rip

/ˈrɪp//rɪp/

معنی: شکاف، چاک، شکافتن، پاره کردن، دریدن
معانی دیگر: جر دادن، (با فشار ناگهان) پاره کردن، گسلاندن، چاک دادن، دراندن، فتالیدن، (با چاقو یا هر چیز تیز) شکافتن، جر خوردن، پاره شدن، چاک خوردن، (عامیانه - با سرعت یا خشونت) حرکت کردن، دریدگی، چاک خوردگی، پارگی، (چوب را در امتداد آوندها) اره کردن، (با تبر و غیره) شکستن، عمل جر دادن، دریده سازی، (آشفتگی و پرموجی بخشی از دریا به واسطه ی برخورد دو رشته موج های متقابل یا برخورد یک رشته موج با بادهای مخالف) گسلاب، آدم عیاش، آدم هرزه، اسب پیر و وامانده، اسب مردنی

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "requiescat in pace" (Latin); may he, or she, rest in peace.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rips, ripping, ripped
(1) تعریف: to cut open, off, or apart roughly and forcefully; tear.
مترادف: lacerate, rend, rive, sever, split, tear
مشابه: cleave, cut, gash, knife, lacerate, mangle, pull, sever, shred, slash, snag, split

- The nail ripped my shirt.
[ترجمه گوگل] میخ پیراهنم را پاره کرد
[ترجمه ترگمان] میخ لباسم رو پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to saw (wood) along the direction of the grain.
مشابه: saw
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: rip into, rip off
• : تعریف: to be cut open or apart roughly and vigorously; tear or split.
مترادف: split, tear
مشابه: bust, cleave, cut, rupture, shred

- The curtain will rip if you pull too hard.
[ترجمه گوگل] اگر خیلی محکم بکشید پرده پاره می شود
[ترجمه ترگمان] اگر خیلی محکم فشار بدی پرده پاره خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: rippable (adj.)
عبارات: let rip
(1) تعریف: the result of ripping or the place where it has occurred; tear; cut.
مترادف: gash, hole, rent, rift, slash, split, tear
مشابه: cut, gash, slash, slit, split

- He has a rip in the seat of his pants.
[ترجمه Dreambarsam] قسمت نشیمنگاه شلوار او پاره شده.
|
[ترجمه گوگل] نشیمن شلوارش پارگی دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه تیکه چوب زیر شلوارش رو پاره کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an act or instance of ripping.
مترادف: slash, split, tear
مشابه: pull

- The nurse removed the bandage with a rip.
[ترجمه فرزانه] پرستار پانسمان را باز کرد
|
[ترجمه گوگل] پرستار با پارگی پانسمان را برداشت
[ترجمه ترگمان] پرستار بانداژ را با پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a stretch or current of rough water in a river or at sea.
مشابه: slash
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a person living in abandon or debauchery; reprobate.

جمله های نمونه

1. rip into
(عامیانه) به شدت مورد حمله قرار دادن،حسابی چوبکاری کردن

2. rip off
1- دزدیدن 2- مغبون کردن،سو استفاده کردن،(به کسی) انداختن

3. let her rip
(امریکا - خودمانی) ادامه دادن،بی پروا رفتن،لگام گسیختگی کردن

4. the nail made a rip in the seat of his pants
میخ در خشتک شلوارش پارگی ایجاد کرد.

5. local shopkeepers were trying to rip off the tourists
مغازه داران محل می کوشیدند مسافران را مغبون کنند.

