replicate

/ˈrepləˌket//ˈreplɪkeɪt/

معنی: بر گرداندن، تکرار کردن، جور ساختن، تا زدن
معانی دیگر: (به ویژه آزمایش های علمی) تکرار کردن، به نتیجه ی مشابه رسیدن، چندباره کردن، پدیسار کردن، (به ویژه برگ) همتایه، (بر روی خود) تا شده، (آمار) آزمون چند باره، تکرار همسان، پدیسار آزمایی، (به ویژه برگ) تا شدن یا کردن (بر روی خود)، کپی کردن، روگرفت کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: replicates, replicating, replicated
• : تعریف: to repeat or duplicate.
مترادف: copy, duplicate, repeat, reproduce
مشابه: clone, copy, ditto, double, imitate, manifold, mimeograph, photocopy, Xerox

- It was difficult to replicate the experiment because of all the variables.
[ترجمه گوگل] تکرار آزمایش به دلیل همه متغیرها دشوار بود
[ترجمه ترگمان] تکرار این آزمایش به دلیل تمام متغیرها دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be repeated or duplicated.
مترادف: copy, repeat, reproduce
مشابه: clone, Xerox
صفت ( adjective )
• : تعریف: folded or bent back on itself.
مشابه: folded
اسم ( noun )
مشتقات: replicative (adj.)
• : تعریف: something replicated, esp. an experiment.
مترادف: clone, duplicate, repeat, replication, reproduction
مشابه: carbon copy, counterpart, double, facsimile, look-alike, mimeograph, replica, ringer, spitting image, twin, Xerox

جمله های نمونه

1. to replicate a statistical experiment
تجربه ی آماری را پدیسار (یا تکرار) کردن

2. If the virus cannot replicate itself, it cannot cause illness.
[ترجمه حامد ابراهیمی] اگر ویروس نتواند خود را تکثیر کند، نمیتواند باعث بیماری شود.
|
[ترجمه گوگل]اگر ویروس نتواند خودش را تکثیر کند، نمی تواند باعث بیماری شود
[ترجمه ترگمان]اگر ویروس نمی تواند خودش تکثیر کند، نمی تواند باعث بیماری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nothing has the capacity to replicate itself except DNA.
[ترجمه Alireza] به جز DNA هیچ چیز ظرفیت تکثیر خود را ندارد
|
[ترجمه گوگل]هیچ چیز توانایی تکثیر خود را ندارد جز DNA
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ظرفیت تکثیر خود به جز DNA را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Computer viruses are small programs, they replicate by attaching a copy of themselves to another program.
[ترجمه گوگل]ویروس‌های رایانه‌ای برنامه‌های کوچکی هستند که با چسباندن یک کپی از خود به برنامه دیگری تکثیر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ویروس های کامپیوتری برنامه های کوچکی هستند، آن ها با اتصال یک کپی از خودشان به یک برنامه دیگر تکثیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chromosomes replicate before cells divide and multiply.
[ترجمه گوگل]کروموزوم ها قبل از تقسیم و تکثیر سلول ها تکثیر می شوند
[ترجمه ترگمان]Chromosomes قبل از تقسیم سلول ها و ضرب کردن تکثیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a need for further research to replicate these findings.
[ترجمه گوگل]برای تکرار این یافته ها نیاز به تحقیقات بیشتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به تحقیقات بیشتر برای تکرار این یافته ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tropic Marin Tropic Marin's philosophy is to replicate sea water as closely as is technically possible.
[ترجمه گوگل]تروپیک مارین فلسفه تروپیک مارین این است که آب دریا را تا آنجایی که از نظر فنی ممکن است شبیه سازی کند
[ترجمه ترگمان]تا آنجایی که از لحاظ فنی امکان پذیر است، philosophy Marin Tropic (Marin s)تا حد امکان آب دریا را نیز تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What genes do is not simply replicate their nucleotide sequences exactly.
[ترجمه گوگل]کاری که ژن ها انجام می دهند این نیست که توالی های نوکلئوتیدی خود را دقیقاً تکرار کنند
[ترجمه ترگمان]چیزی که ژن انجام می دهد فقط توالی نوکلیوتیدی آن ها را دقیقا تکرار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It can replicate because the specificity of base pairing ensures that the daughter molecules are identical to the original one.
[ترجمه گوگل]می تواند تکرار شود زیرا ویژگی جفت شدن پایه تضمین می کند که مولکول های دختر با مولکول اصلی یکسان هستند
[ترجمه ترگمان]می تواند به این دلیل تکرار شود که ویژگی جفت کردن پایه تضمین می کند که مولکول های دختر با اولی یک سان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Soon it will be like trying to replicate the Yellow Pages.
[ترجمه گوگل]به زودی مانند تلاش برای تکرار صفحات زرد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به زودی مانند تلاش برای تکرار صفحات زرد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other scientists were unable to replicate the experiment.
[ترجمه گوگل]دانشمندان دیگر نتوانستند این آزمایش را تکرار کنند
[ترجمه ترگمان]دیگر دانشمندان قادر به تکرار این آزمایش نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can he replicate elaborate shapes or does he tend to make a mishmash?
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند اشکال پیچیده را تکرار کند یا تمایل به ایجاد یک مخلوط دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا او می تواند اشکال پیچیده را تکرار کند یا تمایل داشته باشد که یک mishmash بسازد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This led them to replicate policies and strategies that were either outmoded or unworkable, and to achieve predictably unimpressive results.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که آنها سیاست ها و استراتژی هایی را تکرار کنند که یا منسوخ یا غیرقابل اجرا بودند و به نتایج غیر قابل پیش بینی دست یابند
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به تکرار سیاست ها و استراتژی هایی شد که یا منسوخ یا منسوخ شده بودند و برای دستیابی به نتایج قابل انتظار قابل پیش بینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Plasmid: circular DNA molecules able to replicate independently of the chromosome in microorganisms.
[ترجمه گوگل]پلاسمید: مولکول‌های DNA حلقوی قادر به تکثیر مستقل از کروموزوم در میکروارگانیسم‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]Plasmid: مولکول های DNA گرد می توانند مستقل از کروموزوم در ریز جانداران را تکرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why does it replicate just once, during the S phase, and only once?
[ترجمه گوگل]چرا فقط یک بار، در مرحله S، و فقط یک بار تکرار می شود؟
[ترجمه ترگمان]چرا این کار فقط یک بار، در طول فاز S و فقط یک بار تکرار می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر گرداندن (فعل)
evoke, upset, turn, avert, regurgitate, refract, return, replicate, reverse, rebut, blench, reflect, distort, convert, vomit, translate, evert, repay

