seldom

/ˈseldəm//ˈseldəm/

معنی: بندرت، ندرتا، بسیار کم، خیلی کم
معانی دیگر: به ندرت، گهگاه، کم، کمتر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: rarely; infrequently; occasionally.
مترادف: infrequently, rarely
متضاد: often
مشابه: hardly, little, occasionally, scarcely, uncommonly

- Now that he is married, we seldom see him.
[ترجمه گوگل] حالا که متاهل است کمتر می بینیمش
[ترجمه ترگمان] حالا که ازدواج کرده، به ندرت او را می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They don't subscribe to the newspaper because they seldom read it.
[ترجمه Rihana] آنها روزنامه را دنبال نمیکننند زیرا به ندرت آنرا میخوانند
|
[ترجمه شهان] انها روزنامه برایشان مهم نیست زیرا خیلی کم روزنامه میخوانن
|
[ترجمه گوگل] آنها مشترک روزنامه نمی شوند زیرا به ندرت آن را می خوانند
[ترجمه ترگمان] آن ها به این دلیل مشترک روزنامه نیستند که به ندرت آن را می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i seldom go there any more
دیگر به ندرت به آنجا می روم.

2. she seldom comes here
او به ندرت اینجا می آید.

3. those who gossip seldom consider the truth
آنانکه شایعه پراکنی می کنند کمتر به واقعیت توجه دارند.

4. where there is seldom heard a discouraging word
جایی که در آن حرف یاس آور به ندرت شنیده می شود

5. where there is seldom heard a discouraging word . . .
در جایی که کمتر حرف مایوس کننده شنیده می شود . . .

6. where justice reigns strife seldom enters
آنجا که عدالت حاکم است کشمکش به ندرت راه می یابد.

7. such love as his is seldom seen
عشقی مثل عشق او کمتر دیده می شود.

8. staying in bed until noon was a luxury that she could seldom enjoy
تا ظهر در بستر ماندن لذتی بود که به ندرت از آن متمتع می شد.

9. Friends are lost by calling often and calling seldom.
[ترجمه گوگل]دوستان با تماس های مکرر و به ندرت تماس از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]دوستان با تماس گرفتن و تماس گرفتن به ندرت از بین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two dogs over one bone seldom agree.
[ترجمه گوگل]دو سگ بیش از یک استخوان به ندرت موافق هستند
[ترجمه ترگمان]دو سگ بیشتر از یک استخوان به ندرت با هم موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two of a trade seldom agree.
[ترجمه گوگل]دو نفر از یک تجارت به ندرت موافق هستند
[ترجمه ترگمان]دو مورد از یک تجارت به ندرت موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He that is angry is seldom at ease.
[ترجمه گوگل]کسی که عصبانی است به ندرت راحت است
[ترجمه ترگمان]او که عصبانی است به ندرت ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Things are seldom what they seem.
[ترجمه گوگل]چیزها به ندرت آن چیزی هستند که به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Who undertakes many things at once, seldom does anything well.
[ترجمه گوگل]کسی که خیلی کارها را همزمان انجام می دهد، به ندرت کاری را خوب انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]چه کسی همه کارها را فورا انجام می دهد، به ندرت کار خوبی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Misfortunes never [seldom] come alone [single].
[ترجمه گوگل]بدبختی ها هرگز [به ندرت] به تنهایی [مجرد] نمی آیند
[ترجمه ترگمان]Misfortunes هرگز [ به ندرت ] تنها می آیند [ تک [
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Misfortunes (or Hardships) never (or seldom) come alone (or singly).
[ترجمه گوگل]بدبختی ها (یا سختی ها) هرگز (یا به ندرت) به تنهایی (یا به تنهایی) به وجود نمی آیند
[ترجمه ترگمان]Misfortunes (یا Hardships)هرگز (یا به ندرت)تنها می آیند (یا به طور جداگانه)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. An evil chance seldom comes alone.
[ترجمه گوگل]یک شانس بد به ندرت به تنهایی پیش می آید
[ترجمه ترگمان]یک شانس بد به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بندرت (قید)
sometimes, rarely, seldom

ندرتا (قید)
rarely, seldom, scarcely

بسیار کم (قید)
seldom

خیلی کم (قید)
seldom

تخصصی

[نساجی] به ندرت - ندرتاً - گاهی

انگلیسی به انگلیسی

• not often, infrequently, rarely
if something seldom happens, it happens only occasionally.

پیشنهاد کاربران

گهگاه
درصد قیدهای تکرار:
NEVER: 0%
HARDLY EVER: 10%
RARELY: 20%
SELDOM: 30%
OCCASIONALLY: 40%
SOMETIMES: 50%
OFTEN: 60%
FREQUENTLY: 70%
GENERALLY: 80%
USUALLY: 90%
ALWAYS: 100%
15 درصد مواقع ، به ندرت ، به کمی
rarely
15 درصد مواقع

به ندرت
10 درصد وقت ها .
به انگلیسی به معنی:hardly ever و rarely می باشد

بپرس