roughcast

/ˈrʌfkæst//ˈrʌfkæst/

معنی: گل مالی شده، اندود شن و اهک، ناقص، نا تمام، اندوده به شن و اهک، اجمالا درست کردن
معانی دیگر: (بنایی) روکار ابری، شن و آهک، طرح مقدماتی، هرچیز ناتمام یا شتابیده، هرچیز صیقل یا پرداخت نشده، صافکاری نشده، (دیوار و غیره) دارای روکار ابری کردن، با شن و آهک پوشاندن، اندوده به شن وهک، گل مال شده، اجمالادرست شده، ناقص، ناتمام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a coarse plaster made of mortar mixed with small stones, used as a finish for exterior walls.

(2) تعریف: a rough or crude model, pattern, or preliminary form.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: roughcasts, roughcasting, roughcast
(1) تعریف: to cover or plaster with roughcast.

(2) تعریف: to make or shape in a rough or preliminary form.

جمله های نمونه

1. He roughcast the plot of the novel.
[ترجمه گوگل]او طرح رمان را خشن توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او داستان داستان را بازگو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The article also introduces the optimized roughcast of flange and the cruces in die designing. It states the main structure parameters and the working traits of the die.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین بهینه‌سازی رافچ فلنج و کراس را در طراحی قالب معرفی می‌کند پارامترهای ساختار اصلی و ویژگی های کاری قالب را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین مقدار بهینه شده of و the را در طراحی مردن معرفی می کند این شاخه، پارامترهای ساختاری اصلی و ویژگی های کاری مرگ را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Roughcast, wall are finished with emulsion paint, sprinkler system, electromechanical facilities, air - conditioning system, broadband interface.
[ترجمه گوگل]ریخته گری، دیوار با رنگ امولسیونی، سیستم آبپاش، تاسیسات الکترومکانیکی، سیستم تهویه مطبوع، رابط پهن باند به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]Roughcast، دیوار با امولسیون ساخته می شوند، سیستم آب پاش، تاسیسات الکترومکانیکی، سیستم تهویه هوا، رابط باند پهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The porcelain - roughcast bamboo ware and feather picture.
[ترجمه گوگل]ظروف چینی - ظروف بامبو و پر و پر
[ترجمه ترگمان]ظروف چینی - roughcast بامبو و تصویر پر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A swift rose soundlessly over the slate roof and the heat shimmered on the roughcast walls.
[ترجمه گوگل]تندرو بی صدا از بالای سقف تخته سنگ بلند شد و گرما بر روی دیوارهای ناهموار می تابد
[ترجمه ترگمان]برقی تند از روی بام سنگی تکان می خورد و گرما روی دیواره ای گل و گل می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The primary problem in using the method of Numerical Control Manufacture-Shot Peen forming to manufacture the part on rough is to determine the size of the roughcast.
[ترجمه گوگل]مشکل اصلی در استفاده از روش Numerical Control Manufacture-Shot Peen برای ساخت قطعه روی خشن، تعیین اندازه رافکست است
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی در استفاده از روش تولید کنترل عددی - گرفته شده برای تولید بدنه در rough برای تعیین اندازه the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By this technology it can achieve rapid foundry of glass mould's roughcast.
[ترجمه گوگل]با این فناوری می‌توان به ریخته‌گری سریع قالب شیشه‌ای دست یافت
[ترجمه ترگمان]با این تکنولوژی می تواند به یک ریخته گری سریع از قالب شیشه دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It can replace traditional isothermal anneal as advance heat treatment of roughcast of bearing rings.
[ترجمه گوگل]این می تواند جایگزین آنیل همدما سنتی به عنوان عملیات حرارتی اولیه حلقه های یاتاقان شود
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند تغییر دمای ایزوترمال را به عنوان بهبود رفتار حرارتی حلقه های یاتاقان، جایگزین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گل مالی شده (اسم)
roughcast

اندود شن و اهک (اسم)
roughcast

ناقص (صفت)
rudimentary, malformed, incorrect, faulty, defective, fragmentary, mutilate, half-baked, imperfect, incomplete, sketchy, skimpy, half, imperfective, manque, roughcast

نا تمام (صفت)
inconclusive, defective, imperfect, incomplete, unfinished, partial, incompleted, imperfective, roughcast

اندوده به شن و اهک (صفت)
roughcast

اجمالا درست کردن (فعل)
roughcast

انگلیسی به انگلیسی

• coarse wall covering made of mortar mixed with pebbles
roughcast is a mixture of plaster and small stones used for covering the outside walls of buildings.
plaster, mortar; apply plaster, apply mortar

پیشنهاد کاربران

بپرس