salable

/ˈseɪləbl̩//ˈseɪləbl̩/

معنی: قابل فروش، فروختنی، قابل خرید، معاملهای، قابل فروش حراج، فروشی
معانی دیگر: عرضه کردنی (برای فروش)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: salability (n.)
• : تعریف: available or suitable for sale; easily sold.
متضاد: unsalable

جمله های نمونه

1. Black Tea and Longjin Tea are salable in our market.
[ترجمه گوگل]چای سیاه و چای Longjin در بازار ما قابل فروش هستند
[ترجمه ترگمان]تی پارتی به لک و تی پارتی تی در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Women, in contrast, tended to turn out salable products.
[ترجمه گوگل]در مقابل، زنان تمایل به تولید محصولات قابل فروش داشتند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، زنان تمایل داشتند که محصولات خود را تحویل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The houses are highly salable.
[ترجمه گوگل]خانه ها فروش بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]خانه ها قابل خرید و فروش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ideas seem valueless unless they are salable.
[ترجمه گوگل]ایده ها بی ارزش به نظر می رسند مگر اینکه قابل فروش باشند
[ترجمه ترگمان]ایده ها بی فایده به نظر می رسند، مگر اینکه قابل فروش باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This product was salable for three yeast on local market.
[ترجمه گوگل]این محصول به قیمت سه مخمر در بازار محلی قابل فروش بود
[ترجمه ترگمان]این محصول برای سه مخمر در بازار محلی قابل فروش خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The books were sent back in salable condition.
[ترجمه گوگل]کتاب ها در شرایط قابل فروش پس فرستاده شدند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را به صورت salable فرستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The returnees come back with much more than salable skills.
[ترجمه گوگل]بازگشت کنندگان با مهارت های بسیار فراتر از فروش برمی گردند
[ترجمه ترگمان]افرادی که بازگشته اند، با بیش از salable مهارت خود بازگشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How can the wshing machining be salable if we import yours at 380 yuan per set?
[ترجمه گوگل]اگر ماشین شما را با قیمت 380 یوان در هر مجموعه وارد کنیم، چگونه می‌توان ماشین‌کاری واشینگ را به فروش رساند؟
[ترجمه ترگمان]اگر ماشین کاری شما را در ۳۸۰ یوآن برای هر مجموعه وارد کنیم، چگونه ماشین کاری wshing قابل فروش خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These items are most salable in our market.
[ترجمه گوگل]این اقلام در بازار ما بیشترین فروش را دارند
[ترجمه ترگمان]این اقلام most در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are not as salable as canned fruit, I suppose.
[ترجمه گوگل]به نظر من آنها به اندازه میوه های کنسرو شده قابل فروش نیستند
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم آن ها به اندازه قوطی کنسرو نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was a slave, and salable as such.
[ترجمه گوگل]او یک برده بود و به این ترتیب قابل فروش بود
[ترجمه ترگمان]او یک برده بود و آن قدر خرید و فروش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Products of this brand are salable in our market.
[ترجمه گوگل]محصولات این برند در بازار ما قابل فروش است
[ترجمه ترگمان]محصولات این برند در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For a salable product, the channel profit mode of VMI is established, which based is on deterministic demand having safe stock and stock-out cost.
[ترجمه گوگل]برای یک محصول قابل فروش، حالت سود کانال VMI ایجاد می‌شود که بر اساس تقاضای قطعی با داشتن انبار مطمئن و هزینه انبار است
[ترجمه ترگمان]برای محصول قابل فروش، حالت سود کانال of ایجاد می شود، که براساس تقاضای قطعی برای داشتن سهام ایمن و هزینه خارج از سهام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Your quartz clocks are quite salable on our market.
[ترجمه گوگل]ساعت های کوارتز شما در بازار ما کاملاً قابل فروش هستند
[ترجمه ترگمان]ساعت های quartz در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل فروش (صفت)
alienable, salable, marketable, mercenary, venal, vendible

فروختنی (صفت)
salable, for sale, saleable

قابل خرید (صفت)
salable, saleable

معامله ای (صفت)
salable, saleable

قابل فروش حراج (صفت)
salable, saleable

فروشی (صفت)
salable, saleable

انگلیسی به انگلیسی

• able to be sold, fit to be sold, marketable

پیشنهاد کاربران

بپرس