sickle

/ˈsɪkl̩//ˈsɪkl̩/

معنی: داس، دهره، با داس بریدن، بشکل داس دراوردن
معانی دیگر: دستره، منگال، بشکل داس، بشکل داس نیمدایره دراوردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tool consisting of a long, sharp, semicircular blade held by a short handle, used to cut grain and long grass.

(2) تعریف: something shaped like this tool, such as a crescent moon, or having a similar function, such as the cutting bars of a reaper.

جمله های نمونه

1. the sickle has no edge
داس تیز نیست.

2. hammer and sickle
داس و چکش

3. i beheld the green fields of heaven and the sickle of the new moon . . .
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو . . .

4. i was the green field of heaven and the sickle of the new moon
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

5. She bought herself a hoe and a sickle.
[ترجمه گوگل]او برای خودش یک بیل و یک داس خرید
[ترجمه ترگمان]یک بیل و یک داس برای خودش خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A bad shearer never had a good sickle.
[ترجمه گوگل]یک قیچی بد هرگز یک داس خوب نداشت
[ترجمه ترگمان]پشم چینی بد هرگز یک داس خوب نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He swished the tops off weeds with a sickle.
[ترجمه گوگل]او با داس بالای علف های هرز را می زد
[ترجمه ترگمان]نوک علف ها را با داس کوتاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take the sickle which is lying on the grindstone.
[ترجمه گوگل]داس را که روی سنگ تراش افتاده است بردارید
[ترجمه ترگمان]داس را بگیر که روی سنگ آسیاب افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hammer and sickle is the emblem of the Communist Party.
[ترجمه گوگل]چکش و داس نماد حزب کمونیست است
[ترجمه ترگمان]چکش و داس نماد حزب کمونیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Diagnosis of the clinically severe forms of sickle cell disease is not difficult, providing awareness of the disease is high.
[ترجمه گوگل]تشخیص اشکال بالینی شدید بیماری سلول داسی کار دشواری نیست، آگاهی از این بیماری بالا است
[ترجمه ترگمان]تشخیص اشکال جدی بالینی بیماری سلول داسی شکل دشوار نیست و آگاهی از این بیماری بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Notburga simply threw her sickle in the air, where it stayed until her boss gave in.
[ترجمه گوگل]نوتبورگا به سادگی داس خود را به هوا پرتاب کرد و در آنجا ماند تا اینکه رئیسش تسلیم شد
[ترجمه ترگمان]به سادگی داس خود را در هوا پرتاب کرد، جایی که تا وقتی که رئیسش تسلیم شد، آن جا ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Diagnostic features of different types of sickle cell disease.
[ترجمه گوگل]ویژگی های تشخیصی انواع مختلف بیماری سلول داسی شکل
[ترجمه ترگمان]تشخیص ویژگی های انواع مختلف این بیماری سلولی داس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They unfurled their red hammer and sickle pennants.
[ترجمه گوگل]آنها پرچم های چکش و داس قرمز خود را باز کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها چکش قرمز و پرچم های داس خود را برافراشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Around 300 children with sickle cell disease are registered at King's College Hospital.
[ترجمه گوگل]حدود 300 کودک مبتلا به بیماری سلول داسی شکل در بیمارستان کینگز کالج ثبت نام کرده اند
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰۰ کودک مبتلا به بیماری سلول داسی شکل در بیمارستان کالج سلطنتی ثبت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lastly the serrated blade of the sickle required no sharpening: it would last for a whole harvest without attention.
[ترجمه گوگل]در نهایت، تیغه دندانه دار داس نیازی به تیز کردن نداشت: بدون توجه به یک محصول کامل دوام می آورد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تیغه دندانه دار داس نیازی به تیز کردن نداشت: برای یک محصول کامل بدون توجه باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داس (اسم)
scythe, sickle

دهره (اسم)
sickle

با داس بریدن (فعل)
sickle

بشکل داس دراوردن (فعل)
sickle

انگلیسی به انگلیسی

• agricultural tool consisting of a curved blade attached to a short handle (used to cut grass, wheat, etc.)
a sickle is a tool with a short handle and a curved blade that is used for cutting grass and grain crops.

پیشنهاد کاربران

adjective :
داسی شکل
به شکل داس
داس مانند
نمونه :
the sickle moon
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/sickle• https://www.oed.com/search/dictionary/?scope=Entries&q=sickle
داس
a tool with a curved metal blade attached to a short handle that is used for cutting grass, grain, etc
داس
He killed her with a Sickle
وابسته به جمله داس و یا سکه
داس، وسیله ی برای دروکردن گندم
نام سکه های نقره در رمان هری پاتر

بپرس