retake

/ˈriːˈteɪk//ˌriːˈteɪk/

معنی: پس گرفتن
معانی دیگر: دوباره تسخیر کردن، دوباره گرفتن، دوباره به دست آوردن، دوباره عکس گرفتن، بازگیری، گرفتن مجدد (شهر یا عکس و غیره)، دوباره به دست آوردن دوباره تسخیر کردن، پس گرفتن the russians retook smolensk from the germans روسها اسمولنسک را از آلمانها پس گرفتند دوباره عکس گرفتن بازگیری، آماده برای فیلمبرداری یا عکس برداری

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retakes, retaking, retaken, retook
(1) تعریف: to take back again; repossess; recapture.

(2) تعریف: to film again or take another photograph of.

(3) تعریف: to do (a test or exam) again.

- If you don't pass the exam this time, you can retake it in the spring.
[ترجمه شیروانی] اگر شما امتحان را قبول نشوی ، ( پاس نکتی ) ، شما میتونی در بهار مجددا امتحان بدهی.
|
[ترجمه گوگل] اگر این بار امتحان را قبول نکردید، می توانید در بهار دوباره در آن شرکت کنید
[ترجمه ترگمان] اگر این بار امتحانش نکنی، می توانی در بهار دوباره آن را پس بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: retaker (n.)
(1) تعریف: the act of reshooting a photograph or film segment.

(2) تعریف: the photograph or film that results from such a reshooting.

جمله های نمونه

1. In the battle to retake the village, over 150 soldiers were killed.
[ترجمه گوگل]در نبرد برای بازپس گیری روستا، بیش از 150 سرباز کشته شدند
[ترجمه ترگمان]در نبرد برای بازپس گیری این روستا، بیش از ۱۵۰ سرباز کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Moore fought back to retake the lead later in the race.
[ترجمه گوگل]مور دوباره مبارزه کرد تا بعداً در مسابقه پیش بیفتد
[ترجمه ترگمان]مور برای باز گرفتن رهبری بعدی در مسابقه تلاش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Government forces moved in to retake the city.
[ترجمه گوگل]نیروهای دولتی برای بازپس گیری شهر وارد عمل شدند
[ترجمه ترگمان]نیروهای دولتی برای بازپس گیری شهر حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The junta tried to retake power in 199
[ترجمه گوگل]حکومت نظامی در سال 199 سعی کرد دوباره قدرت را به دست گیرد
[ترجمه ترگمان]گروه سری سعی کرد در ۱۹۹ راس قدرت را بازپس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Officers were going to retake sectors of the city.
[ترجمه گوگل]افسران قصد داشتند بخش هایی از شهر را بازپس بگیرند
[ترجمه ترگمان]افسران قصد داشتند تا بخش های شهر را بازپس بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, our team had a chance to retake the lead.
[ترجمه گوگل]در نهایت تیم ما این شانس را پیدا کرد که دوباره پیش بیفتد
[ترجمه ترگمان]بالاخره، تیم ما شانسی برای پس گرفتن سرب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Julie's had to retake her driving test at least three times.
[ترجمه گوگل]جولی مجبور شد حداقل سه بار در آزمون رانندگی خود شرکت کند
[ترجمه ترگمان]جولی \"باید حداقل سه بار امتحان رانندگی بگیره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In two months we would return to retake the valley.
[ترجمه گوگل]دو ماه دیگر برای بازپس گیری دره برمی گشتیم
[ترجمه ترگمان]در عرض دو ماه به بازپس گیری دره بر می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had to retake my driver's test because of some clerical foul-up.
[ترجمه گوگل]به دلیل خطاهای اداری مجبور شدم دوباره در آزمون رانندگی شرکت کنم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم امتحان رانندگی را دوباره بگیرم، به خاطر کشیشی که مرتکب خطا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She would have to retake the course in the summer.
[ترجمه گوگل]او باید در تابستان دوباره این دوره را طی کند
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود تابستان آینده را پس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He decided to retake the course and try to get a higher grade.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت دوباره این دوره را بگذراند و سعی کند نمره بالاتری بگیرد
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که زمین را باز کند و سعی کند نمره بالاتری بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beijing has to retake Taiwan by force if to declare formal independence.
[ترجمه گوگل]پکن در صورت اعلام استقلال رسمی باید تایوان را با زور بازپس گیرد
[ترجمه ترگمان]پکن مجبور است در صورت اعلام استقلال رسمی تایوان را وادار به بازپس گیری تایوان نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Candidates may not retake a beta exam at any time.
[ترجمه گوگل]داوطلبان نمی توانند در هر زمانی در آزمون بتا شرکت کنند
[ترجمه ترگمان]داوطلبان ممکن است در هر زمانی آزمون بتا را بازپس بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He persisted in asking his teacher to retake the test.
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که از معلمش بخواهد دوباره در آزمون شرکت کند
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که از معلمش بخواهد که این آزمایش را بازپس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس گرفتن (فعل)
retrieve, recapture, retake, regain, take back, unsay

تخصصی

[سینما] نمای اضافی
[سینما] برداشت دوباره [تکرار فیلمبرداری یا ضبط تلویزیونی یک نمایا ص - برداشت دوباره - برداشت اضافی و تکراری - برداشت مجدد

انگلیسی به انگلیسی

• photograph or film sequence that is reshot
take back, take again; film again, rephotograph
when a military force retakes a place or building which it has lost in a war or battle, it captures it again.
a retake is a scene in a film that has been photographed again because it needed to be changed or improved.
if you retake an exam, you take it again because you failed it the first time. verb here but can also be used as a count noun. e.g. limits will be placed on the number of exam retakes students can sit. ...`a' level and `o' level retakes.
see also retook.

پیشنهاد کاربران

پس گرفتن
retake ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: بازبرداشت 2
تعریف: فیلم برداری مجدد از یک صحنه
a day will come that the Palestinian people retake their land from the Zionist regime
روزی میرسه که مردم فلسطین سرزمینشان را از دست رژیم صهیونیستی پس خواهند گرفت.
میتونیم به جای retake از take back هم استفاده کنیم.
دوباره انجام دادن، دوباره گذراندن ( دوره یا آزمون . . . )
باز پس گیری
retake the exam
امتحان دادن دوباره
دوباره گرفتن ، retaking test , دوباره امتحان گرفتن .

بپرس