revitalisation

جمله های نمونه

1. The new team's task is to keep the revitalisation plan on course, especially overseas, where some American brands are said to face political hostility from consumers.
[ترجمه گوگل]وظیفه تیم جدید این است که برنامه احیای مجدد را در مسیر خود حفظ کند، به ویژه در خارج از کشور، جایی که گفته می شود برخی از برندهای آمریکایی با خصومت سیاسی مصرف کنندگان روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]وظیفه تیم جدید حفظ برنامه تجدید حیات است، به خصوص در خارج از کشور، که گفته می شود برخی از برنده ای آمریکایی برای مواجهه با خصومت سیاسی از سوی مصرف کنندگان گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bourses say their marriage is for "the revitalisation of the Japanese economy. "
[ترجمه گوگل]بورس ها می گویند ازدواج آنها برای "احیای اقتصاد ژاپن" است
[ترجمه ترگمان]این بازارها می گویند ازدواج آن ها \"تجدید حیات اقتصاد ژاپن\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Brilliant fireworks reflect the sky, harmony Changning Revitalisation.
[ترجمه گوگل]آتش بازی درخشان آسمان را منعکس می کند، هارمونی تجدید حیات
[ترجمه ترگمان]آتش بازی درخشان آسمان، هماهنگی و Revitalisation را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is highly unlikely that Obama will pursue the "revitalisation" of the US nuclear force, as he has already logged his opposition to the Reliable Replacement Warhead programme.
[ترجمه گوگل]بسیار بعید است که اوباما "احیای مجدد" نیروی هسته ای ایالات متحده را دنبال کند، زیرا او قبلاً مخالفت خود را با برنامه کلاهک جایگزین قابل اعتماد ثبت کرده است
[ترجمه ترگمان]بسیار بعید است که اوباما \"تجدید حیات\" نیروی هسته ای ایالات متحده را دنبال کند، چرا که او پیش از این مخالفت خود را با برنامه جایگزین warhead جایگزین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The acceleration of deliveries and orders, agreed within the framework of the economical revitalisation plan, has allowed increasing the production cycle to 300 PVP per year in 2009 and 20
[ترجمه گوگل]تسریع در تحویل و سفارشات، توافق شده در چارچوب طرح احیای اقتصادی، امکان افزایش چرخه تولید به 300 PVP در سال در سال 2009 و 20 را فراهم کرده است
[ترجمه ترگمان]تسریع تحویل و سفارشات، که در چارچوب برنامه تجدید حیات اقتصادی به توافق رسیدند، به افزایش چرخه تولید تا ۳۰۰ PVP در سال ۲۰۰۹ و ۲۰ تن انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Darshan Shankar is founder director of the Foundation for Revitalisation of Local Health Traditions (FRLHT), Bangalore.
[ترجمه گوگل]دارشان شانکار موسس بنیاد احیای سنت های بهداشتی محلی (FRLHT)، بنگلور است
[ترجمه ترگمان]Darshan شانکار بنیانگذار بنیاد for سنت بهداشت محلی (FRLHT)، بنگلور، است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A study found that exercise in natural environments was linked to greater feelings of revitalisation, increased energy and positive engagement.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه نشان داد که ورزش در محیط های طبیعی با احساس بیشتر تجدید حیات، افزایش انرژی و تعامل مثبت مرتبط است
[ترجمه ترگمان]مطالعه ای نشان داد که ورزش در محیط های طبیعی با احساسات بیشتر تجدید حیات، افزایش انرژی و تعامل مثبت مرتبط بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resurgence; act of giving new life or energy, reinvigoration, reanimation (also revitalization)

پیشنهاد کاربران

بپرس