6. He had seen the rip in the book.
[ترجمه گوگل]شکاف کتاب را دیده بود
[ترجمه ترگمان]او شکافی را که در کتاب بود، دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If we wrote I think he would rip up the letter.
[ترجمه گوگل]اگر می نوشتیم فکر می کنم نامه را پاره می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر ما بنویسیم فکر می کنم نامه را پاره خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You mess with me, and I'll rip your head off.
[ترجمه Dreambarsam] اگه باهام دربیوفتی جِرِت میدم:>
|
[ترجمه گوگل]تو با من قاطی میکنی و من سرت رو از تنت در میارم
[ترجمه ترگمان]تو با من کار می کنی و سرت را از جا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She let rip about the state of the kitchen.
[ترجمه گوگل]او اجازه داد در مورد وضعیت آشپزخانه پاره کند
[ترجمه ترگمان] اون از حال رفت به حالت اول آشپزخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They went so far as to rip off banks in broad daylight.
[ترجمه گوگل]آنها تا آنجا پیش رفتند که در روز روشن بانک ها را از بین بردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تا آنجا رفتند که در روز روشن بانک را پاره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I felt the banner rip as we were pushed in opposite directions.
[ترجمه گوگل]وقتی ما را در جهت مخالف هل دادند، احساس کردم بنر پاره شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که در جهت های مخالف حرکت می کردیم، بنر را حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The shop tried to rip me off.
[ترجمه گوگل]مغازه سعی کرد من را کنده کند
[ترجمه ترگمان] مغازه می خواست منو از جا در بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Turn the guitars up full and let rip.
[ترجمه گوگل]گیتارها را پر کنید و بگذارید پاره شوند
[ترجمه ترگمان]گیتار رو کامل کن و بزن به چاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Underneath this image of normalcy, addiction threatened to rip this family apart.
[ترجمه گوگل]در زیر این تصویر از حالت عادی، اعتیاد این خانواده را تهدید می کرد که از هم بپاشد
[ترجمه ترگمان]در زیر این تصویر از وضعیت عادی، اعتیاد تهدید کرد که این خانواده را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Looking at the rip in her new dress, she flew into a rage.
[ترجمه گوگل]با نگاه کردن به پارگی لباس جدیدش، عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که به سوراخ لباس جدیدش نگاه می کرد، خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This would cause inflation to let rip again.
[ترجمه علی ترابی] این میتونه باعث افسار گسیختگی مجدد تورم بشه
|
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود که تورم دوباره پاره شود
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که تورم دوباره ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. What happened to your jacket? There's a big rip in the sleeve.
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی برای ژاکتت افتاد؟ یک پارگی بزرگ در آستین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چه بلایی سر ژاکتت اومده؟ یک سوراخ بزرگ در آستین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The group let rip with a single from their new album.
[ترجمه گوگل]گروه با تک آهنگی از آلبوم جدید خود ریپ کردند
[ترجمه ترگمان]گروه با تک آهنگ از آلبوم جدیدشان جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکاف (اسم)
crack, fracture, break, hiatus, breach, cut, incision, gap, craze, chap, split, flaw, chink, slot, notch, fraction, nick, breakthrough, seam, slit, slash, chasm, chine, suture, crevice, rip, cleft, rake, hair crack, interstice, scar, stoma

چاک (اسم)
cut, rift, incision, slashing, scissor, tear, split, chink, slot, slit, slash, suture, fissure, kerf, rip, hack, scotch, interstice, stoma

شکافتن (فعل)
fracture, rift, dispart, excise, split, rive, pierce, chink, slot, cleave, hackle, slit, fission, rip

پاره کردن (فعل)
cut, tear, shred, rip, mangle, tear up, rend, lacerate, lancinate

دریدن (فعل)
tear, slit, rip, rend, lacerate

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Rested In Peace
موضوع: عمومی
این کلمه مخفف بر روی سنگ قبر مسیحیان نوشته می شود و به معنی آرام گرفته در صلح و آرامش می باشد

