root out

/ˈruːtˈaʊt//ruːtaʊt/

معنی: ریشه کن کردن
معانی دیگر: برانداختن، up root ریشه کن کردن

جمله های نمونه

1. The generals have to root out traitors.
[ترجمه گوگل]ژنرال ها باید خائنان را ریشه کن کنند
[ترجمه ترگمان]ژنرال ها باید خائنین را ریشه کن کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is impossible to root out this disease in a few years.
[ترجمه گوگل]ریشه کن کردن این بیماری در چند سال غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]ریشه کن کردن این بیماری در عرض چند سال غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We need to root out inefficiencies in the production process.
[ترجمه گوگل]ما باید ناکارآمدی ها را در فرآیند تولید ریشه کن کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید ناکارآمدی در فرآیند تولید را ریشه کن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll root out the photo for you.
[ترجمه گوگل]من عکس را برای شما ریشه کن می کنم
[ترجمه ترگمان]من عکس رو برات درست می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Action is being taken to root out corruption in the police force.
[ترجمه گوگل]اقداماتی برای ریشه کنی فساد در نیروی انتظامی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]اقدام برای ریشه کن ساختن فساد در نیروی پلیس صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The principal promised to root out the troublemakers.
[ترجمه گوگل]مدیر مدرسه قول داد که اغتشاشگران را ریشه کن کند
[ترجمه ترگمان]مدیر قول داد که troublemakers را ریشه کن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I will try and root out some good players for the basketball team.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم چند بازیکن خوب را برای تیم بسکتبال ریشه کن کنم
[ترجمه ترگمان]من سعی خواهم کرد که برخی بازیکنان خوب برای تیم بسکتبال بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government determined to root out corruption.
[ترجمه گوگل]دولت مصمم است فساد را ریشه کن کند
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که فساد را ریشه کن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'll try and root out something for you to wear.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم چیزی را برای پوشیدن شما ریشه کن کنم
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم یه چیزی رو پیدا کنم که تو بپوشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ms Campbell has been appointed to root out inefficiency in this company.
[ترجمه گوگل]خانم کمبل برای ریشه کن کردن ناکارآمدی در این شرکت منصوب شده است
[ترجمه ترگمان]خانم کمبل برای ریشه کن کردن ناکارآمدی در این شرکت منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There would be a major drive to root out corruption.
[ترجمه گوگل]یک محرک بزرگ برای ریشه کن کردن فساد وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]یک حرکت عمده برای ریشه کن کردن فساد وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government has pledged itself to root out corruption.
[ترجمه گوگل]دولت متعهد شده است که فساد را ریشه کن کند
[ترجمه ترگمان]دولت وعده داده است که فساد را ریشه کن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They root out every part of the building.
[ترجمه گوگل]آنها هر قسمت از ساختمان را ریشه کن می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام قسمت های ساختمان را ریشه کن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I managed to root out a copy of the document.
[ترجمه گوگل]من موفق شدم یک کپی از سند را ریشه کن کنم
[ترجمه ترگمان]من توانستم یک کپی از سند را حذف کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریشه کن کردن (فعل)
root, eradicate, root out, uproot, root up, extirpate

انگلیسی به انگلیسی

• remove by the roots

پیشنهاد کاربران

گشتن و پیدا کردن
پیدا کردن و ازبین بردن
( معنی غیر رسمی ) جستجو کردن و یافتن چیزی یا شخصی که برای یافتن مشکل می باشد.

بپرس