rustle up


با تکاپو گردآوری کردن، با جستجو سد جوع کردن

جمله های نمونه

1. Hs promised to rustle up some young actors in a few days.
[ترجمه مبینا] اون قول داد در عرض چند روز چندتا بازیگر جوون جور کنه.
|
[ترجمه گوگل]Hs قول داد تا چند روز دیگر برخی از بازیگران جوان را خش خش کند
[ترجمه ترگمان]hs قول داد چند روزی چند تا بازیگر جوان را صدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's see if somebody can rustle up a cup of coffee.
[ترجمه گوگل]بیایید ببینیم آیا کسی می تواند یک فنجان قهوه را خش خش کند
[ترجمه ترگمان]بذار ببینیم کسی می تونه یه فن جون قهوه درست کنه یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll rustle up some eggs and bacon for you.
[ترجمه گوگل]من برای شما تخم مرغ و بیکن خش خش می کنم
[ترجمه ترگمان]چند تا تخم مرغ و گوشت خوک برات درست می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Surely one of the press lords could rustle up a limousine for her use?
[ترجمه گوگل]مطمئناً یکی از اربابان مطبوعات می تواند برای استفاده او یک لیموزین خش خش کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است یکی از بزرگان مطبوعات بتواند یک لیموزین برای استفاده از او به صدا در بیاورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He managed to rustle up a couple of blankets.
[ترجمه گوگل]او موفق شد چند پتو را خش خش کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد چند تا پتو تنش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you rustle up some men to help us?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید چند مرد را برای کمک به ما خش خش کنید؟
[ترجمه ترگمان]می تونی چند نفر رو صدا کنی تا به ما کمک کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I rustle up a few helpers to hand out leaflets.
[ترجمه گوگل]چند نفر از کمک ها را خش خش می کنم تا اعلامیه ها را پخش کنند
[ترجمه ترگمان]من فقط چند تا کمک لازم دارم که از این اوراق عبور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Purtill also posed for a picture with Mr Major, managing to rustle up a sheepish grin.
[ترجمه گوگل]آقای پورتیل همچنین با آقای میجر عکس گرفت و توانست پوزخندی خش خش کند
[ترجمه ترگمان]آقای Purtill نیز برای یک عکس با آقای می جر مطرح کرد و توانست یک پوزخند sheepish را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But if friends descended, would you be ready to rustle up an impromptu supper?
[ترجمه گوگل]اما اگر دوستان فرود آیند، آیا شما آماده هستید که یک شام بداهه را خش خش کنید؟
[ترجمه ترگمان]اما اگر دوستان از پله ها پایین می آمدند آیا حاضرید یک شام درست و حسابی به هم بزنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

با تکاپو جور کردن - تهیه کردن - درست کردن عجله ای و سریع ( اغلب در مورد غذا و خوردنی )
A: Is there anything special you wanna eat that night? We can ⭐rustle you up⭐ most anything
B: Meat loaf be nice. Mashed taters, gravy. Okra. Maybe some of that fine corn bread your missus make, vif she don't mind
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
The Green Mile 1999🎥

informal
rustle something up ( for somebody )
( بدون تدارک از قبل ) آماده کردن فوری خوراک و یا غذا با چیزهایی که دم دست هست
یک جورایی شبیه "حاضری" ( غذای ساده و سریع ) هم میشه در زبان فارسی
...
[مشاهده متن کامل]

to make something quickly, usually a meal from the food that is available
to make or find something quickly for somebody and without planning
to quickly produce something such as a meal using whatever is available

یه معنیش میشه جور کردن، از پس تهیه چیزی برآمدن. مثلا توی این جمله:
they can’t rustle up $2 for a 7 - Eleven coffee
یعنی اونا حتی نمی تونن 2 دلار جور کنن که یه قهوه از مغازه 7 - 11 بگیرن
جفت و جور کردن
به سرعت آماده کردن
به سرعت درست کردن
غذایی رو سریع و هول هولکی درست کردن، فوری سر هم کردن
to prepare a food or meal, etc quicly
when I get home I only have time to rustle up a meal for kids
با عجله چیزی را فراهم و تهیه کردن

بپرس