تکرار کردن (فعل)
reiterate, repeat, replicate, reduplicate, rehearse, frequent, iterate, ingeminate, renew

جور ساختن (فعل)
replicate

تا زدن (فعل)
replicate

تخصصی

[زمین شناسی] تکرار کردن، برگرداندن، تازدن، جورساختن

انگلیسی به انگلیسی

• duplicate, copy, reproduce, make a facsimile
to replicate something means to repeat it in exactly the same way or to make an exact copy of it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

copy, duplicate, mimic, recreate, reduplicate, reproduce
تکرار کردن. تکثیر یافتن. ازدیاد. زیاد شدن.
برگرداندن، تازدن، جورساختن، کپی، تقلید کردن، ادا درآوردن، دوباره ساختن، تولید دوباره
تکثیر یافتن
تکرار کردن
برگرداندن، تازدن، جورساختن، کپی، تقلید کردن، ادا درآوردن، دوباره ساختن، تولید دوباره
کپی کردن =duplicate
copy, duplicate, mimic, recreate, reduplicate, reproduce
تکرار کردن
برگرداندن، تازدن، جورساختن، کپی، تقلید کردن، ادا درآوردن، دوباره ساختن، تولید دوباره
با کمی اغماض
Replicate = Duplicate
:Meaning
make an exact copy of something; a formal word
:SYN
Copy - Duplicate
. . .
US to replicate J - 20 stealth fighter - sized target drone to replicate 5th - Gen threats from Russia and China
تقلید کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : replicate
اسم ( noun ) : replication / replicator
صفت ( adjective ) : replicable
قید ( adverb ) : _
یک کار یا چیزی را دقیقا مثل سری قبل انجام دادن
پا جای کسی گذاشتن
تکرار کردن , کپی کردن
# Researchers tried many times to replicate the original experiment
# Subsequent experiments failed to replicate these findings
# Computer viruses replicate themselves
# The drug prevents the virus from replicating itself
تکرار کردن
پایایی
همانندسازی. تکثیر
المثنی زدن
پیاده کردن ( طرح ، کار، . . )
تکرار کردن ( نتیجه ، کار ، موفقیت ، دستاورد )
به نتیجه ی مشابه رسیدن/رساندن
Other scientists were unable to replicate the experiment.
دانش آموزا دیگر ناتوان بودند در تکرار این آزمایش
That discussion can not be replicated here.
...
[مشاهده متن کامل]

آن بحث نمیتواند تکرار بشود اینجا.
A new study is replicating and extending the earlier work with a larger group of white - collar workers.
یک مطالعه ی جدید دارد تکرار می کند و ادامه می دهد این کار اخیر را با یک گروه بزرگتر از کارمندان اداری

کپی کردن چیزی عینا
دوباره سازی
انعکاس دادن
بازسازی، همانندسازی
شبیه سازی کردن
همتا ، همتاسازی
باز تولید ، باز تولید کردن
بدیل چیزی یا کسی بودن، نسخه ی ثانوی چیزی یا کسی بودن، بازسازی کردن، همانند ساختن، تکثیر کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس