجمه ترگمان]پس فقط دو راه دارد، پس از یک دوره دردناک، یا مردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Crop light quality is weighed on management idea, renascence produces small sale.
[ترجمه گوگل]کیفیت نور محصول بر روی ایده مدیریت سنجیده می شود، رنسانس فروش کوچکی را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]ویژگی نور محصول بر روی ایده مدیریت است، renascence فروش کوچک را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. While, both revival and renascence are based on the new choice made by ourselves.
[ترجمه گوگل]در حالی که، هم احیا و هم تجدید حیات بر اساس انتخاب جدیدی است که توسط خودمان انجام شده است
[ترجمه ترگمان]در حالی که، هم احیا و هم renascence براساس انتخاب جدیدی هستند که توسط خودمان ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Accipitral renascence, it is the environment that a business fits internationalization actually, it is a natural decay, be a kind of new capacity build, still be among this process.
[ترجمه گوگل]احیای اتفاقی، محیطی است که یک کسب‌وکار در واقع با بین‌المللی شدن مطابقت دارد، این یک فروپاشی طبیعی است، نوعی ظرفیت‌سازی جدید باشد، هنوز هم جزو این فرآیند باشد
[ترجمه ترگمان]Accipitral renascence، محیطی است که یک کسب وکار با بین المللی سازی مناسب است، این یک فساد طبیعی است، نوعی از ظرفیت جدید است، که هنوز هم در بین این فرآیند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The result of creation is renascence after exhausting, the fall of eyesight and beam is like jumping of every silent note, and it is sublimation and taste.
[ترجمه گوگل]نتیجه آفرینش پس از فرسودگی، نوزایی است، سقوط بینایی و پرتو مانند پریدن هر نت خاموشی است و تصعید و طعم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه ایجاد renascence پس از خسته کننده است، سقوط بینایی و پرتو، مانند پریدن از هر نوت خاموشی است، و یک تزکیه و مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The artistic life of films has always attained renascence just in the incessant adjustment and renewal of the construction of film.
[ترجمه گوگل]زندگی هنری فیلم ها فقط در تعدیل و تجدید بی وقفه ساخت فیلم، همیشه به اوج احیا رسیده است
[ترجمه ترگمان]زندگی هنری فیلم ها همواره به renascence پیوسته و یکنواخت سازی ساخت فیلم به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To create her last renascence.
[ترجمه گوگل]برای خلق آخرین رنسانس او
[ترجمه ترگمان]تا تولد او را دوباره زنده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have perkier than perky medicine pen thing to you can let hair renascence?
[ترجمه گوگل]آیا چیزی پرطرفدارتر از قلم دارویی قوی‌تر دارید که می‌توانید اجازه دهید موها احیا شوند؟
[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر از اون چیزی که تو می تونی موهاش رو بذاری مو نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now, she is in with respect to graceful station our before, without a change, green jade preciouses jade renascence!
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، او با توجه به ایستگاه برازنده ما قبل از، بدون تغییر، یشم سبز گرانبها تجدید حیات یشم!
[ترجمه ترگمان]حالا، او با احترام به یک ایستگاه با وقار زندگی می کند، بدون تغییر لباس سبز رنگ سبز رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was the centre of the group who seem to have been almost consciously striving to bring about from every side the renascence which we see to-day.
[ترجمه گوگل]او مرکز گروهی بود که به نظر می‌رسد تقریباً آگاهانه در تلاش بوده‌اند تا از هر طرف تجدید حیاتی را که امروز می‌بینیم، به وجود آورند
[ترجمه ترگمان]او مرکز گروهی بود که به نظر می رسید در تلاش برای آوردن هر دو طرف the که امروز می بینیم، بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once ghost severe is so painstaking searching make the method of her renascence, and green jade preciouses jade to stand in ghost severe and us now before!
[ترجمه گوگل]هنگامی که شبح شدید است بسیار پرزحمت جستجو را به روش احیای او، و یشم سبز گرانبها یشم به ایستادن در روح شدید و ما در حال حاضر قبل از!
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه روح زندگی دوباره شروع به تجدید حیات و زندگی مجدد پیدا کند، بار دیگر در حال جستجوی زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is some opening left over in our country's education market, which has brought up the renascence and development of the private education.
[ترجمه گوگل]گشایش هایی در بازار آموزش کشورمان باقی مانده است که باعث تجدید حیات و توسعه آموزش خصوصی شده است
[ترجمه ترگمان]در بازار آموزشی کشور ما شکاف ایجاد شده است که توسعه و توسعه بخش آموزش خصوصی را به ارمغان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Needless to say we were overjoyed by the revival and the renascence of the Chinese Left Opposition, despite the most ferocious police persecutions it had endured.
[ترجمه گوگل]نیازی به گفتن نیست که ما از احیا و احیای اپوزیسیون چپ چین، علیرغم وحشیانه ترین آزار و شکنجه های پلیس که متحمل شده بود، بسیار خوشحال بودیم
[ترجمه ترگمان]نیازی به گفتن نیست که ما از احیا و احیای اپوزیسیون چپ چین، علی رغم the ferocious پلیس که آن را تحمل کرده بودیم، بسیار خوشحال بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید حیات (اسم)
resurgence, rebirth, revitalization, rejuvenescence, renascence, revivification

نوزایش (اسم)
regeneration, renascence

زندگی مجدد (اسم)
renascence

تولد مجدد (اسم)
renascence

انگلیسی به انگلیسی

• rebirth, revival, renewal of life

پیشنهاد کاربران

بپرس