slow motion

/sˈloʊˈmoʊʃən//sləʊˈməʊʃən/

(حرکت یا عمل) کند، کند جنبی، کند عمل، کند کار، کندرو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: movement that is slower than normal.

(2) تعریف: a video or photographic effect, used esp. in sports photography, in which the action is made to appear slower by filming it in more frames per second than usual or by filming at normal speed and replaying at a slower speed.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a method of making or playing films or video tapes in which the projected action is or appears to be slower than the original action.

(2) تعریف: moving or operating slowly.
مشابه: slow

جمله های نمونه

1. Some scenes were filmed in slow motion .
[ترجمه ب گنج جو] بعضی صحنه های فیلم با حرکت آرام ثبت شدن، برای تاثیر گذاری بیشتر .
|
[ترجمه گوگل]برخی از صحنه ها به صورت اسلوموشن فیلمبرداری شدند
[ترجمه ترگمان]برخی از صحنه ها در حرکت آهسته فیلم برداری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They replayed the finish in slow motion.
[ترجمه گوگل]آنها پایان را به صورت آهسته پخش کردند
[ترجمه ترگمان]کلمات را با حرکت آهسته تکرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let's see that goal again in slow motion.
[ترجمه گوگل]بیایید دوباره آن گل را در حرکت آهسته ببینیم
[ترجمه ترگمان]بیایید این هدف را دوباره در حرکت کند ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They showed the goal in slow motion.
[ترجمه گوگل]آنها گل را به صورت اسلوموشن نشان دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها هدف را در حرکت آهسته نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do the postures continuously, in graceful slow motion with each exercise leading into the next.
[ترجمه گوگل]وضعیت ها را به طور مداوم و با حرکت آهسته زیبا انجام دهید و هر تمرین به تمرین بعدی منتهی شود
[ترجمه ترگمان]حالات بدنی خود را به طور مرتب و با حرکت آهسته و با حرکت آهسته هر تمرین که منجر به مرحله بعدی می شود، انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can only trace them in their perpetual slow motion upward.
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم آنها را در حرکت آهسته دائمی آنها به سمت بالا ردیابی کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط می توانم آن ها را در حرکت آهسته و آهسته آن ها پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do the postures in graceful slow motion with each exercise leading into the next.
[ترجمه گوگل]وضعیت ها را با حرکت آهسته زیبا انجام دهید و هر تمرین به تمرین بعدی منتهی شود
[ترجمه ترگمان]حالات بدنی خود را با حرکات آهسته و آهسته با هر تمرین که به مرحله بعدی منتهی می شود، انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was moving in slow motion when Jimmy let off a sudden burst that sent chunks of sidewalk flying everywhere.
[ترجمه گوگل]او با حرکت آهسته حرکت می‌کرد که جیمی یک انفجار ناگهانی شلیک کرد که باعث شد تکه‌هایی از پیاده‌رو در همه جا پرواز کنند
[ترجمه ترگمان]جیمی ناگهان با حرکتی آهسته حرکت می کرد که جیمی ناگهان منفجر شد و تکه های بزرگ پیاده رو را در همه جا پخش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His lips were slow motion on each syllable.
[ترجمه گوگل]لب هایش روی هر هجا حرکت آهسته داشت
[ترجمه ترگمان]هر هجا آهسته حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As if in slow motion they both aimed and fired their weapons.
[ترجمه گوگل]گویی در حرکت آهسته هر دو سلاح خود را نشانه گرفتند و شلیک کردند
[ترجمه ترگمان]گویی با حرکت کند هر دو سلاح را نشانه گرفتند و شلیک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It all seemed like slow motion, the way the boy fell and the bike swerved and skidded.
[ترجمه گوگل]همه چیز شبیه حرکت آهسته به نظر می رسید، نحوه سقوط پسر و انحراف و سر خوردن دوچرخه
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه چیز به آرامی حرکت می کند، راه افتاد و دوچرخه منحرف شد و به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We are swimmers in slow motion, we glide together through clear and wordless waves, strokes of pure genius.
[ترجمه گوگل]ما شناگرانی هستیم که در حرکت آهسته حرکت می کنند، با هم از میان امواج شفاف و بی کلام سر می زنیم، ضرباتی از نبوغ ناب
[ترجمه ترگمان]ما شناگران در حرکت آهسته هستیم و با هم در میان امواج صاف و بی کلام راه می رویم، و با ضربات صاف و بی کلام of حرکت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let's see that spectacular touchdown again in slow motion.
[ترجمه گوگل]بیایید آن تاچ داون تماشایی را دوباره در حرکت آهسته ببینیم
[ترجمه ترگمان]بذار ببینم که دوباره شروع به حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It seemed almost as if he were falling in slow motion.
[ترجمه گوگل]تقریباً به نظر می رسید که او با حرکت آهسته در حال سقوط است
[ترجمه ترگمان]انگار داشت آهسته حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As millions will have seen, by courtesy of the slow motion re-runs, the referee made a mistake.
[ترجمه گوگل]همانطور که میلیون ها نفر خواهند دید، با حسن نیت از اجرای مجدد حرکت آهسته، داور اشتباه کرد
[ترجمه ترگمان]همانطور که میلیون ها شاهد بودند، با توجه به حرکت آهسته حرکت، داور اشتباهی مرتکب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] حرکت کند (یا) آهسته - سرعت آهسته - حرکت کند فیلم - حرکت کندشده - حرکت کند در فیلم - حرکت آهسته - حرکت آرام - آهسته و کند - آهسته شدن حرکت هنرپیشه - کند نشان دادن تصویر - حرکت کند

انگلیسی به انگلیسی

• sluggish movements
slow motion is movement which is much slower than normal, especially in a film or on television. uncount noun here but can also be used as an adjective. e.g. ...slow-motion film of people talking.

پیشنهاد کاربران

The opposite of fast motion
حرکت آهسته، کندرو، نمای حرکت آهسته، نمای کند شده
slow motion ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: کُندنمایی
تعریف: نوعی جلوه که در آن فیلم برداری با سرعتی بیشتر از حد معمول انجام می‏شود و سپس فیلم با سرعت عادی به نمایش در می‏آید تا حرکات عناصر صحنه بر روی پرده کُند به نظر آید
صحنه آهسته

بپرس