scalpel

/ˈskælpəl//ˈskælpəl/

معنی: نیشتر، چاقوی کوچک جراحی، چاقوی کالبد شکافی، با چاقوی جراحی بریدن
معانی دیگر: (جراحی و کالبد شکافی) چاقوی جراحی، اسکالپل، پاره پاره کرد ن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, light knife with a thin sharp blade, used. esp. in surgical operations.

جمله های نمونه

1. Done with a fine scalpel, this could give fine detail.
[ترجمه گوگل]این کار با یک چاقوی جراحی خوب انجام می شود، می تواند جزئیات خوبی را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]با یک چاقوی جراحی خوب، این می تواند جزئیات خوبی به شما بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He took a scalpel from the pocket of his jacket and slipped the plastic sheath off its sharp blade.
[ترجمه گوگل]از جیب ژاکتش چاقوی جراحی بیرون آورد و غلاف پلاستیکی را از تیغه تیزش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]چاقوی جراحی را از جیب ژاکتش بیرون آورد و تیغه پلاستیکی را از تیغه تیزش کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There he was handed a smock and a scalpel and one of the new surgical stapling devices.
[ترجمه گوگل]در آنجا یک ماک و یک چاقوی جراحی و یکی از وسایل جدید منگنه جراحی به او تحویل داده شد
[ترجمه ترگمان]او یک روپوش و یک چاقوی جراحی و یکی از وسایل جراحی پایه را به دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Despite all this wielding of scalpel and knife some issues remain resolutely fudged.
[ترجمه گوگل]علیرغم این همه استفاده از چاقوی جراحی و چاقو، برخی از مسائل با قاطعیت حل نشده است
[ترجمه ترگمان]با وجود تمام این اعمال جراحی چاقوی جراحی و چاقو، برخی مسائل با عزمی راسخ باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Perhaps the man wielding the scalpel was not a qualified doctor at all.
[ترجمه گوگل]شاید مردی که چاقوی جراحی را به دست داشت اصلاً پزشک شایسته ای نبود
[ترجمه ترگمان]شاید مردی که چاقوی جراحی را به کار می برد دکتر واجد شرایط نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So I can exorcise it with the scalpel of language.
[ترجمه گوگل]بنابراین من می توانم آن را با چاقوی سر زبان از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]پس من می توانم آن را با استفاده از چاقوی جراحی قلب از آن بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of the guys takes a scalpel from a holster at his belt.
[ترجمه گوگل]یکی از بچه ها یک چاقوی جراحی را از غلاف در کمربندش می گیرد
[ترجمه ترگمان]یکی از بچه ها چاقوی جراحی رو از غلاف بیرون میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A scalpel gleamed in the doctor's long freckled hand.
[ترجمه گوگل]چاقوی جراحی در دست بلند کک و مک دکتر می درخشید
[ترجمه ترگمان]تیغ جراحی روی صورت کک مکی دکتر درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ageing Rodin hacked with a scalpel at the sensitive, sinewy perfection of his clay figures.
[ترجمه گوگل]رودین سالخورده با چاقوی جراحی به کمال حساس و غم انگیز پیکره های گلی خود هک می کرد
[ترجمه ترگمان]سن رو دن با تیغ جراحی مغز حساس و قوی پیکر او را هک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Trim the pads if necessary with a scalpel to prevent them touching any neighbouring pads or tracks.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم، پدها را با چاقوی جراحی برش دهید تا از تماس آنها با هر پد یا مسیر همسایه جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]در صورت لزوم، در صورت نیاز به جراحی با چاقوی جراحی، برای جلوگیری از دست زدن به هر گونه پد یا ریل مجاور، به کار خود ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The scalpel sliced the material more smoothly than butter.
[ترجمه گوگل]چاقوی جراحی مواد را نرمتر از کره برش داد
[ترجمه ترگمان]تیغ جراحی ماده را به نرمی از کره جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The skin is now incised with the scalpel along the previously - drawn lines.
[ترجمه گوگل]اکنون پوست با چاقوی جراحی در امتداد خطوطی که قبلا کشیده شده اند بریده می شود
[ترجمه ترگمان]پوست در حال حاضر با چاقوی جراحی که پیش از این کشیده شده بود، مرطوب کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A scalpel is a surgical instrument.
[ترجمه گوگل]چاقوی جراحی یک ابزار جراحی است
[ترجمه ترگمان]یه چاقوی جراحی یه ابزار جراحی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new scalpel is brought from America.
[ترجمه گوگل]چاقوی جراحی جدید از آمریکا آورده شده است
[ترجمه ترگمان]چاقوی جراحی جدید از آمریکا آورده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیشتر (اسم)
knife, harpoon, lancet, lancelet, scalpel

چاقوی کوچک جراحی (اسم)
scalpel

چاقوی کالبد شکافی (اسم)
scalpel

با چاقوی جراحی بریدن (فعل)
scalpel

انگلیسی به انگلیسی

• small straight surgical knife
a scalpel is a knife with a short, thin, sharp blade. scalpels are used by surgeons during operations.

پیشنهاد کاربران

scalpel ( n ) ( sk�lpəl ) =a small sharp knife used by doctors in medical operations
scalpel
تیغ جراحی
نام دیگر آن بیستوری یا تیغ بیستوری است.
( در زبان فرانسوی به تیغ جراحی یا همان اسکالپل، بیستوری Bisturi میگویند )

بپرس