render

/ˈrendər//ˈrendə/

معنی: دادن، ارائه دادن، تحویل دادن، در اوردن، ترجمه کردن، تسلیم داشتن
معانی دیگر: عرضه کردن، تسلیم کردن، صرفنظر کردن، واگذار کردن، عمل به مثل کردن، جواب دادن، تلافی کردن، پس دادن، بازگرداندن، پس فرستادن، (سزا یا حق یا بدهی) پرداختن، بازپرداختن، بازپس دادن، - کردن، ادا کردن، (نمایش یا موسیقی یا قرائت شعر و غیره) انجام دادن، ایفا کردن، اجرا کردن، (معمولا با : into) ترجمه کردن، برگرداندن، (از راه ذوب کردن) به دست آوردن، آب کردن، صاف کردن، (به ویژه در دادگاه) حکم کردن، داوری کردن، (حکم) صادر کردن، تصویر کردن، (عکس) کشیدن، (بنایی - آجر یا سنگ را) با گچ پوشاندن، گچکاری کردن، دوغاب زدن، اندودن، (به ویژه دوران فئودالیته) پرداخت، خدمت (به ارباب در برابر زمین و بذر)، منتقل کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: renders, rendering, rendered
مشتقات: renderer (n.)
(1) تعریف: to present for payment or consideration.
مترادف: offer, present, proffer, submit, tender

- Your payment is overdue: Please render the amount due within ten days.
[ترجمه علیرضا] موعد پرداخت شما رسیده است . لطفاً ظرف مدت ده روز پرداخت کنید
|
[ترجمه گوگل] پرداخت شما به تاخیر افتاده است: لطفاً مبلغ را ظرف ده روز تحویل دهید
[ترجمه ترگمان] مبلغ پرداختی شما عقب افتاده است: لطفا مبلغ را ظرف ده روز تحویل دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Would anyone else like to render their opinion on this matter?
[ترجمه گوگل] آیا شخص دیگری مایل است نظر خود را در این مورد بیان کند؟
[ترجمه ترگمان] آیا کس دیگری میل دارد عقیده خود را درباره این موضوع مطرح کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause to become; make.

- He tried to escape, but his broken leg rendered him helpless.
[ترجمه گوگل] او سعی کرد فرار کند، اما پای شکسته او او را درمانده کرد
[ترجمه ترگمان] سعی کرد فرار کند، اما پای شکسته اش او را درمانده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The accident rendered her a quadriplegic.
[ترجمه گوگل] تصادف او را چهار پلژی کرد
[ترجمه ترگمان] این حادثه، او را فلج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Beating the cream longer will render it butter.
[ترجمه سمیرا جلیل ابادی] همزدن طولانی خامه، کره می دهد
|
[ترجمه ترجمه] با همزدن طولانی خامه, کره حاصل میشود.
|
[ترجمه گوگل] هم زدن خامه بیشتر باعث کره می شود
[ترجمه ترگمان] خوردن خامه رو بیشتر طول می کشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to give or offer, especially in order to help or assist.
مترادف: furnish, give, provide
مشابه: accord, afford, bestow, grant, supply

- The Red Cross rendered aid to the needy during the emergency.
[ترجمه قیس] صلیب سرخ در وضعیت عاجل به نیازمندان کمک می رساند
|
[ترجمه گوگل] صلیب سرخ در شرایط اضطراری به نیازمندان کمک کرد
[ترجمه ترگمان] صلیب سرخ در زمان اضطراری به نیازمندان کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to officially and formally pronounce.
مترادف: deliver, pronounce
مشابه: declare, proclaim, return

- They waited anxiously for the judge to render his verdict.
[ترجمه گوگل] آنها مشتاقانه منتظر بودند تا قاضی حکم خود را صادر کند
[ترجمه ترگمان] آن ها با نگرانی منتظر قاضی بودند تا رای خود را صادر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A verdict of not guilty was rendered by the jury after weeks of deliberation.
[ترجمه Doctor] بعد از چند هفته بررسی، هیئت منصفه حکم عدم محکومیت را صادر کرد.
|
[ترجمه شان] هیئت منصفه ، پس از هفته ها بررسی ، حکم بی گناهی ( عدم محکومیت ) را صادر کرد.
|
[ترجمه گوگل] پس از هفته ها بحث و بررسی توسط هیئت منصفه حکم بی گناهی صادر شد
[ترجمه ترگمان] رای هیئت منصفه پس از چند هفته تامل، رای هیئت منصفه را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: to express in a foreign language; translate.
مترادف: construe, interpret, transcribe, translate
مشابه: decipher, transliterate

