seating

/ˈsiːtɪŋ//ˈsiːtɪŋ/

معنی: جا، تهیه جا، محل استقرار
معانی دیگر: ترتیب صندلی ها (در سالن و غیره)، ترتیب نشستن، نشینه بندی، پارچه ی مبلی، پارچه ی روصندلی، (مکانیک ـ معماری) پایه، زیر سازی، نشستگاه، نشیمن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of providing or furnishing with seats.

(2) تعریف: the arrangement of seats in a hall or theater.

جمله های نمونه

1. the seating arrangement
ترتیب نشستن،ترتیب صندلی ها

2. It is a downmarket eating house, seating about 60.
[ترجمه گوگل]این یک خانه غذاخوری در بازار پایین است که حدود 60 نفر ظرفیت دارد
[ترجمه ترگمان]این خانه یک خانه غذا خوری است که حدود ۶۰ صندلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The auditorium has comfortable seating and modern acoustics.
[ترجمه گوگل]سالن دارای صندلی راحت و آکوستیک مدرن است
[ترجمه ترگمان]این تالار دارای جایگاه مناسب و آکوستیک مدرن می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The seating is arranged in tiers.
[ترجمه گوگل]صندلی ها به صورت طبقاتی چیده شده اند
[ترجمه ترگمان]صندلی ها در ردیف چیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The stadium has been fitted with seating for over eighty thousand spectators.
[ترجمه گوگل]این ورزشگاه دارای صندلی برای بیش از هشتاد هزار تماشاگر است
[ترجمه ترگمان]ورزشگاه گنجایش بیش از هشتاد هزار تماشاچی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stadium has a seating capacity of 50 000.
[ترجمه گوگل]ظرفیت این ورزشگاه 50000 نفر است
[ترجمه ترگمان]این ورزشگاه گنجایش ۵۰۰۰۰ نفر تماشاچی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "I'm so glad to see you!" she said, seating herself between Eleanor and Marianne.
[ترجمه گوگل]"من خیلی خوشحالم که شما را می بینم!" گفت و بین النور و ماریان نشست
[ترجمه ترگمان]از دیدنت خیلی خوشحالم! او در حالی که بین الی نور و ماریا نه نشست، گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We need to work out the seating plan for the wedding.
[ترجمه گوگل]ما باید برنامه نشستن برای عروسی را تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید برنامه نشست برای عروسی را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've made a few minor adjustments to the seating plan.
[ترجمه گوگل]من چند تغییر جزئی در برنامه صندلی انجام دادم
[ترجمه ترگمان]من چند تنظیمات جزئی در برنامه نشست ایجاد کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How much seating room do we have?
[ترجمه گوگل]چقدر اتاق نشیمن داریم؟
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن چقدر داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The car has seating for six.
[ترجمه گوگل]ماشین دارای شش صندلی است
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ساعت شش در حال نشستن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do we have enough seating for the guests?
[ترجمه گوگل]آیا صندلی کافی برای مهمانان داریم؟
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی برای مهمونا جا داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Have you worked out the seating arrangements/plan for the wedding reception?
[ترجمه گوگل]آیا ترتیبات/برنامه نشستن برای پذیرایی عروسی را انجام داده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا برای پذیرایی از مراسم عروسی برنامه ریزی کرده اید \/ برنامه را برنامه ریزی کرده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The room had seating capacity for about 80.
[ترجمه گوگل]ظرفیت اتاق حدود 80 نفر بود
[ترجمه ترگمان]اتاق گنجایش حدود ۸۰ نفر را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The theatre has seating for about 500 people.
[ترجمه گوگل]سالن تئاتر حدود 500 نفر صندلی دارد
[ترجمه ترگمان]تئاتر حدود ۵۰۰ نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جا (اسم)
house, accommodation, seat, site, stead, case, lodge, place, room, space, situation, receptacle, location, station, berth, socket, sitting, emplacement, houseroom, seating, vacancy, lieu, locality, quarterage

تهیه جا (اسم)
housing, seating

محل استقرار (اسم)
seating

تخصصی

[سینما] ترتیب صندلیها (در تالار نمایش )

انگلیسی به انگلیسی

• arrangement of sitting places or chairs; act of providing with seats; fabric for upholstering seats
the seating in a place is the seats there.

پیشنهاد کاربران

بپرس