rheumatism

/ˈruːməˌtɪzəm//ˈruːmətɪzəm/

معنی: ریزش، روماتیسم، مرض رماتیسم
معانی دیگر: (پزشکی) روماتیسم، طب مر­ رماتیسم، جریان، فلو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any disorder of the joints causing pain and stiffness in the limbs or back.

جمله های نمونه

1. she drinks the waters for rheumatism
برای (درمان) رماتیسم آب معدنی می نوشد.

2. she is a martyr to her rheumatism
او از رماتیسم رنج می برد.

3. Arthritis and rheumatism are prominent crippling diseases.
[ترجمه گوگل]آرتریت و روماتیسم از بیماری های فلج کننده برجسته هستند
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل و روماتیسم در معرض بیماری های فلج کننده و فلج کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was laid up in bed with acute rheumatism.
[ترجمه گوگل]من با روماتیسم حاد روی تخت خوابیده بودم
[ترجمه ترگمان]رماتیسم سختی در بس تر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The inhabitants are predisposed to rheumatism by the damp climate.
[ترجمه گوگل]ساکنان به دلیل آب و هوای مرطوب مستعد ابتلا به روماتیسم هستند
[ترجمه ترگمان]ساکنین آن به رماتیسم مبتلا به آب و هوای مرطوب مستعد روماتیسم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has an uphill battle against rheumatism.
[ترجمه گوگل]او مبارزه سختی با روماتیسم دارد
[ترجمه ترگمان]او مبارزه ای دشوار علیه روماتیسم در پیش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cold weather plays the devil with my rheumatism.
[ترجمه گوگل]هوای سرد با روماتیسم من شیطان بازی می کند
[ترجمه ترگمان]این هوای سرد شیطان را با رماتیسم من بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He moved very slowly because he suffered from rheumatism.
[ترجمه گوگل]چون از رماتیسم رنج می برد خیلی آهسته حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]او به آرامی حرکت می کرد چون از رماتیسم رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is cured of rheumatism.
[ترجمه گوگل]او از رماتیسم درمان می شود
[ترجمه ترگمان]رماتیسم گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And there's a bit of rheumatism in my right shoulder and arm which is something of a nuisance.
[ترجمه گوگل]و مقداری روماتیسم در شانه و بازوی راست من وجود دارد که چیزی آزاردهنده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، رماتیسم در شانه راستم است که چیزی از آزار دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's a martyr to rheumatism.
[ترجمه گوگل]او شهید رماتیسم است
[ترجمه ترگمان]تو رماتیسم داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Anyone who suffers from rheumatism, arthritis, backache, cramp or sore joints would feel immediate relief.
[ترجمه گوگل]هرکسی که از روماتیسم، آرتریت، کمردرد، گرفتگی یا درد مفاصل رنج می‌برد، احساس تسکین فوری می‌کند
[ترجمه ترگمان]هر کسی که از روماتیسم، ورم مفاصل، ورم مفاصل، مفاصل و یا درد مفاصل رنج می برد، احساس آسودگی آنی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Surgery: Chronic articular rheumatism joint deformation disease, arthritis, neuralgia, back pain, frozen shoulders.
[ترجمه گوگل]جراحی: بیماری تغییر شکل مفصل روماتیسم مفصلی مزمن، آرتریت، نورالژی، کمردرد، شانه های یخ زده
[ترجمه ترگمان]جراحی: روماتیسم مزمن، بیماری تغییر شکل مفاصل، ورم مفاصل، ورم مفاصل، درد کمر، شانه های منجمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Formic perfectness and OK treat kind of rheumatism?
[ترجمه گوگل]فرمیک کمال و OK نوع روماتیسم را درمان می کند؟
[ترجمه ترگمان]روماتیسم و این جور رماتیسم را درمان کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

روماتیسم (اسم)
rheumatism

مرض رماتیسم (اسم)
rheumatism

انگلیسی به انگلیسی

• disease characterized by inflammation of the joints (medicine)
rheumatism is an illness that makes your joints or muscles stiff and painful.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] روماتیسم: نوعی اختلال درگیرکننده ی عضلات و مفاصل
رماتیسم

بپرس