reproducible

/ˌriːprəˈdjuːsəbl̩//ˌriːprəˈdjuːsəbl̩/

معنی: تجدید پذیر، قابل تولید مجدد
معانی دیگر: قابل تکثیر

جمله های نمونه

1. Chemiluminescence is a simple, sensitive, and reproducible technique that can be used to estimate reactive oxygen species in biological media.
[ترجمه گوگل]شیمی‌تابی یک تکنیک ساده، حساس و قابل تکرار است که می‌تواند برای تخمین گونه‌های فعال اکسیژن در محیط‌های بیولوژیکی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]chemiluminescence یک تکنیک ساده، حساس و قابل تکرار است که می توان از آن برای تخمین گونه های انفعالی واکنش پذیر در محیط های بیولوژیکی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The images are reproducible electronic versions of scanned illustrations, slides, microscopic and other visual material.
[ترجمه گوگل]این تصاویر نسخه های الکترونیکی قابل تکرار از تصاویر اسکن شده، اسلایدها، میکروسکوپی و سایر مواد بصری هستند
[ترجمه ترگمان]تصاویر نسخه های الکترونیکی قابل تکرار از تصاویر اسکن شده، اسلاید، میکروسکوپی و دیگر مواد بصری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Reproducible student pages are provided for some demonstrations as well as for some analysis and application activities and for the explanations.
[ترجمه گوگل]صفحات دانشجویی قابل تکرار برای برخی نمایش ها و همچنین برای برخی فعالیت های تحلیل و کاربردی و برای توضیحات ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]صفحات دانش آموزان برای برخی از تظاهرات ها و نیز برای برخی از تحلیل و فعالیت های برنامه و برای توضیحات فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The genuine effects are reproducible; the quirky - such as UFO sightings - are filed away but rarely prove significant for science.
[ترجمه گوگل]اثرات واقعی قابل تکرار هستند چیزهای عجیب و غریب - مانند مشاهده یوفوها - حذف می شوند اما به ندرت برای علم اهمیت دارند
[ترجمه ترگمان]اثرات واقعی قابل تکرار هستند؛ از قبیل مشاهدات quirky - مانند مشاهدات UFO - اما به ندرت برای علم قابل توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The reproducible arts of photography and printmaking still remain, by and large, categorised as lesser arts.
[ترجمه گوگل]هنرهای تکرارشونده عکاسی و چاپگری هنوز به طور کلی به عنوان هنرهای کمتر طبقه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]هنرهای قابل تکرار در عکاسی و printmaking همچنان باقی می مانند و به عنوان هنرهای ضعیف تر طبقه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This study reports a reliable and reproducible method of harvesting and culturing gall bladder epithelial cells.
[ترجمه گوگل]این مطالعه یک روش قابل اعتماد و قابل تکرار برای برداشت و کشت سلول های اپیتلیال کیسه صفرا را گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه یک روش قابل اعتماد و قابل تکرار برای برداشت و کشت سلول های اپی تلیال پستان را گزارش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The reproducible symbolic visual image became a mode of defining a social area of credit or of power.
[ترجمه گوگل]تصویر بصری نمادین قابل تکرار تبدیل به حالتی برای تعریف حوزه اجتماعی اعتبار یا قدرت شد
[ترجمه ترگمان]تصویر تصویری نمادین reproducible به حالت تعریف حوزه اجتماعی اعتبار یا قدرت تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reproducible kinetic parameters such as these might be useful in planning follow up of patients with adenomatous polyps after polypectomy.
[ترجمه گوگل]پارامترهای جنبشی تکرارپذیر مانند اینها ممکن است در برنامه ریزی پیگیری بیماران مبتلا به پولیپ آدنوماتوز پس از پولیپکتومی مفید باشد
[ترجمه ترگمان]پارامترهای سینتیک reproducible مثل این می تواند در برنامه ریزی برای پی گیری بیماران با adenomatous polyps بعد از polypectomy مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Housefly(Musca domestica)is an important reproducible insect resource.
[ترجمه گوگل]مگس خانگی (Musca domestica) یک منبع مهم حشره قابل تکرار است
[ترجمه ترگمان]Housefly (Musca domestica)یک منبع بسیار مهم برای حشرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The established method is simple, sensitive and reproducible for the identification and quantification of clopidol residues in chicken muscle tissue.
[ترجمه گوگل]روش ایجاد شده ساده، حساس و قابل تکرار برای شناسایی و تعیین کمیت بقایای کلوپیدول در بافت ماهیچه مرغ است
[ترجمه ترگمان]روش تثبیت شده، ساده، حساس و قابل تکرار برای شناسایی و quantification باقی مانده های clopidol در بافت ماهیچه مرغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion: This method is accurate, reproducible, rapid, simple and automatic compared with the Chinese Pharmacopeial.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: این روش در مقایسه با داروسازی چینی دقیق، قابل تکرار، سریع، ساده و خودکار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این روش دقیق، قابل تکرار، سریع، ساده و اتوماتیک در مقایسه با the چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Astonishingly reproducible results can be obtained.
[ترجمه گوگل]نتایج شگفت آور قابل تکراری را می توان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]نتایج قابل تکرار قابل تکرار را می توان بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Strong reproducible operation mode: the formwork of the products' display form, marketing program and personal training is characterized by simplicity, utility, good execution and easy promotion.
[ترجمه گوگل]حالت عملیات تکرارپذیر قوی: قالب فرم نمایش محصولات، برنامه بازاریابی و آموزش شخصی با سادگی، سودمندی، اجرای خوب و تبلیغ آسان مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]حالت عملیات قوی تکرار: قالب بندی محصولات شکل نمایش، برنامه بازاریابی و آموزش شخصی با سادگی، کاربرد، اجرای خوب و ترویج آسان مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many early investigators were discouraged by reproducible results.
[ترجمه گوگل]بسیاری از محققین اولیه از نتایج قابل تکرار دلسرد شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از محققان زود توسط نتایج قابل تکرار دلسرد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید پذیر (صفت)
reproducible

قابل تولید مجدد (صفت)
reproducible

انگلیسی به انگلیسی

• can be remade, can be re-created; can be copied, can be duplicated

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : reproduce
✅️ اسم ( noun ) : reproduction
✅️ صفت ( adjective ) : reproducible / reproductive
✅️ قید ( adverb ) : _
مکرر
بازتولیدپذیر
قابل بازتولید
بازآورپذیر
قابل تکرار
تکرار پذیر

بپرس