resource allocation

/ˈriːsɔːrsˌæləˈkeɪʃn̩//rɪˈzɔːsˌæləˈkeɪʃn̩/

تخصیص منابع

جمله های نمونه

1. Such a pattern of resource allocation is called a Pareto optimum.
[ترجمه گوگل]چنین الگوی تخصیص منابع، بهینه پارتو نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]چنین الگویی از تخصیص منابع یک بهینه پارتو نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Resource allocation is also relevant, particularly where charging policies are formulated on a means-tested basis.
[ترجمه گوگل]تخصیص منابع نیز مرتبط است، به‌ویژه در مواردی که سیاست‌های شارژ بر اساس معیارهای آزمایشی تدوین می‌شوند
[ترجمه ترگمان]تخصیص منابع نیز مرتبط است، به خصوص در مواردی که سیاست های شارژ بر مبنای روش های تست شده فرموله می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The presumption is that resource allocation will be improved upon by this type of government activity.
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که تخصیص منابع با این نوع فعالیت دولت بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]فرض بر این است که تخصیص منابع با این نوع فعالیت دولت بهبود خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report of the Resource Allocation Working Party in 1976 is the latest and boldest attempt so far.
[ترجمه گوگل]گزارش کارگروه تخصیص منابع در سال 1976 آخرین و جسورانه ترین تلاش تاکنون است
[ترجمه ترگمان]گزارش تخصیص منابع مربوط به تخصیص منابع در سال ۱۹۷۶ آخرین و boldest تلاش اخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The budgetary process focuses more clearly on the resource allocation process with more thorough scrutiny of existing commitments.
[ترجمه گوگل]فرآیند بودجه با بررسی دقیق‌تر تعهدات موجود، با وضوح بیشتری بر فرآیند تخصیص منابع متمرکز است
[ترجمه ترگمان]فرآیند بودجه بیشتر بر روی فرآیند تخصیص منابع با موشکافی دقیق تری از تعهدات موجود تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Proposals for resource allocation according to quality of teaching as well as research endeavour are undoubtedly overdue.
[ترجمه گوگل]پیشنهادها برای تخصیص منابع با توجه به کیفیت تدریس و همچنین تلاش تحقیقاتی بدون شک به تاخیر افتاده است
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها برای تخصیص منابع با توجه به کیفیت تدریس و همچنین تلاش تحقیقاتی خیلی دیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The final perspective upon resource allocation is by age group.
[ترجمه گوگل]دیدگاه نهایی در مورد تخصیص منابع بر اساس گروه سنی است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه نهایی در مورد تخصیص منابع توسط گروه سنی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What moral principles are relevant to resource allocation in the context of the technological imperative?
[ترجمه گوگل]چه اصول اخلاقی مربوط به تخصیص منابع در چارچوب الزامات تکنولوژیکی است؟
[ترجمه ترگمان]کدام اصول اخلاقی مربوط به تخصیص منابع در زمینه ضرورت فن آوری هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More economic patterns of resource allocation will result as underlying comparative advantages are allowed to exert their full potential.
[ترجمه گوگل]الگوهای اقتصادی بیشتر تخصیص منابع منجر به این خواهد شد که مزیت های نسبی زیربنایی مجاز به استفاده کامل از پتانسیل خود باشند
[ترجمه ترگمان]الگوهای اقتصادی بیشتری از تخصیص منابع به عنوان مزایای رقابتی اساسی در نظر گرفته می شوند تا پتانسیل کامل خود را اعمال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is essential that the impact of resource allocation formula is justifiable on grounds other than the composition of any particular formula.
[ترجمه گوگل]ضروری است که تأثیر فرمول تخصیص منابع به دلایلی غیر از ترکیب هر فرمول خاص قابل توجیه باشد
[ترجمه ترگمان]ضروری است که تاثیر فرمول تخصیص منابع بر پایه غیر از ترکیب هر فرمول خاص، قابل توجیه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Resource allocation in the near future requires accurate information not only for each school but within a school for each year.
[ترجمه گوگل]تخصیص منابع در آینده نزدیک به اطلاعات دقیق نه تنها برای هر مدرسه بلکه در داخل یک مدرسه برای هر سال نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]تخصیص منابع در آینده نزدیک نیازمند اطلاعات دقیق نه تنها برای هر مدرسه بلکه در یک مدرسه برای هر سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We stress the evils of idleness and bad resource allocation which were relevant to efforts to increase output a century ago.
[ترجمه گوگل]ما بر مضرات بیکاری و تخصیص بد منابع که مربوط به تلاش برای افزایش تولید یک قرن پیش بود تأکید می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بر مضرات بیکاری و تخصیص منابع بد تاکید می کنیم که مربوط به تلاش ها برای افزایش تولید یک قرن پیش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The management of resource allocation involves giving attention to all these matters and how they affect roles at different hierarchical levels.
[ترجمه گوگل]مدیریت تخصیص منابع شامل توجه به همه این موارد و چگونگی تأثیر آنها بر نقش ها در سطوح مختلف سلسله مراتبی است
[ترجمه ترگمان]مدیریت تخصیص منابع مستلزم توجه به همه این موضوعات و چگونگی تاثیر آن ها بر نقش ها در سطوح سلسله مراتبی مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The resource allocation function implements resource sharing by the users of a computer system.
[ترجمه گوگل]تابع تخصیص منابع به اشتراک گذاری منابع توسط کاربران یک سیستم کامپیوتری را پیاده سازی می کند
[ترجمه ترگمان]تابع تخصیص منابع به اشتراک گذاری منابع توسط کاربران یک سیستم کامپیوتری را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] اختصاص منبع ؛ تخصیص منابع
[صنعت] تخصیص منبع
[ریاضیات] تخصیص منابع، تخصیص منبع

انگلیسی به انگلیسی

• allotment of computer resources (memory, computer time, etc.) to the different processes by the operating system

پیشنهاد کاربران

resource allocation ( مدیریت پروژه )
واژه مصوب: تخصیص منابع
تعریف: اختصاص دادن منابع برای انجام کارهای پروژه

بپرس