retrogression

/ˌretrəˈɡreʃn̩//ˌretrəˈɡreʃn̩/

معنی: برگشت، پس رفت، پس روی، قفاروی، حرکت قهقرایی
معانی دیگر: سیر قهقرایی، پسگردی

جمله های نمونه

1. There has been a retrogres-sion in the field of human rights since 197
[ترجمه گوگل]از سال 197 یک قهقرایی در زمینه حقوق بشر وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۷ تاکنون در زمینه حقوق بشر دوستی برگزار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Persist in progress and oppose retrogression!
[ترجمه گوگل]در پیشرفت پافشاری کنید و با قهقرا مخالفت کنید!
[ترجمه ترگمان]Persist در پیشرفت و مخالفت با retrogression!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. German people and increasing economic retrogression and degradation!
[ترجمه گوگل]مردم آلمان و قهقرایی و انحطاط اقتصادی فزاینده!
[ترجمه ترگمان]مردم آلمان و رشد اقتصادی و تنزل اقتصادی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why can you appear so big retrogression?
[ترجمه گوگل]چرا می توانید اینقدر پسرفت بزرگ جلوه دهید؟
[ترجمه ترگمان]چرا اینقدر بزرگ شدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. China will surely achieve progress, the present retrogression is only a temporary phenomenon.
[ترجمه گوگل]چین مطمئناً به پیشرفت دست خواهد یافت، قهقرایی کنونی تنها یک پدیده موقتی است
[ترجمه ترگمان]چین قطعا به پیشرفت دست خواهد یافت، وضعیت کنونی تنها یک پدیده موقتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From the Early Silurian large scale of retrogression had begun accompanying the Late Caledonian movement.
[ترجمه گوگل]از سیلورین اولیه مقیاس بزرگ قهقرایی همراه با جنبش کالدونین پسین آغاز شده بود
[ترجمه ترگمان]از the اولیه Silurian شروع به همراهی با جنبش Caledonian پایانی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It would be a retrogression of history, a retrogression of many years.
[ترجمه گوگل]این یک قهقرایی تاریخ خواهد بود، یک قهقرایی چندین ساله
[ترجمه ترگمان]این یک retrogression تاریخ است، یک retrogression از چندین سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Slow growth equals stagnation and even retrogression.
[ترجمه گوگل]رشد آهسته مساوی است با رکود و حتی پسرفت
[ترجمه ترگمان]رشد کند برابر رکود و حتی retrogression است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper proposed the reasonable amount and the temperature of adding silica flour after studying the strength retrogression of Romania S_2 oil cement at high temperature.
[ترجمه گوگل]این مقاله مقدار معقول و دمای افزودن آرد سیلیس را پس از مطالعه پسرفت مقاومتی سیمان روغنی رومانی S_2 در دمای بالا پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله مقدار معقول و دمای اضافه کردن آرد سیلیکا بعد از بررسی مقاومت سیمان رومانی ۲ \/ ۲ سیمان رومانی در دمای بالا را پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They oppose communism, purge those who hold different views, hinder progress and favor retrogression.
[ترجمه گوگل]آنها مخالف کمونیسم هستند، کسانی را که دیدگاه های متفاوتی دارند پاکسازی می کنند، مانع پیشرفت می شوند و طرفدار قهقرایی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با کمونیسم مخالف هستند، کسانی را که دیدگاه های متفاوتی دارند پاک می کنند، مانع پیشرفت می شوند و طرفدار retrogression هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:to statistics the effect of close needling and acupuncture with warmed needle on retrogression gonarthritis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر سوزن نزدیک و طب سوزنی با سوزن گرم شده بر گنارتریت پسرفتی
[ترجمه ترگمان]هدف: برای آمار اثر of نزدیک و طب سوزنی با سوزن گرم بر روی retrogression gonarthritis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective: to statistics the effect of close needling and acupuncture needle on retrogression gonarthritis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر سوزن نزدیک و سوزن طب سوزنی بر گنارتریت پس‌رونده
[ترجمه ترگمان]هدف: برای آمار اثر of نزدیک و سوزن طب سوزنی بر روی retrogression gonarthritis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On one hand impeach Lv, to reforming progress the prospect worries, fear the road of retrogression.
[ترجمه گوگل]از یک طرف استیضاح Lv، برای اصلاح پیشرفت نگران آینده، ترس از جاده قهقرایی
[ترجمه ترگمان]از یک سو، Lv،، برای اصلاح روند پیشرفت، نگرانی های چشم انداز، ترس از جاده of را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A cusp is also called a stationary point or point of retrogression gression.
[ترجمه گوگل]کاسپ را یک نقطه ثابت یا نقطه رگرسیون پسرفت نیز می نامند
[ترجمه ترگمان]نقطه اوج نیز نقطه ثابت یا نقطه of retrogression نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For alleviation angst, the person can use depressive, projectile, retrorse action, fixed action, retrogression to wait for ego of psychological defense mechanism to adjust.
[ترجمه گوگل]برای تسکین اضطراب، فرد می تواند از عملکرد افسردگی، پرتابی، واپس گرایانه، کنش ثابت، پسرفت استفاده کند تا منتظر بماند تا مکانیزم دفاع روانی خود را تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]برای رفع ترس و وحشت، فرد می تواند از افسردگی، گلوله، اقدام retrorse، عمل ثابت و retrogression استفاده کند تا برای نفس کشیدن از مکانیزم دفاعی روانی آماده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگشت (اسم)
tergiversation, reprise, return, repercussion, backstroke, relapse, regression, regress, reflux, reversal, turnover, revert, coming back, recrudescence, regurgitation, retrogression, refluence, upturn

پس رفت (اسم)
recession, retrogression

پس روی (اسم)
regress, retrogression, retrogradation

قفاروی (اسم)
retrogression, retrogradation

حرکت قهقرایی (اسم)
retrogression

تخصصی

[عمران و معماری] سیر تخریبی
[زمین شناسی] سیر تخریبی ،واپس گرایی - در علم تکامل، گذر از یک حد بالایی به حد پایین تر یا از یک حالت یا نوع یا ساخترا تخصصی تر به یک درجه پایین تر در تکامل یک ارگانیسم را گویند.
[آب و خاک] پایین افتادن بستر

انگلیسی به انگلیسی

• reversion to a previous condition; backward movement, retreat

پیشنهاد کاربران

بپرس