round trip

/ˈraʊndˈtrɪp//raʊndtrɪp/

مسافرت دوسره، رفت و برگشت، سفر رفت و برگشت، سفردوسره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: round-trip (adj.)
• : تعریف: a trip to a given destination and back to the starting point.

جمله های نمونه

1. The train operates the 400-mile round trip once a week.
[ترجمه گوگل]این قطار هفته ای یک بار سفر رفت و برگشت 400 مایلی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]قطار یک سفر دور ۴۰۰ کیلومتری را هفته ای یک بار انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A coachload of supporters made the 700-mile round trip to South Devon.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از هواداران سفر رفت و برگشت 700 مایلی را به جنوب دوون انجام دادند
[ترجمه ترگمان]گروهی از حامیان این سفر ۷۰۰ کیلومتری را به Devon جنوبی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From London to Oxford and back is a round trip of over a hundred miles.
[ترجمه گوگل]از لندن به آکسفورد و برگشت یک سفر رفت و برگشت بیش از صد مایل است
[ترجمه ترگمان]از لندن تا آکسفورد و بازگشت، سفر دور و برگشتی بیش از صد میل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's a round trip of 90 miles.
[ترجمه گوگل]این یک سفر رفت و برگشت 90 مایلی است
[ترجمه ترگمان]این یک سفر دور از ۹۰ مایل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We did the round trip in two hours.
[ترجمه گوگل]رفت و برگشت را در دو ساعت انجام دادیم
[ترجمه ترگمان] ما دو ساعت سفر دور رو انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's 30 miles round trip to work.
[ترجمه گوگل]تا محل کار 30 مایل رفت و برگشت است
[ترجمه ترگمان] حدود ۳۰ مایل دور تا سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He often makes a round trip to the hospital alone.
[ترجمه گوگل]او اغلب به تنهایی به بیمارستان سفر می کند
[ترجمه ترگمان]او اغلب به تنهایی به بیمارستان سفر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The round trip of some twelve miles is one of the finest of mountain expeditions.
[ترجمه گوگل]سفر رفت و برگشت حدود دوازده مایلی یکی از بهترین سفرهای کوهستانی است
[ترجمه ترگمان]سفر دور حدود دوازده مایل یکی از بهترین سفره ای اکتشافی کوهستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sheephaven Bay must make a 360 miles round trip for their opening fixture at Donaghadee.
[ترجمه گوگل]خلیج شیفون باید 360 مایل رفت و برگشت برای بازی افتتاحیه خود در Donagadee انجام دهد
[ترجمه ترگمان]خلیج Sheephaven باید سفر ۳۶۰ مایلی را برای برنامه افتتاحیه خود در Donaghadee انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Duncan charged £5-a-head for the 200-mile round trip to the new brewery.
[ترجمه گوگل]دانکن برای سفر رفت و برگشت 200 مایلی به آبجوسازی جدید، 5 پوند در سر گرفت
[ترجمه ترگمان]دانکن به خاطر بازگشت ۲۰۰ مایلی به محله جدید، ۵ - ۵ پوند مطالبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Rocky Mountaineer will continue to make one round trip a week in summer from Vancouver to Calgary.
[ترجمه گوگل]Rocky Mountaineer به انجام یک سفر رفت و برگشت در هفته در تابستان از ونکوور به کلگری ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]راکی Mountaineer در طول یک هفته در تابستان از ونکوور تا کالگری به سفر خود ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had made the round trip in a day.
[ترجمه گوگل]رفت و برگشت را در یک روز انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]او در یک روز سفر را به گردش درآورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a round trip of some 16 miles and on Skye counts as one of the easiest expeditions.
[ترجمه گوگل]این یک سفر رفت و برگشت حدود 16 مایلی است و در Skye به عنوان یکی از ساده ترین سفرها به حساب می آید
[ترجمه ترگمان]این یک سفر دور از حدود ۱۶ مایلی و در جزیره Skye به عنوان یکی از آسان ترین سفره ای اکتشافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] یک دور رفت و برگشت، گرد کردن اضافی
[نفت] رفت و برگشت

انگلیسی به انگلیسی

• two-way trip, trip including travel to and from a location
if you make a round trip, you travel to a place and then travel back again.
a round-trip fare or ticket is one that includes the journey to and from a place; used in american english.
trip to a place and back again, two-way trip

پیشنهاد کاربران

ارسال و دریافت در پینگ گرفتن شبکه کامپیوتر / Send - reccive
در امور مالی و سرمایه گذاری و حسابداری
به معنی معاملات دو سر
round trip ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: سفر رفت‏وبرگشت
تعریف: حرکت مسافر از مبدأ به مقصد و بازگشت وی به همان مبدأ
مسافرت دو طرفه
سفر رفت و برگشت یا مثلاً بلیط رفت و برگشت

سفر رفت و برگشت، سرویس رفت و برگشت
سفرِ رفت و برگشتی به یک مکان ( خصوصاً زمانی که مسیر رفت و برگشت یکسان نباشد )
دوطرفه
Trip mine

بپرس