sheaf

/ˈʃiːf//ʃiːf/

معنی: یک بسته، بغل، دسته، بافه، دسته یا بافه گندم، دسته گل یا گیاه، بافه ردن، دسته کردن
معانی دیگر: (کاغذ و غیره) بسته، بقچه، بافه (دسته ی گندم و غیره ی درو شده)، بسدک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: sheaves
(1) تعریف: a bound bundle of cut grain.
مشابه: shock

- Each sheaf of grain is set up in the field to dry.
[ترجمه گوگل] هر برگ دانه در مزرعه قرار می گیرد تا خشک شود
[ترجمه ترگمان] هر دسته گندم در زمین خشک می شود تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any bundle of small or thin items.

- a sheaf of letters
[ترجمه گوگل] دسته ای از حروف
[ترجمه ترگمان] یک دسته کاغذ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a sheaf of letters in my grandfather's hand
یک دسته نامه به خط پدربزرگم

2. A lawyer walked in carrying a whole sheaf of papers.
[ترجمه گوگل]یک وکیل در حالی که یک برگه کامل کاغذ را حمل می کرد وارد شد
[ترجمه ترگمان]یک وکیل با یک دسته کاغذ وارد اتاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He waved a sheaf of documents at me.
[ترجمه گوگل]دسته ای از اسناد را برایم تکان داد
[ترجمه ترگمان]او دسته ای از اسناد را به طرف من تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He thrust his hand between a sheaf of loosened papers and crackled them.
[ترجمه گوگل]دستش را بین دسته ای از کاغذهای شل شده فرو کرد و آنها را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]دستش را میان توده ای از کاغذهای شل باز کرد و crackled کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He laid a sheaf of documents on the desk.
[ترجمه گوگل]دسته ای از اسناد را روی میز گذاشت
[ترجمه ترگمان]او توده ای از اسناد را روی میز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The speaker came into the hall carrying a sheaf of notes.
[ترجمه گوگل]سخنران در حالی که دسته ای از یادداشت ها را حمل می کرد وارد سالن شد
[ترجمه ترگمان]سخنران وارد سرسرا شد و یک دسته اسکناس همراه آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He took out a sheaf of papers and leafed through them.
[ترجمه گوگل]یک برگه کاغذ بیرون آورد و آنها را ورق زد
[ترجمه ترگمان]یک دسته کاغذ بیرون آورد و به آن ها نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stephanie appeared with a sheaf of papers.
[ترجمه گوگل]استفانی با یک برگه کاغذ ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]استفانی با یه دسته کاغذ ظاهر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The appraiser produced a sheaf of papers and had Harry Nelson sign every one.
[ترجمه گوگل]ارزیاب یک برگه کاغذ تهیه کرد و هری نلسون را امضا کرد
[ترجمه ترگمان]ارزیاب یک دسته کاغذ تهیه کرده بود و هری نلسون را امضا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wendy stood up nervously, taking a sheaf of papers from her bag.
[ترجمه گوگل]وندی عصبی بلند شد و یک برگه کاغذ از کیفش برداشت
[ترجمه ترگمان]وندی عصبی از جا برخاست و یک دسته کاغذ از کیفش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He took out of his briefcase a sheaf of invitations.
[ترجمه گوگل]از کیفش مشتی از دعوتنامه بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]دستش را از کیفش بیرون آورد و یک دسته کارت دعوت نامه فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She stood up and took a sheaf of papers out of her bag.
[ترجمه گوگل]از جایش بلند شد و یک برگه کاغذ از کیفش بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]او بلند شد و یک دسته کاغذ از کیفش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Instead he took a sheaf of glossy photographs from his portmanteau and pushed them across the table towards the Corsican.
[ترجمه گوگل]در عوض، او یک دسته از عکس‌های براق را از مانتویش برداشت و آن‌ها را روی میز به سمت کورسی هل داد
[ترجمه ترگمان]به جای آن یک دسته عکس های درخشان از خورجین بیرون آورد و به طرف مرد کرسی تف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Christie's auctioneer Colin Sheaf mounted his rostrum in front of a wall of 100 blue and white vases.
[ترجمه گوگل]کالین شیف، حراجدار کریستی، منبر خود را در مقابل دیواری متشکل از 100 گلدان آبی و سفید نصب کرد
[ترجمه ترگمان]حراج حراج کریستی، کالین Sheaf در مقابل یک دیوار ۱۰۰ گلدان آبی و سفید بر روی میز خطابه خود نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک بسته (اسم)
armful, pack, bagful, sheaf

بغل (اسم)
sheaf, armpit, bosom, oxter

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

بافه (اسم)
sheaf

دسته یا بافه گندم (اسم)
sheaf

دسته گل یا گیاه (اسم)
sheaf

بافه ردن (فعل)
sheaf

دسته کردن (فعل)
truss, fagot, sheaf, band, bandage, cluster, bundle, bunch, sheave

تخصصی

[ریاضیات] بافه

انگلیسی به انگلیسی

• bundle of grain bound together after harvesting; bundle, collection
bind into a sheaf, make into a sheaf
a sheaf of papers is a bundle of them.
a sheaf of corn is a bundle of ripe corn plants tied together.
see also sheaves.

پیشنهاد کاربران

دسته، گروه، بافه، بافته، بغچه
( همونیه که توی فارسی میگیم �شیاف� ) 🤭😊
sheaf ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: بافه 2
تعریف: دستۀ کوچکی از ساقه های دارای دانه که پس از درو به هم بسته می شوند
تعدادی

بپرس