slew

/sˈluː//sluː/

معنی: دریاچه
معانی دیگر: رجوع شود به: slough، (عامیانه) تعداد کثیر، مقدار زیاد، زمان گذشته ی: slay، n : زمان گذشته فعل slay کشت، گروه، محل باتلاقی

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of slay.

جمله های نمونه

1. St George slew the dragon.
[ترجمه گوگل]سنت جورج اژدها را کشت
[ترجمه ترگمان]سنت جورج اژدها رو کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There have been a whole slew of shooting incidents.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از حوادث تیراندازی رخ داده است
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از حوادث تیراندازی رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This year has seen a whole slew of novels set in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]امسال شاهد مجموعه ای از رمان ها در هنگ کنگ بوده ایم
[ترجمه ترگمان]امسال شاهد تعداد زیادی رمان در هنگ کنگ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. St George slew the cattle.
[ترجمه گوگل]سنت جورج گاوها را کشت
[ترجمه ترگمان]سنت جورج گاوها را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The festive gala features a slew of activities for all ages.
[ترجمه گوگل]جشن جشن شامل مجموعه ای از فعالیت ها برای همه سنین است
[ترجمه ترگمان]این جشنواره جشن یک سری فعالیت ها را برای همه سنین به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Atop a mountain he slew his daughter, then was immediately struck dead by a bolt of lightning.
[ترجمه گوگل]او در بالای کوهی دخترش را به قتل رساند و بلافاصله در اثر صاعقه کشته شد
[ترجمه ترگمان]پس از یک کوه، او دخترش را کشت، سپس بلافاصله با صاعقه مرگ مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hercules slew Diomedes first and then drove off the mares unopposed.
[ترجمه گوگل]هرکول ابتدا دیومدس را کشت و سپس بدون مخالفت مادیان ها را بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]هرکول اول Diomedes را کشت و بعد بدون هیچ مخالفتی از مادیان پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They slew the gentle musician, tearing him limb from limb, and flung the severed head into the swift river Hebrus.
[ترجمه گوگل]آنها نوازنده ملایم را کشتند، اندام او را از بدن جدا کردند و سر بریده را به رودخانه تندرو هبروس انداختند
[ترجمه ترگمان]او موسیقی دان آرامی را که از شاخه جدا شده بود، slew و سر جدا شده را به سوی رودخانه تند رودخانه پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They had lost a slew of close games, were getting minimal production from their frontcourt and sporadic play from the perimeter.
[ترجمه گوگل]آنها تعداد زیادی بازی نزدیک را از دست داده بودند، کمترین تولید را از زمین جلویی خود و بازی پراکنده از محوطه را دریافت می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تعداد زیادی از بازی های نزدیک را از دست داده بودند، حداقل میزان تولید را از frontcourt و بازی پراکنده از محیط دریافت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whoever slew a hart or hind was to be blinded.
[ترجمه گوگل]هر که گوسفندی یا هندی را می کشت، کور می شد
[ترجمه ترگمان]هر کسی که یک or را کشت، باید کور می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It honours the goddess Durga, who slew the fearsome buffalo demon, Mahisasura, thus freeing mankind from terror.
[ترجمه گوگل]این الهه دورگا را گرامی می‌دارد که دیو وحشتناک بوفالو، ماهیساسورا را کشت و بدین ترتیب بشر را از وحشت رها کرد
[ترجمه ترگمان]این باعث افتخار ربه النوع هاست که شیطان بوفالو را کشت و بشریت را از وحشت آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cars slew to a halt, blocking the traffic.
[ترجمه گوگل]خودروها متوقف شدند و جلوی عبور و مرور را گرفتند
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ها توقف کردند و ترافیک را بستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It may embody a slew of things.
[ترجمه گوگل]ممکن است مجموعه ای از چیزها را مجسم کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک سری از چیزها را در خود مجسم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A whole slew of cheap motels are springing up west of town.
[ترجمه گوگل]انبوهی از متل های ارزان قیمت در غرب شهر به وجود آمده اند
[ترجمه ترگمان] یه عالمه of ارزون داره به سمت غرب شهر میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There are also no slew rate limiting capacitors in the circuit.
[ترجمه گوگل]همچنین هیچ خازن محدود کننده سرعت حرکت در مدار وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]همچنین هیچ خازن محدود کننده ای در مدار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دریاچه (اسم)
loch, laguna, pond, lake, slew, lough

تخصصی

[کامپیوتر] حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر

انگلیسی به انگلیسی

• huge amount, large quantity (slang)
slough, marsh, bog, swamp; slue, act of turning or rotating
slue; turn around, rotate, pivot; turn to the side, veer off to the side
a slew of people or things is the same as a lot of them; used in informal american english.
slew is the past tense of slay.

پیشنهاد کاربران

شمار زیادی
تعداد زیادی
مقدار زیادی
slew of : انبوهی از
to turn or be turned round suddenly and awkwardly:
The car hit a patch of ice and slewed around violently.
He slewed the van to the left to avoid the dog.
to cause to skid : VEER
slew a car around a turn
...
[مشاهده متن کامل]

to turn, twist, or swing about : PIVOT
سر خوردن و چرخیدن یا پیچیدن

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/slew• https://www.merriam-webster.com/dictionary/slew
تعداد زیاد، تنی چند
A whole slew of people

مقدار زیاد

بپرس