rubric

/ˈruːbrɪk//ˈruːbrɪk/

معنی: خط قرمز، روال، سرفصل
معانی دیگر: سرلوحه، سرواژه، سروات، حرف اول، واژه ی اول، عنوان، رسم، عرف، نوشته شده با جوهر قرمز، (در کتاب ها و نسخه های خطی قدیم) حرف یا واژه ی اول فصل یا سرفصل که با حروف مزین و قرمز می نوشتند، سرخ واژه، سرخ وات، (در کتاب دعا) راهنمای انجام نیایش، راهنما، توضیح، دستورالعمل، دستور انجام، طبقه، دسته، نوع، عنوان قانون، نام قانون، عنوانی که با حروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a law, class, or category, or a title indicating it.

- a question that came under the rubric of semantics
[ترجمه گوگل] سوالی که تحت عنوان معناشناسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] سوالی که تحت عنوان معانی بیان می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in early books and manuscripts, a title, initial letter, or the like lettered in red or in some other distinctive fashion.

(3) تعریف: a rule or direction for procedure, as in liturgical texts for the conduct of worship services.

(4) تعریف: any rule of procedure.
مشابه: precept
صفت ( adjective )
• : تعریف: colored, marked, or written in red.

جمله های نمونه

1. rubric day
روز تعطیل (که در تقویم با حروف قرمز می نویسند)

2. the rubric of "democracy" is now used for all kinds of political regimes
اکنون عنوان ((دمکراسی)) را برای انواع رژیم های سیاسی به کار می برند.

3. There was a firm rubric in the book about what had to be observed when interrogating anyone under seventeen.
[ترجمه گوگل]در این کتاب یک عنوان محکم وجود داشت در مورد آنچه که باید هنگام بازجویی از افراد زیر هفده سال رعایت شود
[ترجمه ترگمان]کتاب زیر هفده سال داشت که از زیر هفده نفر بازجویی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The aid comes under the rubric of technical co-operation between governments.
[ترجمه گوگل]این کمک ها تحت عنوان همکاری فنی بین دولت ها ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]این کمک تحت سرفصل هم کاری فنی میان دولت ها قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The names were listed under the rubric 'Contributors'.
[ترجمه گوگل]اسامی تحت عنوان "مشارکت کنندگان" ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]اسامی این دو نفر تحت عنوان همکاران ذکر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Read/Follow the rubric carefully.
[ترجمه گوگل]روبریک را با دقت بخوانید/ دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]با دقت کتاب را بخوانید \/ دنبال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rubric used to assess this document is detailed below.
[ترجمه گوگل]روبریک مورد استفاده برای ارزیابی این سند به تفصیل در زیر آمده است
[ترجمه ترگمان]این عنوان که برای ارزیابی این سند مورد استفاده قرار می گیرد، در زیر به تفصیل شرح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This rubric is designed toas explicit as possible to ensure that all students are graded consistently.
[ترجمه گوگل]این روبریک تا حد امکان صریح طراحی شده است تا اطمینان حاصل شود که همه دانش‌آموزان به طور مداوم نمره می‌دهند
[ترجمه ترگمان]این موضوع تا جایی که امکان دارد صریح و صریح است تا اطمینان حاصل شود که همه دانش آموزان به طور پیوسته درجه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In regard to writing rubric, with well-defined scoring rubric can increasing inter-rater consistency, but raters test-retest reliability still influenced by personal variables.
[ترجمه گوگل]در مورد نوشتن روبریک، با روبریک امتیازدهی به خوبی تعریف شده می‌توان ثبات بین ارزیاب‌ها را افزایش داد، اما پایایی بازآزمایی ارزیاب‌ها همچنان تحت تأثیر متغیرهای شخصی است
[ترجمه ترگمان]با توجه به موضوع نوشتن، با موضوع امتیازدهی به خوبی تعریف شده می تواند ثبات بین درجه ای را افزایش دهد، اما امتیاز دهندگان تست raters هنوز تحت تاثیر متغیرهای شخصی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Use the following three - point rubric to evaluate students'work during this lesson.
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی کار دانش‌آموزان در این درس از روبریک سه نقطه‌ای زیر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از کتاب سه نقطه ای زیر برای ارزیابی کار دانش آموزان در طی این درس استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two doors along, a rubric stood out from the tenebrous gloom.
[ترجمه گوگل]دو در در امتداد، یک روبریک از تاریکی تاریک برجسته بود
[ترجمه ترگمان]دو در طول کشید، a از تاریکی بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is usually discussed under the rubric of'functional obesity '.
[ترجمه گوگل]معمولاً تحت عنوان "چاقی عملکردی" مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]معمولا در زیر سرفصل چاقی کار بحث می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rubric strike a balance and blue word are retrorse strike a balance is a meaning.
[ترجمه گوگل]روبریک ایجاد تعادل و کلمه آبی عقب نشینی ضربه تعادل یک معنی است
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن به یک تعادل و یک کلمه آبی به معنی ضربه زدن به یک تعادل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They point out that only 1 to 3 percent of the most severely limited learners are not included under this rubric.
[ترجمه گوگل]آنها اشاره می کنند که تنها 1 تا 3 درصد از شدیدترین زبان آموزان تحت این عنوان قرار ندارند
[ترجمه ترگمان]آن ها اشاره می کنند که تنها ۱ تا ۳ درصد از most که به شدت محدود شده اند تحت این عنوان گنجانده نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط قرمز (اسم)
red channel, rubric

روال (اسم)
routine, rubric, zeitgeist

سرفصل (اسم)
topic, rubric

انگلیسی به انگلیسی

• explanatory comment; title, heading of a work printed in a different style than the rest; direction, rule, guideline
a rubric is a set of rules or instructions, such as the instructions at the beginning of an examination paper; a formal word.

پیشنهاد کاربران

خط قرمز و دستورالعمل چاپ شده
چک لیست
دستورالعمل نمره دهی
[ rubric - grading rubric - scoring rubric ] : جدول بارم بندی نمرات
دستورالعمل
، پروتکل استاندارد
صورت سوال - روی سوال ( که باید در امتحان آن را ابتدا خواند و سپس طبق آن اقدام به جواب دادن نمود ) .

بپرس