shrank


زمان گذشته ی: shrink

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense of shrink.

جمله های نمونه

1. when she saw his angry face, she shrank from him
وقتی چهره ی خشمناک او را دید از او دور شد.

2. The trousers shrank when I washed them, but they weren't really big enough in the first place.
[ترجمه گوگل]وقتی شلوار را شستم، شلوار کوچک شد، اما در وهله اول به اندازه کافی بزرگ نبود
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها را شستم، شلوار تنگ شد، اما در وهله اول به اندازه کافی بزرگ نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dog shrank into the corner in fear.
[ترجمه گوگل]سگ از ترس به گوشه ای منقبض شد
[ترجمه ترگمان]سگ از ترس به گوشه ای پناه برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their profits shrank by 4% last year.
[ترجمه گوگل]سود آنها در سال گذشته 4 درصد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]سود آن ها در سال گذشته ۴ درصد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dress shrank when I washed it.
[ترجمه گوگل]وقتی لباس را شستم کوچک شد
[ترجمه ترگمان]وقتی آن را شستم، لباس از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She shrank back into the shadows as the footsteps approached.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن قدم ها، او دوباره در سایه ها جمع شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که صدای پا نزدیک می شد، او خود را در سایه پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meredith was scared of him and shrank back.
[ترجمه گوگل]مردیث از او ترسید و عقب رفت
[ترجمه ترگمان]مردیت از او می ترسید و خود را عقب می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dough shrank slowly in the cold air.
[ترجمه گوگل]خمیر به آرامی در هوای سرد جمع شد
[ترجمه ترگمان]خمیر به آرامی در هوای سرد فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He shrank back against the wall.
[ترجمه گوگل]به دیوار تکان خورد
[ترجمه ترگمان]به دیوار تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He shrank a little at the sight of the blood.
[ترجمه گوگل]با دیدن خون کمی کوچک شد
[ترجمه ترگمان]کمی از دیدن خون یکه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He shrank back against the wall as he heard them approaching.
[ترجمه گوگل]با شنیدن نزدیک شدن آن ها به دیوار تکان خورد
[ترجمه ترگمان]همان طور که صدای نزدیک شدن آن ها را می شنید خود را به دیوار تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The children shrank back from him in revulsion.
[ترجمه گوگل]بچه ها با تنفر از او دور شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با انزجار از او عقب کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He shrank from a hard task.
[ترجمه گوگل]او از یک کار سخت کناره گیری کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک کار سخت خود را عقب کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As he moved threateningly forward she shrank from him.
[ترجمه گوگل]همانطور که او با تهدید به جلو حرکت کرد، او از او دور شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که با حالت تهدید آمیزی پیش می رفت خود را از او بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shrank is the past tense of shrink.

پیشنهاد کاربران

کوتاه شدن و به حالت اول برگشتن و به جای قبلی برگشتن که مثل کوتاه شدن است
آب رفتن ( در لباس )

بپرس