rightism


راست گرایی، جناح راستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: politically conservative or reactionary views or activities.
متضاد: leftist

جمله های نمونه

1. Much falsified criticism, together with the slandering epithet like "anti-partyism", "Rightism" did her severe detriment.
[ترجمه گوگل]انتقادهای جعلی زیاد، همراه با لقب تهمت‌آمیز «حزب‌ستیزی»، «راست‌گرایی» به شدت به او آسیب زد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انتقادات تحریف شده، همراه با slandering به عنوان \"ضد -\"، به ضرر شدید او عمل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its property determined the extreme Leftism or extreme Rightism of its theory and mode of criticism.
[ترجمه گوگل]دارایی آن چپ گرایی افراطی یا راست گرایی افراطی نظریه و شیوه نقد آن را تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی آن، the شدید یا Rightism شدید نظریه و شیوه انتقاد را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. New common rightism is a right utility theory that satisfies the reasonable personal utility needs and the reasonable social needs at the same time.
[ترجمه گوگل]راست گرایی مشترک جدید، یک نظریه مطلوبیت درست است که نیازهای مطلوب شخصی معقول و نیازهای معقول اجتماعی را همزمان برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]rightism متداول یک تیوری منفعت درست است که نیازهای رفاهی و نیازهای اجتماعی منطقی را همزمان برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. " I'm not going to start arguing with you about rightism and leftism, Tsai Chen.
[ترجمه گوگل]«تسای چن من قصد ندارم با شما در مورد راست گرایی و چپ گرایی بحث کنم
[ترجمه ترگمان]\" من قصد ندارم در مورد rightism و leftism، Tsai چن با شما بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Therefore, Giddens proposes to exceed the current inertial evolvement and bondage of leftism and rightism to lead the 3rd way.
[ترجمه گوگل]بنابراین، گیدنز پیشنهاد می کند که از تکامل اینرسی فعلی و اسارت چپ گرایی و راست گرایی فراتر رود تا راه سوم را هدایت کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، گیدنز پیشنهاد می کند از evolvement اینرسی فعلی و bondage of و rightism فراتر رود تا راه سوم را هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• conservatism, reactionary principles; conservative political principles and doctrines

پیشنهاد کاربران

بپرس