تخصصی

[عمران و معماری] تلاطم
[مهندسی گاز] شکافتن، شکاف، پارگی
[زمین شناسی] گسلاب - الف) آشفتگی شدید آب، معمولاً حاصل پیوند یا برخورد جریانهای آب در دریا یا برهم کنش جریانها و بادها؛ یا در یک رود یا ناحیه نزدیک ساحل توسط جریانهایی که به سرعت بر روی یک قاعده ناهموار حرکت می کنند، می باشد. سقوط. نیز ببینید: گسلاب کشندی. گسلاب جریانی. - ب) شکل کوتاه شده ریپل (جریانها) که معمولاً بصورت جمع استفاده می شود.
[نساجی] شکاف - شکافتن - پارگی
[معدن] سقفکنی (معادن زیرزمینی)

انگلیسی به انگلیسی

• device that converts vector images into bit-mapped images that can be printed
protocol for managing routing of information in local area networks (computers)
tear, rent, opening caused by ripping; area of water with a strong or turbulent current; ripoff, cheat, instance of deception
tear, rend; be torn, be rent; criticize sharply, denounce
when something rips or is ripped, it is torn violently.
if you rip something away, you remove it quickly and violently.
a rip is a long cut or split in something made of cloth or paper.
if someone rips you off, they cheat you by charging too much for goods or services; an informal expression.
if you rip something up, you tear it into small pieces.
lay in rest after death (common inscription on headstones)

پیشنهاد کاربران

جِر دادن
all I want to do is rip off his sweatpants
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ریف� به معنی قاچ کردن، تقسیم کردن، قسمت کردن، برش یکدست، منظم ومرتب، ردیف کردن، شکاف، شکافتن، چاک، چاک خوردگی چاک دادن و. . . است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی
...
[مشاهده متن کامل]
( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�ریپrip� در زبان انگلیسی به کار میرود. دراینجا تبدیل رایج ف به پ راداریم یعنی ریفrif> ریپrip. کاربرد ریف ریف در لری: ای موویانه ریف ریف کو یعنی این میوه ها را برش بزن وتیکه تیکه کن، قاچ کن وردیف کن.

rip 2 ( n ) rip current =a strong current of water that flows away from the coast
rip
rip 1 ( n ) ( rɪp ) =a long tear in cloth, paper, etc
rip
گلوله موسوم به RIP در هنگام برخورد با هدف به صورت چندین شاخه ای باز مے شود و آسیب جدی وارد می کند. این گلوله عجیب ترین و کشنده ترین گلوله در جهان است!
RIP به معنی شادروان، مرحوم
James Dent RIP
مرحوم جیمز دنت
May he rest in peace
روانش شاد
روان شاد، شادروان، مرحوم
دوستان جدا از معنی اصلیش اینم بدونید بد نیست
یک اصطلاح در زبان انگلیسی داریم که برای تسلیت گفتن به کار می رود و معمولا به صورت مخفف �R. I. P� روی سنگ قبر هم نوشته می شود. در زبان فارسی معمولاً گفته می شود �روحَش شاد�.
در مورد لباس/ شلوار به معنی پاره شده که مد شده باشد
R. I. P: Rest In Peace
( آرزوانه/دعایی )
در آرامش بخواب.
نا منظم کار کردن موتور اتومبیل در اثر اختلال در برق خودرو. ریپ زدن هم گفته می شود.
rip ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: شکافت
تعریف: تلاطم آب حاصل از برهم کنش جریان ها و باد
1.
tear something up/apart = rip something : پاره کردن
2.
Used to indicate that a plan or idea has fallen through. and To say when someone says sumthing stupid. used in response to an unfortunate but mild problem : گندش بزنن
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی باید بگی که یه حسی اینطوری داشتی: پززز! آقا رو باش! - وقتی داری تمام تلاشتو میکنی که نخندی، ولی هوا از دماغت نشت میکنه میتونی تو اینجور موقعیتا بگی RIP!
E 1.
Stupid person : "Chris Rock was in Rush Hour"
Person 2: "RIP. . . that was chris tucker, stupid" وای سوتی رو! ای خنگ خدا - بدبخت!
Stupid person : "ow. . "
E 2
Person A: "Hey man, are we going to the mall today?"
Person B: "Nahh, it's my grandma's birthday so my family wants me to come to see her. "
Person A: "Dammit. "
Person C: "rip" چه بدشانسی ای - گندش بزنن
E 3.
Person A: "Yo, we gunna make those grilled cheese sandwiches?"
Person B: "Ahh we could have but I forgot the cheese. "
Person A: "rip" چه بدشانسی ای - گندش بزنن

