resubmit

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of submit.

جمله های نمونه

1. We complied fully with the instructions and resubmitted the paper in January 199
[ترجمه گوگل]ما به طور کامل از دستورالعمل ها پیروی کردیم و مقاله را در ژانویه 199 دوباره ارسال کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور کامل با این دستورالعمل موافقت کردیم و در ماه ژانویه این روزنامه را امضا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rejected claims could be resubmitted for further review by the carrier.
[ترجمه گوگل]ادعاهای رد شده می توانند مجدداً برای بررسی بیشتر توسط شرکت مخابراتی ارسال شوند
[ترجمه ترگمان]مطالبات رد شده را می توان برای مرور بیشتر توسط شرکت حمل و نقل مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please resubmit this form if any of your details have been changed.
[ترجمه گوگل]لطفاً اگر هر یک از مشخصات شما تغییر کرده است، این فرم را دوباره ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا این فرم را ارسال کنید اگر هیچ یک از جزئیات شما تغییر نکرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Resubmit failed events for reprocessing (after correcting the errors).
[ترجمه گوگل]رویدادهای ناموفق را مجدداً برای پردازش مجدد (پس از اصلاح خطاها) ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]resubmit رویدادهایی برای پردازش مجدد (پس از تصحیح خطاها)شکست خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This allows a client to resubmit the work request in the event of a transient failure.
[ترجمه گوگل]این به مشتری اجازه می دهد تا در صورت خرابی گذرا درخواست کار را دوباره ارسال کند
[ترجمه ترگمان]این کار به یک مشتری اجازه می دهد تا درخواست کار را در صورت یک شکست گذرا ارسال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The user can apply corrections and attempt to resubmit.
[ترجمه گوگل]کاربر می تواند اصلاحات را اعمال کند و برای ارسال مجدد تلاش کند
[ترجمه ترگمان]کاربر می تواند تصحیحات و تلاش برای ارسال مجدد را اعمال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The client will then resubmit the work to the next server in the hierarchy.
[ترجمه گوگل]سپس مشتری کار را دوباره به سرور بعدی در سلسله مراتب ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]سپس کلاینت کار را برای سرور بعدی در سلسله مراتب ارسال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please hit your back button and resubmit your request.
[ترجمه گوگل]لطفا دکمه برگشت خود را بزنید و درخواست خود را مجددا ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا دکمه عقب تان را فشار دهید و درخواست تان را ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the first case, the client can simply resubmit the message and no particular action need be taken on the server as the message has not yet been processed.
[ترجمه گوگل]در حالت اول، کلاینت می تواند به سادگی پیام را دوباره ارسال کند و نیازی به اقدام خاصی روی سرور نیست زیرا پیام هنوز پردازش نشده است
[ترجمه ترگمان]در مورد اول، مشتری می تواند به سادگی پیام را ارسال کند و هیچ اقدام خاصی روی سرور انجام نمی شود چون پیام هنوز پردازش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Magistrates refused a similar request last December after residents' objections, but Anchor resubmitted the application.
[ترجمه گوگل]دادگاه‌ها در دسامبر گذشته درخواست مشابهی را پس از اعتراض ساکنان رد کردند، اما انکر دوباره درخواست را ارسال کرد
[ترجمه ترگمان]Magistrates در دسامبر گذشته پس از اعتراضات ساکنان، درخواست مشابهی را رد کرد، اما لنگر آن درخواست را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bishops received word in February that a revised draft would receive Vatican confirmation if it were resubmitted.
[ترجمه گوگل]اسقف ها در ماه فوریه خبر دریافت کردند که پیش نویس اصلاح شده در صورت ارسال مجدد، تأییدیه واتیکان را دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]اسقف ها در ماه فوریه خبر دادند که اگر یک پیش نویس بازبینی شده از سوی واتیکان دریافت شود، اگر it باشد، تاییدیه واتیکان دریافت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Issues not subsequently acted upon by Congress would be resubmitted for the voters to decide.
[ترجمه گوگل]مسائلی که بعداً کنگره به آنها رسیدگی نکرده است، مجدداً برای تصمیم گیری رای دهندگان ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]موضوعاتی که متعاقبا توسط کنگره مورد توجه قرار نگرفتند از رای دهندگان خواست تا تصمیم بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While the Vatican sat on the case — asking the diocese to resubmit the files, saying they might have been lost — Kiesle volunteered as a youth minister at a church north of Oakland.
[ترجمه گوگل]در حالی که واتیکان بر این پرونده نشست - از اسقف نشین درخواست کرد که پرونده ها را دوباره ارسال کند و گفت که ممکن است آنها گم شده باشند - کیزل به عنوان وزیر جوانان در کلیسایی در شمال اوکلند داوطلب شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که واتیکان در این مورد نشست - خواستار ارسال مجدد پرونده ها شد و گفت ممکن است گم شده باشند - Kiesle به عنوان وزیر جوانان در کلیسایی در شمال اوکلند داوطلب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, administrators prefer to have the capability to write clients to retrieve specific failed events, view the data, modify the data, and then resubmit them.
[ترجمه گوگل]با این حال، مدیران ترجیح می‌دهند که توانایی نوشتن کلاینت‌ها برای بازیابی رویدادهای ناموفق خاص، مشاهده داده‌ها، تغییر داده‌ها و سپس ارسال مجدد آنها را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]با این حال، مدیران ترجیح می دهند که قابلیت نوشتن مشتریان برای بازیابی رویداده ای ناموفق خاص، مشاهده داده ها، اصلاح داده ها، و سپس ارسال مجدد آن ها را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When you find there are some events that fail to arrive at a recipient of events, it's better to go to these two places, do some recover operations, and resubmit the event delivery.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شدید که رویدادهایی وجود دارند که به گیرنده رویدادها نمی رسند، بهتر است به این دو مکان بروید، برخی عملیات بازیابی را انجام دهید و تحویل رویداد را دوباره ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که متوجه می شوید حوادثی وجود دارند که به دریافت کنندگان رویدادها منجر نمی شوند، بهتر است به این دو مکان بروید، عملیات بازیابی را انجام دهید و ارسال مجدد را مجددا ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• submit once again, submit once more

پیشنهاد کاربران

بپرس