scrabble

/ˈskræbl̩//ˈskræbl̩/

معنی: تقلا، تلاش، دستمالی، دستمالی کردن، سرسری چیز نوشتن، خط خط کردن
معانی دیگر: (برای یافتن چیزی) پنجه (بر زمین) کشیدن، خراشاندن، چنگ زدن، (با خط بد یا با شتاب) نوشتن، تقلا کردن، تکاپو کردن، (خوراک و غیره) با شتاب تهیه کردن، سرهم کردن، رجوع شود به: scribble، چنگ زنی، خراشیدن (با پنجه یا چنگال)

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: scrabbles, scrabbling, scrabbled
• : تعریف: to grab for something in a disorganized or frantic fashion, with or as if with the hands or claws.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to scrape or scratch at, with or as if with the nails or claws.
اسم ( noun )
مشتقات: scrabbler (n.)
(1) تعریف: an act of grabbing, scraping, struggling, or climbing using or as if using the hands or claws.
مشابه: scramble

(2) تعریف: an awkward or careless bit of writing; scribble.

جمله های نمونه

1. His favourite recreations are golf and playing Scrabble.
[ترجمه عطیه معصوم نژاد] تفریح مورد علاقه ی او گلف و جدول است
|
[ترجمه گوگل]تفریحات مورد علاقه او گلف و بازی اسکربل است
[ترجمه ترگمان]سرگرمی های مورد علاقه اش بازی گلف و بازی کردنشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your mother's a wizard at Scrabble.
[ترجمه عطیه معصوم نژاد] مادرت تو بازی واژه سازی یه جادوگر است
|
[ترجمه گوگل]مادرت در اسکرابل جادوگر است
[ترجمه ترگمان]))- مادرت جادوگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They began frantically to scrabble in the stone and dust.
[ترجمه گوگل]آنها دیوانه وار شروع به خراشیدن در سنگ و خاک کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها دیوانه وار شروع به بازی در سنگ و خاک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His fingers began to scrabble at the coarse edge of the steel plate.
[ترجمه گوگل]انگشتانش در لبه درشت صفحه فولاد شروع به خراشیدن کردند
[ترجمه ترگمان]انگشتانش روی لبه خشن بشقاب فولادی شروع به بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Popular games normally are: whist, rummy, scrabble, draughts, dominoes or poker.
[ترجمه گوگل]بازی های محبوب معمولاً عبارتند از: whist، rammy، scrabble، draught، دومینو یا پوکر
[ترجمه ترگمان]بازی های محبوبی در حالت عادی، بازی ویست، بازی شطرنج، بازی دومینو، بازی دومینو یا پوکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the quieter moments Scrabble might be the order of the day.
[ترجمه گوگل]در لحظات آرام تر، دستمالی ممکن است دستور روز باشد
[ترجمه ترگمان]در لحظات آرام تر، Scrabble ممکن است نظم و ترتیب روز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The three of them playing Scrabble on the floor of the lounge.
[ترجمه گوگل]سه تای آنها در حال بازی کردن اسکربل در کف سالن
[ترجمه ترگمان]هر سه آن ها با اسکربل بازی می کردند و روی زمین سالن استراحت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He saw Mariana scrabble at the grass, desperate for purchase.
[ترجمه گوگل]او ماریانا را دید که در حال دست و پا زدن روی چمن بود و از خرید ناامید بود
[ترجمه ترگمان]ماریانا را دید که روی علف ها با درماندگی به دنبال خرید می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We had a game of Scrabble that seemed to go on forever.
[ترجمه گوگل]ما یک بازی اسکربل داشتیم که به نظر می رسید برای همیشه ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]ما بازی اسکربل بودیم که به نظر می رسید برای همیشه ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Flames belch from the wreckage, degenerate human beings scrabble for survival, the screen is dark and the aspect brooding.
[ترجمه گوگل]شعله‌های آتش از لاشه‌ها می‌آیند، انسان‌های منحط برای بقا دست به قلم می‌زنند، صفحه نمایش تاریک است و جنبه‌های آن در حال غوطه‌ور شدن است
[ترجمه ترگمان]شعله های آتش از میان خرابه ها بیرون می زند و انسان ها را فاسد می کند تا زنده بماند، پرده تاریک است و جنبه تفکر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In Scrabble you score points by making words on the board.
[ترجمه گوگل]در Scrabble با ساختن کلمات روی تخته امتیاز کسب می کنید
[ترجمه ترگمان]تو بازی کردن با کلمات با کلمات روی صفحه اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You would still need to take some Travel Scrabble to make the walk more interesting.
[ترجمه گوگل]برای جالب‌تر کردن پیاده‌روی، هنوز باید مقداری دستمالی سفر بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای این که پیاده روی جالب تر باشد، باید کمی از Scrabble سفری داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Expect Siberian Scrabble next, the coolest game of all.
[ترجمه گوگل]منتظر Siberian Scrabble بعدی باشید، جالبترین بازی از همه
[ترجمه ترگمان]در مرحله بعدی، Scrabble سیبری \"بازی coolest coolest\" را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ruth and I played a spiritless game of Scrabble.
[ترجمه گوگل]من و روث یک بازی بی روح از اسکرابل بازی کردیم
[ترجمه ترگمان]من و روت در بازی با اسکربل بازی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقلا (اسم)
stress, agony, strife, slog, tussle, scramble, bout, tug, effort, exertion, nisus, wrestle, strain, bustle, muss, scrabble

تلاش (اسم)
scramble, effort, fuss, endeavor, bustle, muss, scrabble

دستمالی (اسم)
grope, scrabble

دستمالی کردن (فعل)
rough, scrabble

سرسری چیز نوشتن (فعل)
scrabble

خط خط کردن (فعل)
streak, fleck, scrabble

انگلیسی به انگلیسی

• scribble, scrawl; scratch, scrape; scramble, struggle
scribble, scrawl; scratch, abrade. scrape; struggle, scramble; snatch, grope
if you scrabble at something, you scrape at it with your fingers or feet.
if you scrabble somewhere or scrabble around, you move your hands or feet about in order to find something that you cannot see.
scrabble is a word game played with letters on a board; scrabble is a trademark.

پیشنهاد کاربران

بازی واژه سازی
این واژه رو بزنید گوگل و تصاویری ک میاد رو مشاهده کنید. در غیر اینصورت با تعریف این و اون نمی تونید معنی دقیق این واژه رو بفهمید و خوب به خاطر بسپارید
scrabble
بادست پاچگی دنبال چیزی گشتن ، مأیوسانه یا بیهوده تقلا کردن، بیهوده به هردرزدن، بیهوده سعی کردن ، دیوانه وار یا مأیوسانه چیزی را بدست آوردن یا ساختن، با عجله و بی تعادل حرکت کردن یا دویدن، باخراشیدن سطحی را کندن، با عجله چیزی را با دست کنار زدن یا مرتب کردن،
بازی که با حروف کوچک روی بلوک های پلاستیکی کلمه میسازن
The Word game
بازی رومیزی پازل حروف یا جدول کملات
گند زدن

بپرس