کپی کردن ( عکس، صدا، اهنگی، . . . ) برروی کامپیوترخود ( ازجایی )
The Routing Information Protocol ( RIP ) is an older routing protocol that identifies distances between routers. RIP is an application layer protocol.
درسته که معنی جابجایی و پاره کردن رو میده. ولی وقتی روی قبر دیده میشه مخفف rest in peace هست که یعنی در ارامش بخاب، یا در ارامش بخاب رفته، خودمون میگیم روحش شاد. اونا میگن در صلح و ارامش فارغ از دنیا استراحت میکنه
ripped میتونه معنی سیکس پک روی شکم هم بده یا اندام خیلی ورزیده
مثلا این جمله
) که سیکس پک داره یا اندام ورزیده ای داره ) under his longed covered clothes i had always known he was ripped
The children ripped open the presents excitedly
What happened to your jacket? There's a big rip in the sleeve
پاره شدن/شکافتن آستین لباس
به معنی آرام گرفته در صلح و آرامش هم هست
Rest in peace
برای تسلیت استفاده می شود و روی سنگ قبر مسیحیان نوشته می شود
به معنی پاره کردن
جناب مسعود خان درست میگن. . . در لانگمن هم بدون ed آمده
Rest In Peace

I could rip her a new one
میتونم جر و واجرش کنم.
به معنای باد معده هم هست
He just let one rip
( با دست، چیزی را به سرعت و با خشونت ) کشیدن و خارج کردن
He ripped off his tie.
We ripped the old carpeting off the stairs.
Half of the house was ripped away in the explosion.
مستر پارسا و آقای میثم علیزاده
rested اشتباه هست، و شما قبلش باید یک سرچ انجام می دادید.
این برای گذشته نیست، و جمله ای دعایی برای آینده است. تو مایه های May he/she rest in peace. ویکیپدیا رو چک کنین در این رابطه.
...
[مشاهده متن کامل]

The phrase "Rest in peace", RIP. . . is sometimes used in traditional Christian services and prayers. . . to wish the soul of a decedent eternal rest and peace.

● جر دادن
rip to somebody یعنی روحش قرین رحمت، روحش شاد
مثلا rip to Ali
که rip مخفف rested in peace میباشد
rip your back
پشتتو جر میدم
پاره کردن
Rest In Peace
خدا رحتمش کند
به معنا rested in pease دوستان ed که کلمه گذشته است را فراموش نکنیم ما داریم میگیم مرده یعنی گذشته پس ed میگیره مخففش هم که میدونیم r. i. p معنیش هم در فارسی میشه استراحت در ارامش ( و صلح و امنیت ) این جمله بیشتر بر روی سنگ قبر مسیحیان دیده میشود و به گونه ای تبدیل به یک فرهنگ مانند فرهنگ های مسلمانان شوده است و دیدن این نوشتار بر روی سنگ قبر ان ها چیز عجیبی نیست
به معنی استراحت و آرام گرفتن در آرامش و صلح می باشد و به اصطلاح 《روحش شاد》میباشد
ب معنی مردن و ارام گرفتن و صلح و ارامش هم هست ک بر روی سنگ قبر مسحیان نوشته میشه
در آرامش خوابیده

( کامپیوتر ) کپی کردن عکس و فیلم از CD یا DVD بر روی کامپیوتر
Rest In Peace روحش قرین آرامش باشد. ( برای تسلیت گفتن ب کسی به کار می رود )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس