restorative

/rəˈstɔːrətɪv//rɪˈstɔːrətɪv/

معنی: مقوی، اعاده کننده، تجدید یا مسترد کننده
معانی دیگر: وابسته به بازگردانی یا اعاده، (سلامتی یا نیرو و غیره) نیرو بخش، سلامتی آور، احیاگر، بازآور، به هوش آور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: relating to restoration.

(2) تعریف: serving to restore health, vitality, or strength.
اسم ( noun )
• : تعریف: a means, such as medicine or exercise, for restoring a person to good health.
مشابه: remedy

جمله های نمونه

1. Seven days off could be a wonderful restorative.
[ترجمه Mohammad Zia Hashimi] هفت روز تعطیلی میتواند احیاگر عالی باشد.
|
[ترجمه گوگل]هفت روز مرخصی می تواند یک ترمیم کننده فوق العاده باشد
[ترجمه ترگمان] هفت روز دیگه می تونه یه restorative فوق العاده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The brandy acted as a restorative.
[ترجمه گوگل]براندی به عنوان یک ترمیم کننده عمل کرد
[ترجمه ترگمان]براندی به عنوان یک اعاده کننده عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sleep is the best restorative there is.
[ترجمه Mohammad Zia Hashimi] خواب بهترین نیروبخش در اینجا میتواند باشد.
|
[ترجمه گوگل]خواب بهترین ترمیم کننده ای است که وجود دارد
[ترجمه ترگمان]خواب بهترین داروی ترمیمی است که وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ammonia is used as a restorative when a person has fainted.
[ترجمه گوگل]آمونیاک به عنوان یک ترمیم کننده زمانی که فرد غش کرده است استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در زمانی که یک فرد غش کرده، آمونیاک به عنوان یک ترمیمی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ginseng is used as a restorative and preventive remedy.
[ترجمه گوگل]جینسینگ به عنوان یک درمان ترمیمی و پیشگیری کننده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این روش درمانی به عنوان یک روش درمانی ترمیمی و پیشگیرانه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Replacing a system of retribution with one of restorative justice is, however, an uphill battle.
[ترجمه گوگل]با این حال، جایگزینی نظام قصاص با عدالت ترمیمی، نبردی دشوار است
[ترجمه ترگمان]با این حال جایگزینی یک سیستم مجازات با یک عدالت ترمیمی یک نبرد دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods Twenty three patients who had undergone restorative proctocolectomy with ileal reservoir were included in the study.
[ترجمه گوگل]MethodsTwenty و سه بیمار که تحت پروکتوکولکتومی ترمیمی با مخزن ایلئال قرار گرفته بودند در این مطالعه وارد شدند
[ترجمه ترگمان]روش های بیست و سه بیمار که proctocolectomy ترمیمی را با مخزن ileal متحمل شده بودند در این مطالعه گنجانده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The post-graduate course in restorative art was in an advanced state of preparation.
[ترجمه گوگل]دوره فوق لیسانس هنر ترمیمی در مرحله آماده سازی پیشرفته بود
[ترجمه ترگمان]دوره پس از فارغ التحصیلی در هنر ترمیم کننده در یک حالت پیشرفته آماده سازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The surprise alone will be restorative.
[ترجمه گوگل]غافلگیری به تنهایی ترمیم کننده خواهد بود
[ترجمه ترگمان] فقط سورپرایز کننده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The use of alcohol as a restorative medicine is as ancient as its use as an intoxicant.
[ترجمه گوگل]استفاده از الکل به عنوان یک داروی ترمیم کننده به همان اندازه قدیمی است که استفاده از آن به عنوان یک مسکر
[ترجمه ترگمان]استفاده از الکل به عنوان داروی نیروبخش به اندازه استفاده از الکل به عنوان یک intoxicant الکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We simply have to be aggressively restorative and aggressively managerial about our trees and forests.
[ترجمه گوگل]ما به سادگی باید به شدت در مورد درختان و جنگل های خود ترمیم کننده و مدیریت تهاجمی باشیم
[ترجمه ترگمان]ما به سادگی باید به شدت restorative و جسورانه در مورد درختان و جنگل ها باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet when we examine this restorative process in operation, we observe considerable redistributive exercises taking place.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که ما این فرآیند ترمیمی را در عمل بررسی می‌کنیم، تمرین‌های توزیع مجدد قابل توجهی را مشاهده می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال هنگامی که ما این فرآیند ترمیمی را در عملیات بررسی می کنیم، تمرین های توزیع مجدد قابل توجهی را مشاهده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's a great believer in the restorative power of short naps.
[ترجمه گوگل]او به قدرت ترمیم کننده چرت های کوتاه بسیار معتقد است
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که در این خواب کوتاه و restorative، معتقد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Restorative proctocolectomy is the procedure of choice for most patients who require surgical treatment for ulcerative colitis.
[ترجمه گوگل]پروکتوکولکتومی ترمیمی روش انتخابی برای اکثر بیمارانی است که برای کولیت اولسراتیو به درمان جراحی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]Restorative proctocolectomy روش انتخاب بیشتر بیمارانی است که نیاز به درمان جراحی برای ulcerative colitis دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The one symptom that is invariably improved by restorative proctocolectomy is that of urgency.
[ترجمه گوگل]یکی از علائمی که همیشه با پروکتوکولکتومی ترمیمی بهبود می یابد، فوریت است
[ترجمه ترگمان]یک نشانه که همیشه توسط proctocolectomy ترمیمی افزایش می یابد فوریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقوی (صفت)
strengthening, tonic, nourishing, fortifying, restorative

اعاده کننده (صفت)
restorative

تجدید یا مسترد کننده (صفت)
restorative

انگلیسی به انگلیسی

• something that serves to restore, something that brings back to a previous condition
serving to restore, bringing back to a previous condition; restoring health or strength
something that is restorative is likely to make you feel better or more cheerful after you have been feeling tired or miserable.
a restorative is a drink, especially an alcoholic one, that you feel you need in order to feel better or more refreshed; often used humorously.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : restore
✅️ اسم ( noun ) : restoration / restorative / restorer / restorationism / restorationist
✅️ صفت ( adjective ) : restorative / restorable
✅️ قید ( adverb ) : restoratively
restorative loads : بارهای بازیابی شده ( وصل شده ) - مهندسی برق
تجدید قوا کننده
انرژی بخش , نیرو بخش
# The restorative power of short naps
# The use of alcohol as a restorative medicine
# After a hard day at the office, a hot bath is a wonderful restorative
restore ترمیم و به حال اول برگرداندن
restorative ( در قانون ) جبران کننده، بازسازی کننده
مثال restorative justice به رویکردی از مجازات گفته میشود که مجرم باید - مثلا بجای زندان - خسارت روحی یا مادی وارده را جبران کند و از قربانی رضایت بگیرد.

اصلاحی
تجدید کننده، تقویت مجدد
احیاگرانه

ترمیمی ( دندانپزشکی )
نیرو دهنده

بپرس