signature

/ˈsɪɡnət͡ʃər//ˈsɪɡnət͡ʃə/

معنی: اثر، دستینه، امضا، پاراف، امضاء، امضاء کردن، صحه، توشیح
معانی دیگر: رقم، نشان ویژه، علامت مشخصه، (هر چیزی که به جای امضا به کار رود) مهر، عمل امضا کردن، رجوع شود به: theme song

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one's name or personal mark, used to sign documents, letters, checks, or the like.
مشابه: autograph, mark

(2) تعریف: an identifying feature or characteristic of something or someone.
مشابه: mark

(3) تعریف: the inscribing of one's name.

(4) تعریف: a sign used to indicate the key or tempo of a piece of music.

جمله های نمونه

1. signature authentication
تصدیق امضا

2. his signature has been attested by a notary
امضای او توسط محضر تصدیق شده است.

3. his signature is full of flourishes
امضای او پراز خط و قوس است.

4. his signature is still wet
(جوهر) امضای او هنوز تر است.

5. a genuine signature
یک امضای موثق

6. a notorized signature
امضای تصدیق شده

7. shakespeare's last signature is a mere scrawl
آخرین امضای شکسپیر واقعا خرچنگ قورباغه است.

8. the unmistakable signature of storm
نشان محرز توفان

9. without your signature the document is invalid
بدون امضای شما سند ارزش قانونی ندارد.

10. he affixed his signature to the letter
او نامه را به امضای خود موشح کرد.

11. he forged my signature
او امضای مرا جعل کرد.

12. please attach your signature here
لطفا اینجا را امضا کنید.

13. they examined the signature and found it to be forged
آنان امضا را بررسی نمودند و به جعلی بودن آن پی بردند.

14. they fabricated my signature
امضای مرا جعل کردند.

15. he denied his own signature
او زیر امضای خود زد.

16. he smeared a wet signature on the letter
یک امضای تر روی نامه انداخت.

17. the letter bore his signature
نامه امضای او را داشت.

18. the old man scribbled his signature on the bottom of the page with a shaky hand
پیرمرد با دستان لرزان پای ورقه را به طور ناخوانا امضا کرد.

19. i am ready to witness that the signature is genuine
آماده ام که صحت آن امضا را تضمین کنم

20. it was a play to get your signature
حیله ای بود برای گرفتن امضای تو

21. the consummation of a contract by mutual signature
به مرحله ی اجرا در آوردن قرارداد از طریق امضای طرفین

22. the contract is effective as of the date of signature
قرارداد از تاریخ امضا به بعد معتبر است.

23. the letter was on the desk but its date and signature had been deleted
نامه روی میز بود ولی تاریخ و امضای آن حذف شده بود.

24. On further examination it was found that the signature was not genuine.
[ترجمه گوگل]در بررسی بیشتر مشخص شد که امضا واقعی نبود
[ترجمه ترگمان]در امتحان بعدی مشخص شد که امضا درست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. You must put your signature on the cheque.
[ترجمه عباس] شما باید امضای خود را در چک درج کنید
|
[ترجمه گوگل]باید امضای خود را روی چک بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما باید امضای خود را روی چک بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. How do we know that the signature is contemporaneous with the document?
[ترجمه گوگل]از کجا بفهمیم امضا همزمان با سند است؟
[ترجمه ترگمان]ما چگونه می دانیم که امضا همزمان با این سند است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. This Agreement commences on the date of signature hereof.
[ترجمه گوگل]این توافقنامه از تاریخ امضای این قرارداد شروع می شود
[ترجمه ترگمان]این قرارداد در تاریخ امضا این شرکت شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Ask a friend to witness your signature.
[ترجمه گوگل]از یک دوست بخواهید که شاهد امضای شما باشد
[ترجمه ترگمان]از یک دوست بپرسید که امضای شما را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. I was writing my signature at the bottom of the page.
[ترجمه گوگل]داشتم امضای خود را پایین صفحه می نوشتم
[ترجمه ترگمان]داشتم امضای خود را در ته صفحه یادداشت می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اثر (اسم)
trace, tract, growth, impression, efficacy, effect, sign, affect, result, relic, symptom, scintilla, track, clue, impress, consequence, rut, opus, umbrage, remnant, signature, vestige

دستینه (اسم)
deck, holograph, longhand, signature

امضا (اسم)
endorsement, signature

پاراف (اسم)
signature, paraph, initials

امضاء (اسم)
sign, signature, sigil, subscript

امضاء کردن (اسم)
signature

صحه (اسم)
signature

توشیح (اسم)
signature

تخصصی

[کامپیوتر] امضا - نوعی کد شناسایی که با یک پیام ارسال می شودو فرستنده ی پیام را مورد شناسایی قرار می دهد. نگاه کنید به digital signature.
[برق و الکترونیک] شکل مشخصه الگوی مشخصه گسیل رادیویی که با تجهیزات آشکارسازی و دسته بندی نمایش داده می شود. - امضا
[حقوق] امضاء
[ریاضیات] نشان

انگلیسی به انگلیسی

• person's name or mark used when signing a document; signing of one's name; sign used to indicate key and tempo (music); distinguishing feature; printed and folded sheet that comprises one section of a book (printing)
your signature is your name, written in your own characteristic way, often at the end of a document to indicate that you wrote the document or that you agree with what it says.

پیشنهاد کاربران

تو دیکشنری های معتبر مختلف مثل لانگمن، کمبریج، کالینز، گشتم ولی ندیدم جایی این کلمه رو به عنوان فعل حساب کنن. یا اسمه و یا صفت.
Molecular signatures
شناسه های ملکولی
signature ( علوم نظامی )
واژه مصوب: اثر 2
تعریف: نشان یا رد قابل رؤیت که شناسایی شیء برجاگذارندۀ نشان را امکان پذیر می سازد
الگو - اثر انگشت
شرکتvisaعموماسه سطح عضویت داردbase وsignatureوinfiniteپس به معنای ابتدایی، متوسط، پیشرفته
ویژه , خاص
Signature is means : your written name
متعارف ( صفت )
چیزی که فقط مخصوص به شخصی باشد مانند
امضا
اثر انگشت
و. . .
امضا
vector signature به معنی بردار علامت
معروف، مشهور

ویژگی اختصاصی، مشخصه
اثر
Signature=امضا، امضا کردن
امضا، امضا کردن، پاراف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس