rightist

/ˈraɪtəst//ˈraɪtɪst/

معنی: جناح راستی
معانی دیگر: (سیاست) راستگرا، دست راستی، وابسته به جناح راست، محافظه کار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to conservative or reactionary political views.
متضاد: leftist
اسم ( noun )
• : تعریف: a person with conservative or reactionary political views.
متضاد: leftist

جمله های نمونه

1. The two most prominent rightists were Kim Ku and Syngman Rhee.
[ترجمه گوگل]دو برجسته‌ترین راست‌گرایان کیم کو و سینگمن ری بودند
[ترجمه ترگمان]این دو rightists برجسته، کیم کوک و Syngman ری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Because the anti - Rightist campaign is on the right track and in some places has already ended.
[ترجمه گوگل]زیرا کمپین ضد راست گرایی در مسیر درستی قرار دارد و در برخی جاها قبلاً پایان یافته است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مبارزه با مواد مخدر در مسیر درست قرار دارد و در برخی مکان ها هم اکنون پایان یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mistake here arose from a Rightist viewpoint.
[ترجمه گوگل]اشتباه در اینجا از دیدگاه راست گرایانه ناشی شد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In fact, rightist made a back to discuss (uses wrong character especially, good recognized), own put ungratefully own "the supercilious look wolf" on seat!
[ترجمه گوگل]در واقع، راست‌گرایان به بحث پرداختند (به ویژه از شخصیت اشتباه استفاده می‌کند، به خوبی شناخته می‌شود)، خود با ناسپاسی «گرگ نگاه نابخردانه» را روی صندلی نشاند!
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، جناح راست برای بحث در مورد (استفاده از ویژگی های اشتباهی به ویژه، شناخته شده)، خود را به عنوان \"گرگ نگاه supercilious\" در جایگاه خود قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The necessity for the anti - Rightist struggle of 1957 should be reaffirmed.
[ترجمه گوگل]ضرورت مبارزه راست ستیزی 1957 باید مجدداً تأیید شود
[ترجمه ترگمان]ضرورت مبارزه با Rightist ۱۹۵۷ باید دوباره مورد تاکید قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now let us leave aside the Rightist intellectuals, for they are reactionaries.
[ترجمه گوگل]حالا روشنفکران راست را کنار بگذاریم، زیرا آنها مرتجع هستند
[ترجمه ترگمان]حالا اجازه بدهید روشنفکران Rightist را کنار بگذاریم، زیرا آن ها reactionaries
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was the Rightist Chang - Lo alliance that wanted us to go backward.
[ترجمه گوگل]این اتحاد راست‌گرایان چانگ-لو بود که می‌خواست ما به عقب برگردیم
[ترجمه ترگمان]این اتحاد Rightist Chang بود که می خواست ما به عقب برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It depends on how the Rightist gentlemen behave themselves.
[ترجمه گوگل]بستگی به این دارد که آقایان راست گرا چگونه رفتار کنند
[ترجمه ترگمان]بستگی به این دارد که این آقایان چگونه رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This was the anti - Rightist struggle, the rectification movement.
[ترجمه گوگل]این مبارزه ضد راست گرایی بود، جنبش اصلاح
[ترجمه ترگمان]این مبارزه anti، جنبش اصلاح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If that isn't a rightist point of view, what is it? "
[ترجمه گوگل]اگر این یک دیدگاه راست گرایانه نیست، چیست؟ "
[ترجمه ترگمان]اگر این یک نقطه نظر راست گرایانه نباشد، چه چیزی است؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Rightists are characterized by their Rightist political attitude.
[ترجمه گوگل]ویژگی راستگرایان نگرش سیاسی راستگرایانه آنهاست
[ترجمه ترگمان]The با نگرش سیاسی Rightist مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Surely the people will not agree to a Rightist heading a ministry!
[ترجمه گوگل]مطمئناً مردم قبول نخواهند کرد که یک راست‌گرا در سمت وزارتخانه قرار گیرد!
[ترجمه ترگمان]مطمئنا مردم با یک Rightist که یک وزارتخانه را سرپرستی می کند موافقت نمی کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're criticizing the Party line! This rightist deviation of yours is very serious!
[ترجمه گوگل]شما از خط حزب انتقاد می کنید! این انحراف راست گرایانه شما خیلی جدی است!
[ترجمه ترگمان]داری از خط حزب انتقاد می کنی! انحراف اخلاقی شما بسیار جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. " I'm not taking a rightist view!
[ترجمه گوگل]"من دیدگاه راست گرایانه ای ندارم!
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من دیدگاه rightist ندارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Silva is a member of the rightist People's Party.
[ترجمه گوگل]سیلوا یکی از اعضای حزب راستگرای خلق است
[ترجمه ترگمان]سیلوا عضو حزب راست خلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جناح راستی (اسم)
right winger, rightist

انگلیسی به انگلیسی

• one who belongs to the right, member of a conservative group (esp. in politics)
a rightist is someone who is politically conservative and traditional and supports the ideas of capitalism.
rightist ideals, activities, and people are politically conservative and traditional and support or believe in the ideas of capitalism.

پیشنهاد کاربران

راست گرا، پیروان جناح راست ( یک جناح سیاسی که معمولا به عنوان ملی گرایان هم شناخته میشن )

بپرس