rocket

/ˈrɑːkət//ˈrɒkɪt/

معنی: موشک، پرتابه، فشفشه، راکت، موشک یا پرتابهفضا پیما، با سرعت از جای جستن، بطور عمودی از زمین بلند شدن
معانی دیگر: مرمی، موشک باران کردن، با موشک حمله کردن، با موشک فرستادن، (ناگهان) مشهور کردن یا شدن، به سرعت بالا بردن، اوج گرفتن، (به سرعت) حرکت کردن، مانند تیر رفتن، ترقه ی استوانه ای، فشفشک، (گیاه شناسی)، شابانک کران زی (جنس cakile و خانواده ی crucifer - بومی کرانه های اروپا و امریکای شمالی)، شابانک سالاد، منداب (eruca sativa از خانواده ی rocket salad-crucifer هم می گویند)، موشک وار رفتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tube propelled by the gases ejected from the rear that are the product of fuels or explosives ignited and burned inside the tube, used for fireworks, flares, and airborne weapons, and for launching spacecraft and missiles.

(2) تعریف: an engine that provides propulsion in the same manner.

(3) تعریف: a firework, weapon, or spacecraft fired using a rocket.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: rockets, rocketing, rocketed
مشتقات: rocketlike (adj.)
(1) تعریف: to move or ascend as swiftly as a rocket.
مشابه: fly, zoom

(2) تعریف: to fly suddenly straight up, as flushed game birds do.
مشابه: zoom

(3) تعریف: to mount suddenly and unexpectedly, as prices; skyrocket.
مشابه: zoom
اسم ( noun )
(1) تعریف: a plant found in Europe and Asia that has yellow-white flowers and edible leaves.

(2) تعریف: any of several related plants that bear flowers resembling a cross.

جمله های نمونه

1. rocket engine
موتور موشک

2. a rocket attack
حمله با موشک،تک موشکی

3. a rocket stabilized by a gyroscope
موشکی که تعادل آن توسط یک ژیروسکوپ برقرار می شود

4. a rocket with a range of one thousand kilometers
موشکی با برد هزار کیلومتر

5. space rocket
موشک فضایی

6. the rocket fell short of the target
موشک به هدف نرسید.

7. the rocket leaped skyward
موشک به هوا رفت.

8. the rocket swooshed him into space
موشک فش فش کنان او را به فضا برد.

9. the rocket was ignited by remote control
موشک با کنترل از راه دور پرتاب (آتش) شد.

10. the rocket went over the mountain and landed on the other side
موشک از روی کوه رد شد و در آن سوی آن فرود آمد.

11. to rocket a satellite into orbit
ماهواره ای را با موشک به مدار فرستادن

12. an earthbound rocket
موشکی که عازم کره ی زمین است،موشک زمین سوی

13. they fired a rocket toward the moon
آنان یک موشک به سوی ماه پرتاب کردند.

14. ablative material on the rocket nose cone
ماده ی فرسایش پذیر در دماغه ی موشک

15. the ball met the rocket straight on
توپ مستقیما به راکت خورد.

16. the propulsion of a rocket
پیشرانی موشک

17. they fired a second rocket shot at the moon
یک موشک دیگر به سوی ماه پرتاب کردند.

18. a jet engine propels the rocket
یک موتور جت موشک را به حرکت در می آورد.

19. the height reached by the rocket
ارتفاعی که موشک به آن رسید

20. the nose section of a rocket
بخش پیشین موشک

21. the precise speed of this rocket
سرعت دقیق این موشک

22. the two companies have teamed up to develop a new rocket
آن دو شرکت برای به وجود آوردن یک موشک جدید با هم همدست شده اند.

23. The rocket boosts the astronaut into space.
[ترجمه گوگل]موشک فضانورد را به فضا می برد
[ترجمه ترگمان]راکت فضا نورد را به فضا تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The front portion of the rocket breaks off.
[ترجمه گوگل]قسمت جلویی موشک می شکند
[ترجمه ترگمان]بخش جلویی راکت کنده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The idea took off like a rocket .
[ترجمه اسحاقی] این ایده مانندیک موشک بسرعت پیشرفت کرد.
|
[ترجمه گوگل]این ایده مانند یک موشک بلند شد
[ترجمه ترگمان]این ایده مانند یک موشک از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The rocket travels at phenomenal speed.
[ترجمه گوگل]این موشک با سرعت فوق العاده ای حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]راکت به سرعت فوق العاده حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The tiny rocket is attached to the spacecraft and is designed to propel it toward Mars.
[ترجمه گوگل]این موشک کوچک به فضاپیما وصل شده و برای حرکت آن به سمت مریخ طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این راکت کوچک به فضاپیما متصل شده است و برای به جلو راندن آن به سمت مریخ طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The rocket launched two communications satellites.
[ترجمه گوگل]این موشک دو ماهواره ارتباطی را پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]این موشک دو ماهواره ارتباطی را راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. It doesn't take a rocket scientist to make a rock record.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک رکورد سنگی نیازی به دانشمند موشکی نیست
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند موشکی نمی گیرد که یک سابقه سنگی بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موشک (اسم)
ballistic missile, missile, rocket, projectile

پرتابه (اسم)
shot, ballistic missile, missile, rocket, projectile

فشفشه (اسم)
rocket, squib, firecracker, spitdevil

راکت (اسم)
racket, rocket, racquet

موشک یا پرتابهفضا پیما (اسم)
rocket

با سرعت از جای جستن (فعل)
rocket

بطور عمودی از زمین بلند شدن (فعل)
rocket

تخصصی

[ریاضیات] موشک

انگلیسی به انگلیسی

• missile that contains combustibles and when ignited liberates gases causing a thrust; rocket propelled missile; spaceship; airborne firework; rocket salad, mediterranean plant with pungent edible green leaves, roquette, arugula (used in salads)
go up, ascend; soar to the heavens
a rocket is a space vehicle shaped like a long tube.
a rocket is also a missile that contains explosive and which is powered by gas.
if prices or profits rocket, they increase very quickly and suddenly; an informal use.

پیشنهاد کاربران

سبزی راکت که آروگولا هم گفته میشه. از سبزی راکت در تهیه سالاد و سوپ و پیتزا استفاده میشه و طعم تیزی داره. در فارسی شابانک یا کک کوج هم نامیده میشه و در انگلیسی Rocket , و Arugula هم گفته میشه. بسیار شبیه به شاهی هست.
to rise extremely quickly
افزایش ناگهانی و شدید
House prices in the north are rocketing
rocket ( فیزیک )
واژه مصوب: موشک آزاد
تعریف: پرتابه‏ای که نیروی پیش‏رانش آن از گازهای خروجی حاصل شود|||متـ . موشک 1
در دنیای فلزات قیمتی و ارز یعنی به سرعت اوج گرفتن، افزایش چشمگیر پیدا کردن
به سرعت مشهور شدن
distress rocket
راکت درخواست کمک،
ناگهانی افزایش یافتن
موشک ( معمولا به نوع غیر نظانی گفته میشود )
سرعت خیلی زیاد، سریع
موشک

بپرس