- In English, the Japanese expression "sumimasen" is sometimes rendered "Thank you" and sometimes "I'm sorry."
[ترجمه گوگل] در زبان انگلیسی عبارت ژاپنی «sumimasen» گاهی «متشکرم» و گاهی «متاسفم» ترجمه می شود
[ترجمه ترگمان] در زبان انگلیسی، بیان ژاپنی \"sumimasen\" گاهی اوقات \"متشکریم\" و گاهی \"متاسفم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(6) تعریف: to represent or interpret, as in a work of art; depict.
مترادف: depict, do, represent
مشابه: interpret, portray

- This portrait renders my mother's character very truly, I believe.
[ترجمه گوگل] من معتقدم این پرتره شخصیت مادرم را بسیار واقعی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان] به عقیده من این تصویر شخصیت مادر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(7) تعریف: to melt (fat).
مشابه: liquefy, melt

- The fat rendered from the bacon was used in other cooking.
[ترجمه گوگل] چربی تهیه شده از بیکن در پخت و پزهای دیگر استفاده می شد
[ترجمه ترگمان] چربی خوک از گوشت خوک در آشپزی دیگر استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to render a bill
صورتحساب را پرداخت کردن

2. to render an account of one's actions
حساب اعمال خود را عرضه کردن

3. to render back another's gift
هدیه ی کسی را پس فرستادن

4. to render good for evil
بدی را با نیکی پاسخ دادن

5. to render lard
(با جوشاندن) پیه گرفتن

6. to render obedience
فرمانبرداری کردن

7. to render one helpless
کسی را بیچاره کردن

8. to render thanks
سپاسگزاری کردن

9. to render up a city to the enemy
شهر را به دشمن تسلیم کردن

10. his excursions into philosophy render the story insipid
گریز زدن های او به فلسفه داستان را بی مزه می کند.

11. the services which we render
خدماتی که ما می کنیم

12. I can't render my thought accurately.
[ترجمه حمید سانی] نمیتونم تفکرات - ذهنی - خودم رو بخوبی مطرح کنم.
|
[ترجمه Maral karimi] من نمی توانم افکارم را درست مطرح کنم
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم فکرم را دقیق ارائه کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم خودم را به دقت نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Steam the goose to render some of the fat.
[ترجمه گوگل]غاز را بخارپز کنید تا مقداری از چربی آن گرفته شود
[ترجمه ترگمان] بخار رو از بین ببر تا یه مقدار از چربی رو درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are going to render them economic assistance.
[ترجمه گوگل]ما به آنها کمک اقتصادی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم آن ها را به کمک اقتصادی تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They will call on you to render assistance.
[ترجمه گوگل]آنها از شما می خواهند که کمک کنید
[ترجمه ترگمان]آن ها را برای کمک صدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It is unlikely that the court will render an opinion before November
[ترجمه گوگل]بعید است دادگاه قبل از نوامبر نظر بدهد
[ترجمه ترگمان]بعید است که دادگاه قبل از ماه نوامبر عقیده ای داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دادن (فعل)
concede, give, hand, admit, impute, afford, mete, grant, render, pay, come through, endue, indue

ارائه دادن (فعل)
submit, give, present, exhibit, put, tender, render, hold forth, produce, bring forward, propound, porrect, propone

تحویل دادن (فعل)
surrender, render, deliver, hand over

در اوردن (فعل)
render, intromit, gouge, erupt, evolve, doff, exsect

ترجمه کردن (فعل)
put, render, interpret, translate

تسلیم داشتن (فعل)
render

تخصصی

[عمران و معماری] اندود - اندودن
[کامپیوتر] ایجاد تصویر گرافیکی - ( در برنامه ی سه بعدی ) استفاده از یک رنگ، بافت و روشنایی برای یک مدل قاب سیمی ( اسکلتی ) .
[زمین شناسی] اندود، اندودن
[حقوق] صادر کردن، تسلیم کردن، تحویل دادن، واگذار کردن، انجام دادن، اتخاذ کردن، پرداختن، ترجمه کردن، باز گرداندن

انگلیسی به انگلیسی

• give, submit; do; transform; bring to a particular condition; represent, depict; translate; automatically create a three-dimensional picture according to a model within a computer (computers)
you can use render to say that someone or something is changed. for example, if you render something harmless, you make it harmless; a formal word.
if you render help or assistance to someone, you help them; a formal word.
see also rendering.

