resorption


معنی: خورد، اشام یا جذب دوباره، مکیدن مجدد، بلع دوباره
معانی دیگر: اشام یا جذب دوباره، مکیدن مجدد، بلع دوباره

جمله های نمونه

1. Both increased bone resorption and increased intestinal absorption of calcium occur.
[ترجمه گوگل]هم افزایش جذب استخوان و هم افزایش جذب روده ای کلسیم رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]هر دو افزایش حساسیت استخوان و افزایش غلظت روده رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It acts by inhibiting bone resorption of calcium thereby preventing significant variations in plasma calcium concentrations.
[ترجمه گوگل]این دارو با مهار تحلیل استخوانی کلسیم عمل می کند و در نتیجه از تغییرات قابل توجه در غلظت کلسیم پلاسما جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا با مهار resorption استخوان از کلسیم عمل می کند در نتیجه از تغییرات قابل توجه در غلظت های کلسیم پلاسما جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When resorption overtakes formation, the result is a decrease in bone density and strength.
[ترجمه گوگل]هنگامی که تحلیل بر شکل گیری پیشی می گیرد، نتیجه آن کاهش تراکم و استحکام استخوان است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که resorption به شکل گیری دست یابد، نتیجه کاهش چگالی و استحکام استخوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pamidronate binds to bone and reduces resorption, but has no effect on the renal tubule.
[ترجمه گوگل]پامیدرونات به استخوان متصل می شود و جذب را کاهش می دهد، اما تاثیری بر لوله های کلیوی ندارد
[ترجمه ترگمان]Pamidronate به استخوان متصل می شود و resorption را کاهش می دهد اما تاثیری بر the کلیوی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although this hip reduces the likelihood of resorption, early detection of problems is vital.
[ترجمه گوگل]اگرچه این لگن احتمال تحلیل را کاهش می دهد، تشخیص زودهنگام مشکلات حیاتی است
[ترجمه ترگمان]اگر چه این هیپ احتمال of را کاهش می دهد، تشخیص زودهنگام مشکلات حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Immobilization produces increased bone resorption resulting in hypercalcemia and hypercalciuria, and is particularly severe in young persons.
[ترجمه گوگل]بی‌حرکتی باعث افزایش جذب استخوان می‌شود که منجر به هیپرکلسمی و هیپرکلسیوری می‌شود و به ویژه در افراد جوان شدید است
[ترجمه ترگمان]Immobilization باعث افزایش resorption استخوان در نتیجه in و hypercalciuria می شود و به ویژه در افراد جوان بسیار شدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hypovitaminosis A causes hydrocephalus by altering CSF resorption at the arachnoid granulations .
[ترجمه گوگل]هیپوویتامینوز A با تغییر جذب CSF در دانه های عنکبوتیه باعث هیدروسفالی می شود
[ترجمه ترگمان]مایع نخاع باعث افزایش مایع نخاع شده در the arachnoid (نوعی مایع مغزی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion: The root resorption caused by flat bite plate is different during different growth period.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تحلیل ریشه ناشی از تخت بایت پلیت در طول دوره رشد متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ریشه resorption ناشی از بشقاب گاز تخت در طول دوره رشد متفاوت متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. During the orthodontic processing, the resorption of tooth root and pathologic changes of pulp always happened.
[ترجمه گوگل]در طی فرآیند ارتودنسی، تحلیل ریشه دندان و تغییرات پاتولوژیک پالپ همیشه اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]در طول فرآیند orthodontic، the ریشه دندان و changes pathologic همیشه رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results: bone resorption was more obvious in alveolar bone with residual roots than that without roots.
[ترجمه گوگل]يافته‌ها: تحليل استخوان در استخوان آلوئولي با ريشه‌هاي باقيمانده بيشتر از بدون ريشه بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: استخوان resorption استخوانی در استخوان alveolar با ریشه های باقی مانده از ریشه ها آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Osseous tissue can bind more calcium salt without resorption.
[ترجمه گوگل]بافت استخوانی می تواند نمک کلسیم بیشتری را بدون جذب جذب کند
[ترجمه ترگمان]بافت osseous میتونه کلسیم بیشتری رو بدون اینکه دوباره جذب شده باشه به هم وصل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Subperiosteal bone resorption of phalanges and skull changes are characteristic signs and therefore have great diagnostic value.
[ترجمه گوگل]تحلیل استخوان زیر پریوستئال فالانژها و تغییرات جمجمه از علائم مشخصه هستند و بنابراین ارزش تشخیصی زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]استخوان های قوزک پا و تغییرات جمجمه دارای علایم مشخصه هستند و بنابراین ارزش تشخیصی بسیار بالایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Root resorption after the closure of molar space.
[ترجمه گوگل]تحلیل ریشه پس از بسته شدن فضای مولر
[ترجمه ترگمان]پس از بسته شدن فضای مولار، Root ریشه حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results Bone resorption and fibrovascular stroma formation were the main histological presentation 1 week after surgery.
[ترجمه گوگل]ResultsBone تحلیل و تشکیل استرومای فیبروواسکولار تظاهرات بافتی اصلی 1 هفته پس از جراحی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج مدل resorption Bone و fibrovascular stroma یک نمایش بافت شناختی اصلی ۱ هفته بعد از عمل جراحی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خورد (اسم)
absorption, sucking, feed, food, intake, resorption

اشام یا جذب دوباره (اسم)
resorption

مکیدن مجدد (اسم)
resorption

بلع دوباره (اسم)
resorption

تخصصی

[دندانپزشکی] از نو جذب کردن، دوباره جذب کردن، تحلیل!، جذب و حل شدن و از بین رفتن ریشه دندانهای شیری را گویند.
[زمین شناسی] پدیده بازگداز

انگلیسی به انگلیسی

• process of absorbing again, process of soaking up again

پیشنهاد کاربران

بازشَمش
( Bāzshamesh )
از �باز� ( re ) و �شَمش� ( sorption )
این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
واژه ی �بازشَمیدن� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
🇮🇷 همتای پارسی: بازشَمش 🇮🇷
به معنی تحلیل ساختار در متون دندانپزشکی
تحلیل
( مربوط به استخوان ) برداشته شدن از استخوان و ورود آن به گردش خون ( حل شدن استخوان )
بازجذب

بپرس