self confident

/ˈselfˈkɑːnfədənt//selfˈkɒnfɪdənt/

مطمئن بخود

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is self-confident behaves confidently because they feel sure of their abilities or worth.

پیشنهاد کاربران

خودباور
خودباورانه
a self - confident child
a self - confident manner
خودمطمئن
از خودراضی
من اعتماد بنفس بالا دارم

کسی که به خودش اعتماد داره، با اعتماد به نفس
For example: Janet is a very self - confident young woman. She'll do well at the university.
شخصی که اعتماد بنفس داره
کسی که به توانایی های خودش اطمینان داره
متضاد insecure
خود باوری_ب خود اعتقاد داشتن
اعتماد به نفس، اعتماد به خود
دارای اعتماد به نفس
مطمن به خود
کلمهconfidentبه تنهایی به معنای رازدارمیباشد، وقتی باselfهمراه شدبه معنای شخصی که به خودش اعتمادداردکه رازشمارافاش نمیکند، یعنی به خودش باورداردکه دهن لق نیست پس دراینجامعنای ادم مورداعتمادبرای گفتن رازهم معنامیشود.
با اعتماد به نفس
trusting in one's abilities, qualities, and judgment
کسی که از خودش مطمئن است
با اعتماد به نفس
مطمءن بخود
متکی به خود
با اعتماد بنفس ، مطمئن از خود،
اعتماد داشتن به خود -

با اعتماد به نفس ( صفت )
Example: Ali is a self - confident football player.
اعتماد به نفس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس