rightfulness


معنی: حقانیت
معانی دیگر: درستی

جمله های نمونه

1. Political legitimacy refers to the rightfulness of ruling of a government on the basis of the populace permission.
[ترجمه گوگل]مشروعیت سیاسی به حقانیت حکومت یک حکومت بر اساس اذن مردم اطلاق می شود
[ترجمه ترگمان]مشروعیت سیاسی به the حکومت بر پایه اجازه جمعیت اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Japan commenced in the presumptive rightfulness of administrative act theory is not the traditional administrative law fictitious myth, but a basic concept with rich meaning.
[ترجمه گوگل]ژاپن در اصل برحق بودن فرضی تئوری عمل اداری، افسانه ساختگی قانون اداری سنتی نیست، بلکه یک مفهوم اساسی با معنای غنی است
[ترجمه ترگمان]ژاپن شروع کرد به دلیل اینکه نظریه قانون اجرایی به عنوان قانون اجرایی سنتی در نظر گرفته نشده است، بلکه یک مفهوم اساسی با مفهوم غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The political"rightfulness"and value"rationality"of socialist China lies in that"only socialism can save China and develop China".
[ترجمه گوگل]"حق" و "عقلانیت" ارزشی سیاسی چین سوسیالیستی در این است که "تنها سوسیالیسم می تواند چین را نجات دهد و چین را توسعه دهد"
[ترجمه ترگمان]سیاست \"rightfulness\" سیاسی و \"عقلانیت\" چین سوسیالیست در آن نهفته است که \"تنها سوسیالیسم می تواند چین را نجات دهد و چین را توسعه دهد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They affirmed the usefulness of modern enterprises from political, military and financial and other aspects, and explained the reasonableness and rightfulness in developing modern enterprises.
[ترجمه گوگل]آنها سودمندی بنگاه های مدرن را از جنبه های سیاسی، نظامی و مالی و غیره تأیید کردند و منطقی بودن و درستی در توسعه بنگاه های مدرن را تبیین کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سودمندی شرکت های مدرن را از جنبه های سیاسی، نظامی و مالی و جنبه های دیگر تایید کردند و معقول بودن و rightfulness در توسعه شرکت های مدرن را توضیح دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chapter One Legitimacy of Politics. Political legitimacy refers to the rightfulness of ruling of a government on the basis of the populace permission.
[ترجمه گوگل]فصل اول مشروعیت سیاست مشروعیت سیاسی به حقانیت حکومت یک حکومت بر اساس اذن مردم اطلاق می شود
[ترجمه ترگمان]فصل یک حقانیت سیاست مشروعیت سیاسی به the حکومت بر پایه اجازه جمعیت اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Through our tears, we whispered our own "amons", all squeezing one another's hands in support of the rightfulness of the moment.
[ترجمه گوگل]در میان اشک‌هایمان، «آمون» خودمان را زمزمه می‌کردیم، همه دست‌های یکدیگر را برای حمایت از حقانیت لحظه فشار می‌دادیم
[ترجمه ترگمان]از میان اشک های ما، ما در حالی که دست یکدیگر را گرفته بودیم، در حالی که دست های یکدیگر را در آغوش گرفته بودیم، زیر لب زمزمه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Through our tears, we whispered our own "amens", all squeezing one another's hands in support of the rightfulness of the moment.
[ترجمه گوگل]در میان اشک‌هایمان، «آمین» خودمان را زمزمه می‌کردیم، همه دستان یکدیگر را برای حمایت از حقانیت لحظه فشار می‌دادیم
[ترجمه ترگمان]از میان اشک های ما، ما در حالی که دست یکدیگر را گرفته بودیم، در حالی که دست های یکدیگر را در آغوش گرفته بودیم، زیر لب زمزمه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Heidi, if it is your will that Goodspeed be banished, we will support your just course, not only for rightfulness, but also because you're our friend.
[ترجمه گوگل]هایدی، اگر اراده توست که Goodspeed تبعید شود، ما از مسیر عادلانه تو حمایت خواهیم کرد، نه تنها برای حقانیت، بلکه به این دلیل که شما دوست ما هستید
[ترجمه ترگمان](Heidi)، اگر خواسته شما این است که تبعید شود، ما از شما حمایت می کنیم، نه تنها برای rightfulness بلکه برای این که شما دوست ما هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حقانیت (اسم)
truth, legitimacy, rightfulness

انگلیسی به انگلیسی

• lawfulness, legitimacy; state of being based on a legitimate claim; equitableness, justness; appropriateness, properness

پیشنهاد کاربران

بپرس