repossession

/ˌripəˈzeʃn̩//ˌriːpəˈzeʃn̩/

معنی: تملک ثانوی
معانی دیگر: تملک ثانوی

جمله های نمونه

1. Overnight, sorting out the repossession scandal had become the Government's main priority.
[ترجمه گوگل]یک شبه، حل و فصل رسوایی بازپس گیری به اولویت اصلی دولت تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]یک شبه، دسته بندی رسوایی repossession اولویت اصلی دولت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. People threatened with repossession because of mortgage debts now make up one in seven of their cases.
[ترجمه گوگل]افرادی که به دلیل بدهی های وام مسکن تهدید به بازپس گیری شده اند، اکنون از هر هفت پرونده آنها یک نفر را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]مردم به دلیل وام های رهنی که اکنون در هفت مورد از آن ها یکی را تشکیل می دهند با repossession تهدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tying the process of repossession in yet more knots will make it harder for the market to clear and for house prices to find a floor.
[ترجمه گوگل]گره زدن روند بازپس گیری در گره های بیشتر، تسویه بازار و یافتن کف قیمت مسکن را دشوارتر می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده مجدد از فرآیند of در این حال گره بیشتر برای بازار سخت تر و برای قیمت خانه برای یافتن یک زمین سخت تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Repossession rates for sub-prime borrowers were running at 4% in the final three months of 200
[ترجمه گوگل]نرخ بازپس گیری برای وام گیرندگان فرعی در سه ماه پایانی سال 200 4 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نرخ Repossession برای وام گیرندگان sub در سه ماه آخر سال ۲۰۰ به ۴ % رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mortgage repossession claims have been steadily rising and are likely to breach 160, 000 this year, second only to 199 in the depths of the last housing crash.
[ترجمه گوگل]ادعاهای بازپس گیری وام مسکن به طور پیوسته در حال افزایش است و احتمالاً امسال به 160,000 خواهد رسید که پس از 199 در اعماق آخرین سقوط مسکن، در رتبه دوم قرار دارد
[ترجمه ترگمان]مطالبات وام مسکن وام مسکن به طور پیوسته در حال افزایش بوده و به احتمال زیاد به ۱۶۰ هزار نفر در سال جاری تجاوز خواهد کرد که تنها در اعماق آخرین سانحه مسکن ۱۹۹ نفر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Banks filed repossession notices on 8m American homes during 200
[ترجمه گوگل]بانک‌ها در سال 200 اخطارهای بازپس گیری 8 میلیون خانه آمریکایی را ارسال کردند
[ترجمه ترگمان]بانک ها اخطارهای repossession را در ۸ میلیون خانه آمریکایی در طی ۲۰۰ سال ثبت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unless repossession forces a sale, homeowners prefer to sit tight when markets are weak.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه بازپس گیری مجبور به فروش شود، صاحبان خانه ترجیح می دهند زمانی که بازارها ضعیف هستند، محکم بنشینند
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه repossession به فروش برسد، صاحبخانه ترجیح می دهد که وقتی بازارها ضعیف هستند، سفت بنشینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And how a war for the repossession of that ship had commenced.
[ترجمه گوگل]و چگونه جنگ برای بازپس گیری آن کشتی آغاز شده بود
[ترجمه ترگمان]و چگونه جنگ را شروع کرده و جنگی را آغاز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hope that interest rates decrease to release mortgage holders threatened with repossession.
[ترجمه گوگل]امیدواریم که نرخ بهره کاهش یابد تا دارندگان وام مسکن که تهدید به بازپس گیری هستند، آزاد شوند
[ترجمه ترگمان]امید می رود که نرخ بهره کاهش یابد تا دارندگان وام رهنی با repossession تهدید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the lenders duly offered stop-gap measures designed to alleviate the repossession problem for 199
[ترجمه گوگل]با این حال، وام دهندگان به درستی اقداماتی را ارائه کردند که برای کاهش مشکل بازپس گیری برای سال 199 طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، وام دهندگان به موقع تدابیری را برای کاهش تعداد ۱۹۹ لایحه پیشنهادی ارائه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Intensification of cold allowed the arctic flora and fauna to spread southward; amelioration encouraged repossession of the borderlands by temperate species.
[ترجمه گوگل]تشدید سرما باعث شد تا گیاهان و جانوران قطب شمال به سمت جنوب گسترش یابند بهبود، بازپس گیری سرزمین های مرزی توسط گونه های معتدل را تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]Intensification از سرما به گیاهان و جانوران قطب شمال اجازه داد تا به سوی جنوب گسترش یابند؛ بهبودی repossession را که از طرف گونه معتدل بود تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The couple's flat in Wandsworth was worth £6000 against a mortgage debt of £8000 when the bank gave notice of repossession.
[ترجمه گوگل]ارزش آپارتمان این زوج در واندسورث 6000 پوند در برابر بدهی رهنی 8000 پوندی بود که بانک اخطار بازپس گیری داد
[ترجمه ترگمان]آپارتمان این زوج در Wandsworth به ارزش ۶۰۰۰ پوند در برابر یک وام مسکن ۸۰۰۰ پوند در زمانی که بانک به of اطلاع داد، به ارزش ۶۰۰۰ پوند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She warned that family life was increasingly under threat from debt and house repossession.
[ترجمه گوگل]او هشدار داد که زندگی خانوادگی به طور فزاینده ای در معرض خطر بدهی و بازپس گیری خانه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]او هشدار داد که زندگی خانوادگی به طور فزاینده ای تحت تهدید بدهی و repossession قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Developers of the house looks well, he'll send you a notice for repossession .
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان خانه خوب به نظر می رسد، او برای شما اخطاریه برای بازپس گیری ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]Developers از خونه به نظر خوب میاد، اون تو را برای repossession میفرسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تملک ثانوی (اسم)
repossession

انگلیسی به انگلیسی

• act of regaining possession, act of regaining ownership; act of returning something to its owner

پیشنهاد کاربران

تملیک
توقیف اموال، این واژه تا حد زیادی مترادف foreclosure می باشد.
مالکیت مجدد بخصوص وقتی که یک خریدار روی پرداختهایش نکول کرده بوده اما مجدد توانسته مالکیت را بدست آورد

بپرس