rite of passage

/ˈraɪtəvˈpæsədʒ//raɪtəvˈpæsɪdʒ/

هر یک از این مراسم نیمه مذهبی: تولد، بلوغ، ازدواج، فوت، موفقیت بزرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal, often religious ceremony or procedure that marks a transition from one stage of life to another, such as marriage.

(2) تعریف: a significant event in an individual's life that marks some turning point.

جمله های نمونه

1. Marriage is seen as a rite of passage.
[ترجمه گوگل]ازدواج به عنوان یک آداب و رسوم در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]ازدواج مثل یک رسم باستانی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One lucky trainee was spared the rite of passage.
[ترجمه گوگل]یکی از کارآموزان خوش شانس از مناسک عبور معاف شد
[ترجمه ترگمان]یک کار آموز خوش شانسی بود که مراسم مذهبی را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A rite of passage, as it were.
[ترجمه گوگل]یک مراسم گذر، به عنوان آن
[ترجمه ترگمان]همان طور که قبلا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finishing the race is the rite of passage of the distance runner.
[ترجمه گوگل]پایان مسابقه آیین گذر دونده مسافت است
[ترجمه ترگمان]در حال پایان دادن به مسابقه، مراسم عبور از دونده دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After the umpteenth rubber-stamp this infuriating rite of passage, as it were, terminates: exit.
[ترجمه گوگل]پس از چندمین بار، این مراسم خشم‌انگیز گذر، به‌طور معمول پایان می‌یابد: خروج
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه این تشریفات رسمی را به پایان رساند، در همان حال منتهی به پایان منتهی می شد: خروج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. High school wasn't always considered a near mandatory rite of passage.
[ترجمه گوگل]دبیرستان همیشه یک آیین تقریباً اجباری در نظر گرفته نمی شد
[ترجمه ترگمان]دبیرستان همیشه یک مراسم اجباری برای عبور در نظر گرفته نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Valentine's Day is an important human rite of passage.
[ترجمه ایرانی] ولنتاین در مقابل آیین های ما، هیچ پخی نیست!
|
[ترجمه گوگل]روز ولنتاین یکی از آیین های مهم بشری است
[ترجمه ترگمان]روز والنتاین یک آیین مهم انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's a rite of passage, but also one you want to do very infrequently.
[ترجمه گوگل]این یک مراسم گذر است، اما همچنین یکی از مواردی است که می خواهید خیلی کم انجام دهید
[ترجمه ترگمان]این یک رسم باستانی است، اما در ضمن، شما هم مایل هستید که به ندرت انجام بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Zuba : We will hold the rite of passage in the morning!
[ترجمه گوگل]زوبا: ما مراسم گذر را صبح برگزار می کنیم!
[ترجمه ترگمان]! ما آیین عبور از صبح رو حفظ می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Marriage, though not the social imperative it once was, still stands for a major rite of passage into adult life.
[ترجمه گوگل]ازدواج، اگرچه آن الزام اجتماعی سابق نبود، اما همچنان به عنوان یکی از مناسک اصلی گذر به زندگی بزرگسالان است
[ترجمه ترگمان]ازدواج، هر چند که این امری اجتماعی نیست، هنوز هم برای یک مراسم مهم عبور از زندگی بزرگسالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This idyllic feeling of romance seemed too much like a temporary state, a schoolboy rite of passage.
[ترجمه گوگل]این احساس عاشقانه بسیار شبیه به یک حالت موقتی بود، یک مراسم گذراندن دوران مدرسه
[ترجمه ترگمان]این احساس عالی عاشقانه بیش از یک حالت موقتی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For many fans, metal, with its pile-driving sound and locker-room lyrics, is more than a rite of passage.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از طرفداران، متال، با صدای انبوه و اشعار رختکن، چیزی فراتر از یک آیین است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از طرفداران، فلز با صدای driving و متن رخت کن، بیش از یک مراسم مذهبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It used to be that a paper route or an after-school job at the local grocer was viewed as a rite of passage for young people.
[ترجمه گوگل]قبلاً یک مسیر کاغذی یا یک شغل بعد از مدرسه در خواربارفروشی محلی به عنوان یک مراسم گذر برای جوانان تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]قبلا این بود که یک مسیر کاغذی یا یک شغل پس از مدرسه در بقال محلی به عنوان یک مراسم تصویب برای جوانان در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tribal circumcision of young adolescents in many African nations is an important rite of passage into adulthood—another deeply engrained, essential tradition.
[ترجمه گوگل]ختنه قبیله ای نوجوانان جوان در بسیاری از کشورهای آفریقایی یک آیین مهم برای عبور از بزرگسالی است - یکی دیگر از سنت های عمیقا ریشه دار و ضروری
[ترجمه ترگمان]ختنه قبیله ای نوجوانان جوان در بسیاری از کشورهای آفریقایی یک مراسم مهم برای عبور به بزرگسالی است - یک سنت مهم دیگر، یک سنت مهم دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ceremony or tradition that mark major life changes; induction ceremony

پیشنهاد کاربران

جشن گذر ( اسم ) : مراسمی که نشان می دهد فردی از مرحله ای از زندگی خود به مرحله دیگر می رود، مثلاً از کودکی به بلوغ یا از مجردی به زندگی زناشویی.
مراسم پیشواز
به عنوان مثال '' مراسم فارغ التحصیلی''
حکم گذرا
آیینی برای عبور از یک مرحله ی زندگی به مرحله ی بعد / چیزی شبیه جشن تکلیف!
مناسک گذار
بخشی از فرآیند بلوغ، رویداد یا مراسمی سرنوشت ساز، رویدادی مهم در چرخه زندگی!
مراسم سرنوشت ساز
نقطه ى عطف

بپرس