پیشنهاد کاربران

نشان دادن
نمود دادن ( خصوصا در خصوص Color Rendering Index یا CRI )
perform
.
اجرا
.
هم معنی میده
1. ارائه دادن
2. باعث شدن
[کامپیوتر] نشان دادن، نمایش دادن، به نمایش در آوزدن
دگرگون کردن
دست به دست کردن_ رد کردن_ دست به دست شدن_ بازگو کردن
۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause to become
The accident rendered her a quadriplegic
این تصادف او را فلج کرد ( باعث شد ا. فلج شود )
Beating the cream longer will render it butter
همزدن طولانی خامه، کره اش می کند ( کره می دهد )
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - ( مجازی، معنوی, رسمی ) دادنgive or offer ( help, aid، opinion )
They waited anxiously for the judge to render his verdict
آنها با نگرانی منتظر قاضی بودند تا نظر خودش را بدهد
The portrait renders my mother's character very truly, I believe
این تصویر ، شخصیت مادر من را ارایه میدهد

ارائه دادن، تسلیم داشتن
دادن ( خدمات مثلا ) . They render asistance to disaster victims.
⁦✔️⁩باعث، سبب یا موجب چیزی شدن
1 ) Submission of more than one entry will render you ineligible for a DV ( Diversity Visa
2 ) How to Choose Good Television for Children
While you're watching television with your kid, ask yourself ( and your child, if she or he is old enough )
...
[مشاهده متن کامل]

: these questions
📺📺📺
Does this show encourage your child to be creative, use imagination, or ask questions? In other words, how passive or active does this show expect the viewer to be?
How is this show like a commercial? If the show seems designed to get your kids to buy something, then its motive is probably sales, not education. If you're at the store and your child latches onto a toy based on a TV show, this might be a sign they've been watching advertisements disguised as entertainment.
Does this show depict stereotypical gender, race, and class roles?
Because kids believe that what they see on TV is real and true, you'll want to take extra care to make sure that the characters they watch are diverse and positive. Self - esteem can be diminished or distorted when kids don't see themselves represented on TV, don't see any characters that are different from themselves, or only see characters that conform to stereotypes.
What is the show's message?
Watch a few episodes to see what the underlying tone and purpose seems to be. Who are the "good guys, " who is considered "bad, " and why? Which qualities or actions are rewarded, and which are punished? What qualities does the show suggest are important or desirable?
How does your kid react to this show? Sometimes, actions speak clearer than words, so you should watch to see what mood your child takes away from the TV. Some shows are quiet, slow, and thoughtful, while others are fast, dramatic, and edgy. Neither is better than the other but it's important to see how the mood effects your child. Does she want to jump on furniture, run around, and hit things, or does he seem subdued and almost hypnotized after watching? Does the show inspire her to play games? Or does he have nightmares or show other signs of anxiety that seem to be a reaction to something he saw on TV?
Simply asking these questions ⭐will render⭐ any show more educational, but if your child is too young to understand, you will have to make the decision about whether or not this show is good for your kid

render ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: پرداز زدن
تعریف: 1. حجم دادن به کمک ابزار به یک طراحی یا نقاشی ساده یا اثری که به روش پرسپکتیو ( perspective ) ایجاد شده باشد|||2. یکی از جلوه‏های نگاشتاری رایانه‏ای در روند تولید فیلم های پویانما که صحنه‏های سه‏بعدی ایجاد می کند
باعث صرف نظر کردن از . . . شدن
دربرداشتن ( معنا )
باعث شدن، واداشتن. . rendered him helpless خونه خرابش کارد یا درمانده اش کرد، در فوتبال وقتی مدافعی اجازه کار به مهاجم حریف نده ( اجازه کار بهش نداد ) . . rendered me speechless منو به سکوت واداشت
1 ) باعث شدن - موجب شدن His rudeness rendered me speechless.
2 ) ترجمه کردن
She is rendering the book into English from French.

تغییر دادن
در مبحث برنامه نویسی وب یعنی گرفتن دیتاها ( اگه موجود بود ) از سرور و اعمال اون دیتاها به تمپلیت های مربوطه ( یا ممکنه به صورت مستقیم به کاربر برسه نه اینکه لزوما با کنترل های UI روی صفحه ی مرورگر )
در بر داشتن
. To render something OR somebody impossible/harmless/unconscious/etc.
چیزی یا کسی را غیرممکن کردن/بی ضرر کردن/بی هوش کردن
باعث/سبب شدن
کردن
جلوه دادن
محسوب شدن
تبدیل کردن
منجر شدن
به تصویر کشیدن، نشان دادن
اراِئه دادن ، تحویل دادن
حقوق: صادر کردن ( رأی )
تغییر کردن. تبدیل شدن
واداشتن، ناگزیرکردن
Example: Fear for children’s safety
renders parents less likely to send them to school in USA
باعث یا موجب چیزی شدن
[رایانه]
پرداخت ، پردازش
نماپردازی
نمایش بافت
بافت نمایی/پردازی/گذاری/پوشانی

1 - تصویر کامپیوتری سه بعدی ساخته شده بر پایه مدل های محاسباتی
2 - گرفتن خروجی سه بعدی از نرم افزار یا محیط نرم افزاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس