1. They had to rush to get everything shipshape before the official opening.
[ترجمه گوگل]آنها باید عجله می کردند تا همه چیز را قبل از افتتاح رسمی به شکل کشتی دربیاورند [ترجمه ترگمان]باید عجله می کردند تا قبل از افتتاح رسمی همه چیز را مرتب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Hotels are warned when rooms aren't shipshape.
[ترجمه گوگل]زمانی که اتاق ها شکل کشتی نیستند به هتل ها هشدار داده می شود [ترجمه ترگمان]وقتی که اتاق ها مرتب و مرتب نیستن، بهشون اخطار می دم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Below decks, Grace was shipshape, but after calling on Lord Jim Nenna always felt impelled to start cleaning the bright-work.
[ترجمه گوگل]زیر عرشه، گریس به شکل کشتی بود، اما پس از تماس با لرد جیم ننا، همیشه احساس می کرد که مجبور به تمیز کردن کار روشن می شود [ترجمه ترگمان]گریس در زیر عرشه تر و تر بود، اما بعد از تماس با لرد جیم Nenna همیشه احساس می کرد که باید شروع به تمیز کردن کار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He gave one last check: everything secure, shipshape and Bristol fashion.
[ترجمه گوگل]او آخرین بررسی را انجام داد: همه چیز امن، شکل کشتی و مد بریستول [ترجمه ترگمان]او آخرین چک را داد: همه چیز امن و تر و تر و تر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Books on board Kids may keep their books shipshape if you give them this pair of Noah's Ark bookends.
[ترجمه گوگل]کتابهای داخل کشتی اگر این جفت قفسه کتاب کشتی نوح را به آنها بدهید، بچهها ممکن است کتابهایشان را به شکل کشتی حفظ کنند [ترجمه ترگمان]کتاب های روی تخته، اگر این جفت مجسمه نوح را به آن ها بدهید، کتاب ها را مرتب نگه می دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Anything new was noticeable on shipshape Lord Jim.
[ترجمه گوگل]هر چیز جدیدی در لرد جیم شکل کشتی قابل توجه بود [ترجمه ترگمان]جیم جیم چیز تازه ای دیده نمی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Let's get this house shipshape.
[ترجمه Arghavan] بیا این خونه رو تمیز و مرتب کنیم
|
[ترجمه گوگل]بیایید این خانه را شکل کشتی داشته باشیم [ترجمه ترگمان]بیا این خونه رو تر و تر کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Everything tidy and shipshape and orderly.
[ترجمه گوگل]همه چیز مرتب و کشتی شکل و منظم [ترجمه ترگمان]همه چیز مرتب و مرتب و مرتب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But all was shipshape, and I slept all the sounder despite the pounding.
[ترجمه مهتاب] همه چیز مرتب بود و علی رغم همه سر وصداها خوابیدم
|
[ترجمه گوگل]اما همه چیز به شکل کشتی بود و من با وجود کوبیدن با صدای بلند خوابیدم [ترجمه ترگمان]اما همه چیز مرتب بود و من با وجود ضرباتی که به او می زدم، خوابیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Those books are shipshape on the shelf.
[ترجمه گوگل]آن کتاب ها به شکل کشتی در قفسه هستند [ترجمه ترگمان]این کتاب ها در قفسه مرتب و مرتب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If a shipshape ship shop stocks six shipshape shop-soiled ships.
[ترجمه گوگل]اگر یک فروشگاه کشتی شکل دارای شش کشتی خاکی به شکل کشتی باشد [ترجمه ترگمان]اگر یک کشتی تعمیر و تمیز، ۶ تا کشتی کثیف و کثیف داشته باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. All well, I hope; all shipshape and seaworthy?'
[ترجمه گوگل]همه خوب، امیدوارم؛ همه شکل کشتی و دریانوردی؟ [ترجمه ترگمان]امیدوارم همه چیز مرتب و مرتب و مرتب باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We try to keep the ship shipshape.
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم شکل کشتی را حفظ کنیم [ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم کشتی را تر و تر نگه داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If a shipshape ship shop stocks six shipshape shop-soiled ships, how many shipshape shop-soiled ships would six shipshape ship shops stock?
[ترجمه گوگل]اگر یک فروشگاه کشتیسازی دارای شش کشتی خاکگرفته به شکل کشتی باشد، در شش فروشگاه کشتیسازی چند کشتی به شکل کشتیسازی میشود؟ [ترجمه ترگمان]اگر یک کشتی تعمیر و تمیز، شش تا از کشتی های کثیف و کثیف، چند کشتی کثیف و کثیف، شش مغازه فروش مغازه ها را با shipshape تر و تمیز انجام دهد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مرتب (صفت)
straight, trim, classified, put in order, arranged, ordered, regular, neat, tidy, orderly, methodic, shipshape, regulated, well-groomed
تر و تمیز (صفت)
trim, trig, spick-and-span, prissy, shipshape
بطور تر و تمیز (قید)
shipshape
انگلیسی به انگلیسی
• neat, tidy, orderly something that is shipshape is tidy and neat with everything in its proper place.
پیشنهاد کاربران
ترو تمیز/clean
تر و تمیز
ترکیب دو کلمه ای به معنای منظم، تر و تمیز، تمیز و مرتب، پاکیزه، شسته و رفته