rubbish

/ˈrəbɪʃ//ˈrʌbɪʃ/

معنی: اشغال، خاکروبه، چیز پست و بی ارزش، زباله
معانی دیگر: یاوه، مزخرف، پوچ، چرند، جفنگ، مهمل، آشغال، رجوع شود به: rubble، بی ارزش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: worthless, discarded material or objects; garbage; trash.
مترادف: dross, garbage, refuse, trash
مشابه: junk, offal, rejection, waste

- The rubbish is picked up once a week in our neighborhood.
[ترجمه Mani] هفته ای یک بار در محله ما زباله جمع آوری میشود
|
[ترجمه گوگل] زباله ها هفته ای یک بار در محله ما جمع آوری می شود
[ترجمه ترگمان] یه هفته ای یه بار تو محله ما زباله پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: worthless or foolish talk or writing; nonsense.
مترادف: balderdash, drivel, folderol, garbage, hogwash, malarkey, nonsense, twaddle
مشابه: bilge, bunk, humbug, rot, stuff, trash

- I don't believe a word of that rubbish!
[ترجمه Aty] من یک کلمه از اون مزخرفات را باور نمیکنم!
|
[ترجمه گوگل] من یک کلمه از آن آشغال را باور نمی کنم!
[ترجمه ترگمان] من حتی یک کلمه از این مزخرفات را باور نمی کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
مشتقات: rubbishy (adj.)
• : تعریف: nonsense; humbug.
مترادف: rot

- Rubbish! I don't believe a word of it.
[ترجمه ایراندخت] مزخرف! من یک کلمه هم ازش باور نمی کنم.
|
[ترجمه گوگل] آشغال! من یک کلمه آن را باور نمی کنم
[ترجمه ترگمان] مزخرف نگو! حرفش را باور نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his claims are all rubbish
ادعاهای او همه پوچ هستند.

2. That book is a load of rubbish.
[ترجمه محمود] این کتاب یه مشت چرندیات است.
|
[ترجمه گوگل]آن کتاب یک بار زباله است
[ترجمه ترگمان]این کتاب پر از زباله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The street is alive with rubbish.
[ترجمه mehdi] خیابان سر شار از زباله است
|
[ترجمه گوگل]خیابان با زباله زنده است
[ترجمه ترگمان]خیابان ها پر از زباله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dustmen haven't collected the rubbish yet.
[ترجمه محمود] کارگران شهرداری هنوز زباله ها را نبرده اند.
|
[ترجمه گوگل]گرد و غبارها هنوز زباله ها را جمع نکرده اند
[ترجمه ترگمان]The هنوز آشغال ها را جمع نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some people just dump their rubbish in the river.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم فقط زباله های خود را در رودخانه می ریزند
[ترجمه ترگمان]بعضی ها فقط rubbish رو توی رودخونه ول میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please cart off the mountains of rubbish.
[ترجمه گوگل]لطفا کوه های زباله را دور بریزید
[ترجمه ترگمان]لطفا گاری را از کوه پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The men came to remove the rubbish from the backyard.
[ترجمه گوگل]مردها آمدند تا زباله ها را از حیاط خلوت بیرون بیاورند
[ترجمه ترگمان]مردها می آمدند و آشغال ها را از حیاط پشتی جدا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had this sudden impulse to shout out "Rubbish!" in the middle of her speech.
[ترجمه گوگل]من این انگیزه ناگهانی را داشتم که فریاد بزنم "آشغال!" وسط صحبتش
[ترجمه ترگمان]ناگهان این هوس ناگهانی را کردم که فریاد بزنم: چرند نگو! اونم وسط سخنرانی - ش …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They throw rubbish into rivers, too.
[ترجمه گوگل]آنها زباله ها را به رودخانه ها نیز می ریزند
[ترجمه ترگمان] اونا هم آشغال ها رو هم پرت کردن تو رودخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They dug a pit to bury the rubbish.
[ترجمه گوگل]برای دفن زباله ها گودالی حفر کردند
[ترجمه ترگمان]گودالی کندند که the را دفن کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The disposal of rubbish is always a problem.
[ترجمه گوگل]دفع زباله همیشه یک مشکل است
[ترجمه ترگمان]دفع زباله همیشه یک مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rubbish was piled everywhere - it was disgusting.
[ترجمه گوگل]زباله در همه جا انباشته شده بود - منزجر کننده بود
[ترجمه ترگمان]همه جا پر شده بود - به هم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The most direct financial incentive to prevent rubbish is to charge people by the amount of rubbish they put out.
[ترجمه گوگل]مستقیم ترین انگیزه مالی برای جلوگیری از زباله این است که افراد را بر اساس میزان زباله هایی که بیرون می ریزند، هزینه کنیم
[ترجمه ترگمان]اصلی ترین محرک مالی برای جلوگیری از زباله ها این است که مردم را با مقدار زباله که از بین می برند، شارژ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've got so much rubbish on my desk it's unbelievable.
[ترجمه گوگل]من آنقدر آشغال روی میزم دارم که باور نکردنی است
[ترجمه ترگمان]کلی چرت و پرت پشت میزم دارم باور نکردنیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشغال (اسم)
inhabitancy, litter, run-off, slag, tenure, occupation, raff, trash, refuse, garbage, junk, busyness, rubbish, scrap, soilage, dump, paltriness, dreg, offal, occupancy, jakes, riffraff, swill

