slander

/sˈlændər//ˈslɑːndə/

معنی: سعایت، تهمت یا افترا، تهمت زدن
معانی دیگر: (معمولا شفاهی: در برابر libel که کتبی است) افترا، تهمت، شاخچه، چفته، دروغ بندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a false statement or statements intended to injure someone's reputation or well-being, or the act of making such statements; defamation.
مترادف: aspersion, calumny, smear
مشابه: malediction, scandal

(2) تعریف: in law, such statements made orally rather than in writing. (See libel.)
مشابه: calumny
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slanders, slandering, slandered
مشتقات: slanderer (n.)
• : تعریف: to utter damaging statements about; defame.
مترادف: asperse, calumniate, malign, smear, traduce
متضاد: praise
مشابه: attack, besmirch, blacken, crucify, curse, defame, denigrate, discredit, frame, impugn, libel, vilify, wrong

جمله های نمونه

1. to bring an action against somebody for slander
به خاطر افترا کسی را مورد تعقیب قرار دادن

2. he was robbed of his good name by slander
با تهمت نام نیک او را از بین بردند.

3. Truth fears not the flames of slander and injustice.
[ترجمه گوگل]حقیقت از شعله های تهمت و بی عدالتی نمی ترسد
[ترجمه ترگمان]حقیقت ترس از شعله های slander و بی عدالتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dr. Bach is now suing the company for slander.
[ترجمه گوگل]اکنون دکتر باخ از این شرکت به دلیل تهمت شکایت کرده است
[ترجمه ترگمان]دکتر باخ حالا از شرکت بخاطر تهمت شکایت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. a reputation that was besmirched by slander.
[ترجمه گوگل]شهرتی که با تهمت خدشه دار شد
[ترجمه ترگمان]شهرتی که از تهمت و تهمت لکه دار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was found guilty of slander against his employers.
[ترجمه گوگل]او به اتهام تهمت به کارفرمایانش مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]او در تهمت زدن به کارفرمایان خود گناهکار شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The doctor is suing his partner for slander.
[ترجمه گوگل]دکتر از شریک زندگی خود به خاطر تهمت شکایت می کند
[ترجمه ترگمان]دکتر از همکارش بخاطر تهمت شکایت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The article is a slander on ordinary working people.
[ترجمه گوگل]مقاله تهمت به کارگران عادی است
[ترجمه ترگمان]این مقاله تهمت به مردم عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You ought to kick back at such malicious slander.
[ترجمه گوگل]شما باید به چنین تهمت های مخرب پاسخ دهید
[ترجمه ترگمان]تو باید به چنین slander موذیانه برگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He threatened to go public with the slander.
[ترجمه گوگل]او تهدید کرد که این تهمت را در معرض دید عموم قرار خواهد داد
[ترجمه ترگمان]اون تهدید کرد که با این تهمت به مردم خیانت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alexander got a malignant slander.
[ترجمه گوگل]اسکندر یک تهمت بدخیم دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]الکساندر تهمت شیطنت آمیزی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A slander is not actionable unless it is published to a third person.
[ترجمه گوگل]تهمت قابل عمل نیست مگر اینکه به شخص ثالث منتشر شود
[ترجمه ترگمان]تهمت عملی نیست مگر آنکه برای شخص ثالث منتشر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many teachers saw the statement as a gross slander on their profession.
[ترجمه گوگل]بسیاری از معلمان این بیانیه را یک تهمت بزرگ به حرفه خود می دانستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از معلمان این بیانیه را تهمت بزرگی بر حرفه خود می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She regarded his comment as a slander on her good reputation.
[ترجمه گوگل]او اظهار نظر او را تهمت به شهرت خوب خود دانست
[ترجمه ترگمان]او نظر او را به عنوان تهمت به شهرت خوب او می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is being sued for slander .
[ترجمه گوگل]از او به اتهام تهمت شکایت می شود
[ترجمه ترگمان]اون بخاطر تهمت ازش شکایت شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سعایت (اسم)
slander

تهمت یا افترا (اسم)
slander

تهمت زدن (فعل)
scandal, accuse, slander, task, trump up

تخصصی

[حقوق] تهمت زدن، افترا زدن، تهمت و افترای لفظی

انگلیسی به انگلیسی

• false and injurious statements made about another, defamation, calumny
make false and injurious statements about another, defame, vilify, malign
a slander is an untrue spoken statement about someone which is intended to damage their reputation.
if someone slanders you, they make untrue spoken statements about you in order to damage your reputation.

پیشنهاد کاربران

بدگویی کردن، مترادف با abuse و همچنین malign
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : slander
اسم ( noun ) : slander
صفت ( adjective ) : slanderous
قید ( adverb ) : slanderously
تهمت ناروا
Defamation : تهمت یا افترا
Oral defamation = Slander : تهمت کلامی/شفاهی
Written defamation = Libel : تهمت نوشتاری/کتبی
Accusation - Slur
تهمت زدن
تهمت
Stupid threats and slander
تهدیدات احمقانه و افترا
تهمت زدن. افترا زدن
they were accused of slandering the head of state
بهتان
انگ. وصله ناجور. بهتان زدن. افترا.
تهمت

بپرس