ridership

/ˈraɪdərˌʃɪp//ˈraɪdərˌʃɪp/

(به ویژه اتوبوس یا مترو یا ترن) مسافران، استفاده کنندگان، تعداد مسافران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the people who use a particular form of public transit, or the number of such people.

جمله های نمونه

1. Poor road conditions, however, sent ridership above normal rush hour levels, a spokeswoman said.
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی گفت، با این حال، شرایط نامناسب جاده، مسافران را به بالاتر از سطح ساعت شلوغی عادی رساند
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی زن گفت که با این وجود، شرایط نامساعد جاده، مسافران را به سطح ساعت شلوغی عادی اعزام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In Washington, Metrorail has had six record-setting ridership days in June alone.
[ترجمه گوگل]در واشنگتن، مترو ریل تنها در ماه ژوئن شش روز رکورددار سواری داشته است
[ترجمه ترگمان]در واشنگتن، Metrorail شش روز سفر اکتشافی را تنها در ماه ژوئن داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the ridership projections are vetted by the same people who want to build 000 km of high-speed rail.
[ترجمه گوگل]و پیش بینی های سواری توسط همان افرادی که می خواهند 000 کیلومتر ریل پرسرعت بسازند بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]و طرح های پیشنهادی توسط همان افرادی که می خواهند ۰۰۰ کیلومتر از راه آهن سریع السیر بسازند تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They point to long-distance routes where ridership jumped 15 percent in May as evidence that railways can compete with airlines, as the rising cost of jet fuel pushes up air fares.
[ترجمه گوگل]آنها به مسیرهای مسافتی اشاره می کنند که در آن تعداد سواری در ماه مه 15 درصد افزایش یافت و دلیلی بر این است که راه آهن می تواند با خطوط هوایی رقابت کند، زیرا افزایش هزینه سوخت جت باعث افزایش قیمت بلیط هواپیما می شود
[ترجمه ترگمان]آن ها به مسیرهای طولانی از راه دور اشاره می کنند که در آنجا مسافران ۱۵ درصد در ماه می به عنوان شواهدی مبنی بر اینکه خطوط آهن بتوانند با خطوط هوایی رقابت کنند، به میزان ۱۵ درصد جهش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This single innovation has boosted ridership for low-income groups, another Bank metrorail program development objective.
[ترجمه گوگل]این نوآوری واحد، سواری را برای گروه های کم درآمد، یکی دیگر از اهداف توسعه برنامه مترو ریل بانک افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]این نوآوری واحد، مسافران را برای گروه های کم درآمد افزایش داده است، یک هدف توسعه برنامه metrorail بانک دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now the system beats out the ridership of every metro line in mainland China except Beijing's.
[ترجمه گوگل]اکنون این سیستم در تمام خطوط مترو در سرزمین اصلی چین به جز خطوط مترو پکن را شکست می دهد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، این سیستم، مسافران هر خط مترو را در سرزمین اصلی چین، به جز پکن، شکست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Increases in prices and ridership make it difficult to predict budgetary expenses.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت ها و سواری، پیش بینی هزینه های بودجه را دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها و مسافرت، پیش بینی هزینه های بودجه را دشوار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Casualties are falling and cycle "ridership" is way up — bicycle commuting in the heart of the city increased 35% between 2007 and 200 according to the department of transportation (DOT).
[ترجمه گوگل]تلفات در حال کاهش است و "سوار سواری" در حال افزایش است - طبق گفته اداره حمل و نقل (DOT) رفت و آمد با دوچرخه در قلب شهر بین سال های 2007 و 200 35 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]طبق گزارش بخش حمل و نقل (DOT، تلفات سفره ای دوچرخه سواری در قلب این شهر بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰ به میزان ۳۵ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Population density and ridership doesn't justify rail infrastructure yet.
[ترجمه گوگل]تراکم جمعیت و سواری هنوز زیرساخت های ریلی را توجیه نمی کند
[ترجمه ترگمان]تراکم جمعیت و مسافران هنوز زیرساخت راه آهن را توجیه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ridership has already shattered the figures of other bus systems in Asia.
[ترجمه گوگل]Ridership قبلاً ارقام سایر سیستم های اتوبوس در آسیا را به هم ریخته است
[ترجمه ترگمان]Ridership پیش از این آمار دیگر سیستم های اتوبوس در آسیا را درهم شکسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ridership on this initial segment would be slight, making it impossible to operate the train without taxpayer subsidies.
[ترجمه گوگل]سواری در این بخش اولیه اندک خواهد بود، و امکان راه اندازی قطار بدون یارانه مالیات دهندگان را غیرممکن می کند
[ترجمه ترگمان]Ridership در این بخش اولیه ناچیز خواهد بود و امکان راه اندازی ترن بدون یارانه مالیات دهندگان را غیر ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "It depends on the service but certainly our ridership growth is linked to the fuel prices," he said in an interview.
[ترجمه گوگل]او در مصاحبه ای گفت: "این به خدمات بستگی دارد، اما مطمئناً رشد سواری ما به قیمت سوخت مرتبط است "
[ترجمه ترگمان]او در یک مصاحبه گفت: \" این به سرویس بستگی دارد اما قطعا رشد جمعیت ما با قیمت های سوخت مرتبط است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Investors could get burned if Crossrail ridership falls below expectations or if the project faces delays.
[ترجمه گوگل]اگر تعداد سواری کراس ریل کمتر از حد انتظار باشد یا اگر پروژه با تاخیر مواجه شود، سرمایه گذاران ممکن است دچار سوختگی شوند
[ترجمه ترگمان]اگر Crossrail به زیر انتظارات سقوط کند یا اگر پروژه با تاخیر مواجه شود، سرمایه گذاران می توانند سوزانده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ridership on Amtrak has jumped by 18% over the past two years.
[ترجمه گوگل]تعداد سواری در آمتراک طی دو سال گذشته 18 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]Ridership در Amtrak در طول دو سال گذشته ۱۸ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But the increase in public transportation ridership and the elimination of travel more than offset the aforementioned increase.
[ترجمه گوگل]اما افزایش سواری حمل و نقل عمومی و حذف سفر بیش از حد افزایش فوق الذکر را جبران کرد
[ترجمه ترگمان]اما افزایش در حمل و نقل عمومی و حذف مسافرت بیشتر از جبران افزایش فوق الذکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] سواری

انگلیسی به انگلیسی

• total number of passengers traveling by public transportation

پیشنهاد کاربران

ridership ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: سوارگان
تعریف: تعداد افرادی که در زمان مشخص در یک بار جابه‏جایی با یک سامانۀ حمل ونقل سفر می کنند

بپرس