خاکروبه (اسم)
trash, crap, garbage, rubbish

چیز پست و بی ارزش (اسم)
rubbish, dregs

زباله (اسم)
ordure, sullage, garbage, rubbish, dump

انگلیسی به انگلیسی

• foolishness, nonsense; garbage, trash, refuse (british)
rubbish consists of unwanted things or waste material such as used paper or tins.
you can refer to something as rubbish when you think that it is of very poor quality.
you can describe an idea or a statement as rubbish if you think that it is foolish or wrong; an informal use.

پیشنهاد کاربران

rubbish: زباله
Trash هم همون معنی زباله و آشغال رو میده
trash vs garbage vs rubbish
trash ( AmE ) :
امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ
garbage ( AmE ) :
امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و آشغال گوشت و مواد فاسد شدنی
rubbish ( BrE ) :
بریتیشی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و آشغال گوشت و مواد فاسد شدنی
rubbishrubbish
منابع• http://en.enlizza.com/confusing-words-rubbish-garbage-trash-litter-waste-junk/#
اگه صفت باشه در عامیانه به معنای چیزها یا ایده های خیلی بدردنخور و خیلی بده، استفاده از واژه ی چرت و پرت و مزخرف دقیق نیست چون این ها برای صحبت های بدردنخور استفاده میشه ولی rubbish عمومی تره.
واژه های زیر دقیق تره
کسشر، آشغال، بدردنخور، کیری، تخمی
در لفظ آمرانه در انگلیس زبانها به معنی اشغال که آدم نسبت میدهند
I don't believe in any of that rubbish.
همچین مزخرفاتی را باور نمی کنم.
تا حالا شده بپرسید فرق Trash با Garbage و Rubbish چیه ؟ litter چطور ؟ خب الان بهتون فرقشونو میگم
◀️ Trash چیه ؟
برید داخل سطل زباله خونتون رو نگاه کنید. هر چیزی که اون تو هست Trash هست. یعنی آشغال یا زباله
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ Garbage چیه ؟
این دقیقا هم معنیه با trash. اما این یکی بیشتر تو انگلستان استفاده میشه و Trash توی آمریکا. هر دو به معنی آشغال هستن
◀️ Litter چیه ؟
وقتی Garbage روی بریزید روی زمین در ملأ عام ( توی خیابون ) این میشه Litter و چیز خوبی نیست. هم اسم هست هم فعل. به عمل ریختن زباله در خیابان میگن Littering و اگه یه وقت دیدید یه جا نوشته Don't Litter این یعنی زباله نریزید
◀️ Rubbish چیه ؟
وسایل بدردنخور. Useless stuff. وسایلی که تو خونتون سردرگمن و استفاده نمیکنید و به دردتون نمیخوره
پس Trash و Garbage دقیقا مثل همن ( Synonym هستن )
Litter is garbage on the ground in public which is not good
Rubbish is not used anymore

rubbish ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: زباله
تعریف: مواد زائد جامد به جز پسماندهای غذایی
آشغال فرض کردن ( اگر فعل باشد )
E. g. Can you see the ties for the rubbish bags in the cupboard?
میتونی اون بندهای گره زنی کیسه زباله ها رو تو کابینت ببینی ( =پیدا کنی و بیاری ) ؟
بیشتر در بریتیش استفاده میشه
= garbage, trash, refuse
به شدت انقاد کردن و رد کردن ایده یا کاری به علت بی ارزش بودن آن
criticize severely and reject as worthless.
If you rubbish a person, their ideas, or their work, you say they are of little value.

Not skillful at a particular activity
. Example: I've been playing tennis for 2 years but I'm still rubbish
ادعا یا سخن بی سر و ته
انتقاد کردن، عیب جویی کردن
Why does everyone rubbish my ideas?
پست و بی ارزش، مزخرف، چرند
مضحک
Garbage =rubbish=litter =trash =waste
دورریز
trash=rubbish
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس