ring off

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (chiefly British) to disconnect a telephone call by replacing the receiver; hang up.

جمله های نمونه

1. The fleet is - ring off the east coast.
[ترجمه گوگل]ناوگان - حلقه در سواحل شرقی است
[ترجمه ترگمان]ناوگان در ساحل شرقی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'll have to ring off now, someone is knocking at the door.
[ترجمه گوگل]الان باید زنگ بزنم، یکی داره در می زند
[ترجمه ترگمان]من باید همین الان زنگ بزنم، یه نفر داره به در ضربه میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Somebody had pulled his gold wedding ring off his pudgy hand.
[ترجمه گوگل]یک نفر حلقه ازدواج طلایش را از روی دستش کنده بود
[ترجمه ترگمان]یکی انگشتر عروسیش را از دست pudgy بیرون کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She slid the ring off now, and held it in her palm.
[ترجمه گوگل]حالا حلقه را از رویش بیرون کشید و در کف دستش گرفت
[ترجمه ترگمان]حلقه را از روی زمین برداشت و در کف دستش نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I suppose I'd better ring off now -- we've been on the phone for over an hour.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم بهتر است الان زنگ بزنم -- بیش از یک ساعت است که با تلفن صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم بهتر باشه الان زنگ بزنم - ما حدود یک ساعته که داریم با تلفن حرف می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Er, before I ring off can I have a quick word with Cedric please - if he's there?
[ترجمه گوگل]بله، قبل از اینکه زنگ بزنم، می‌توانم یک کلمه سریع با سدریک بگویم - اگر او آنجاست؟
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه زنگ بزنم می تونم یه کلمه سریع با سدر یک صحبت کنم - اگه اونجا باشه چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You should be able to slide the ring off with ease.
[ترجمه گوگل]شما باید بتوانید حلقه را به راحتی از روی آن بلغزانید
[ترجمه ترگمان]شما باید بتوانید حلقه را به راحتی بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'll have to ring off now.
[ترجمه گوگل]الان باید زنگ بزنم
[ترجمه ترگمان]باید همین الان زنگ بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can't get this ring off my finger.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این حلقه را از انگشتم بردارم
[ترجمه ترگمان]این حلقه را از انگشتم بیرون نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then Portia took a ring off her finger and gave it to Bassanio.
[ترجمه گوگل]سپس پورتیا حلقه ای را از انگشت خود برداشت و به باسانیو داد
[ترجمه ترگمان]بعد \"پرشا\" یه حلقه از انگشتش درآورد و به \"Bassanio\" داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jacquie showed her large wedding ring off to all her friends.
[ترجمه گوگل]ژاکی حلقه ازدواج بزرگ خود را به همه دوستانش نشان داد
[ترجمه ترگمان]Jacquie حلقه بزرگ عروسی او را به همه دوستانش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I think I have to ring off now.
[ترجمه گوگل]فکر کنم الان باید زنگ بزنم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم دیگه باید زنگ بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm afraid I'll have to ring off. Someone is calling me.
[ترجمه گوگل]میترسم مجبور بشم زنگ بزنم یکی داره بهم زنگ میزنه
[ترجمه ترگمان]متاسفانه باید زنگ بزنم یکی داره بهم زنگ میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He can't get his ring off his finger.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند انگشترش را از انگشتش جدا کند
[ترجمه ترگمان]نمی تواند حلقه را از انگشتش بیرون بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• finish a telephone conversation, hang up the phone

پیشنهاد کاربران

بپرس